چراغِ جانِ خانه
به جانِ خانه چراغی دوباره روشن کن!
به جانِ خانه چراغی دوباره روشن زن!
من از کرانه گذشتم به راه آزادی،
من از کرانه گذشتم به شوق آزادی
تو سروِ سادهروان باش،
تو سروِ سادهروان باش بهر آزادی!
چراغِ خانهٔ جان باش محض آزادی!
تو سروِ سادهجوان باش بیمهابا مان
به راه سادهعظیمِ شکوه سامان مان
که از کرانه شکوفد طلوع آزادی
که تا تمام جهانمان ز فرط آزادی
هماره تازه جوان مانَد و پر از شادی
و میهن و دم مردم پر از ترنم باد!
ز نام من به جهان نوین تداعی کن
ز من که تازهجوان بودم و شرر بودم
به راه میهن و مردم هماره بَر بودم
به جانِ خانه چراغی دوباره روشن کن
که بشکفد ز شعلهاش به میهنم جاوید
طنین شاد و سترگ و عزیز آزادی!
آدینه، ۷ بهمن ۱۴۰۱