چپ نو سالهاست که تلاش همه جانبه ای را در عرصه فکری، سیاسی و اجتماعی انجام می دهد تا بلکه بتواند بعد از درس گیری از شکست ها، ناکامی ها و نیز فضای سرکوبی که علیه اش وجود دارد، برآمد دیگری را سازمان دهد. برآمدی که متفاوت و در حین حال در ادامه مبارزات دمکراتیک گذشته چپ در کشور و نیز همراه با بخشی از مبارزات چپ نو در جهان می باشد. در قرن بیست و یکم، سیمای چپ نو، جهانی دمکراتیک تر، شادتر و انسانی تری برای جامعه بشری است.
چپ نو همچنان مصمم به دنبال این است تا جهان دیگری بسازد. جهانی امروزی و این دنیایی که خوشبختی و شادی انسان مرکز اصلی توجهش است. تکیه گاه اصلی چپ؛ نیروی کار، اقلیت های جامعه، جامعه مدنی و جنبش های اجتماعی است. چپ بدنبال تبعیض زدائی در همه عرصه هاست. چپ در چهار گوشه جهان(یونان، اسپانیا، ترکیه، برزیل و …) در حال بازسازی خود برای قدرت گیری است. امروز چپ نو در برخی از کشورها به قدرت رسیده است. برای چپ دارای اهمیت است که مجددا غرور و اعتماد به نفس خود را بازسازی کند و در جهت کنش سیاسی و اجتماعی گام های خود را محکم و حساب شده تر بردارد.
اساس و بنیاد فعالیت و تفکر چپ نو تکیه بر اتحاد، وحدت، همبستگی، تبعیض زدایی، دفاع از منافع مردم کشور، نیروی کار، دمکراسی، آزادی و حقوق بشر است. چپ با این تفکرات و ارزش ها می خواهد روابط و ارتباطات جهان کنونی را انسانی تر کند. چپ همشیه برای جهانی عادلانه تر و صلح آمیزتر حرف برای گفتن و برنامه برای طرح کردن در جامعه دارد. چپ دارای سنت مبارزاتی مترقی، دمکراتیک و دستاوردهای بیشماری در جهان است.
چپ عدالت خواه و دمکرات می خواهد برای این جهان و برای امروز و برای زندگی شاد و خوشبختی انسان قرن بیست و یکم، گام بردارد. او می خواهد از اشتباهات و شکست ها درس بگیرد و مبارزاتش را به امروز و آینده جامعه، و برای فردایی بهتر متمرکز کند. چپ برای اینکه زنده و شاداب بماند می بایست با تغییر نسل ها، فکر، نیروها و رهبرانش را نیز تازه تر و زنده تر کند.
گذشته چپ متعلق به گذشته است و چنانچه تاکید داشتیم چپ برای امروز و فردای جامعه مبارزه می کند. گذشته محل کسب تجربه و درس آموزی از حوادث تاریخی است. چپ نمی تواند در گذشته زندگی کند زیرا نسل جوان کشور در دنیای امروز زندگی می کند و می بایست با کمک و همراهی با آنان جامعه امروز و فردای کشورمان را ساخت.
چپ نو بخوبی از سختیهایی که بر نسل های پیش از او رفته اطلاع دارد و می خواهد با درس گیری از گذشته جایگاه چپ نو ایرانی را در صحنه سیاسی جامعه بازسازی کند. بسیاری از ما بر نارساییهای جدی چپ دمکرات وقوف داریم و شاهد این هستیم که امروز چپ را فرصت تاریخی دیگری پیش رو است. از این فرصت بوجود آمده می بایست حداکثر استفاده را در جهت تشکل یابی و زنده تر کردن هر چه بیشتر چپ در جامعه کرد.
ما چپ های عدالتخواه و دمکرات بر این باوریم که چپ، متنوع و متکثر است. هر طیفی از این چپ متنوع حق فعالیت، مبارزه، بازسازی، اتحاد و وحدت در میان طیف های نزدیک بخود را دارد. هر طیفی با سیاست و برنامه خود فعالیت می کند. چپ واژه یا اندیشه ای نیست که فقط بتواند در انحصار یک طیف از چپ باشد. هر جریانی که خود را چپ، عدالتخواه و آزادیخواه می داند حق این را دارد که خود را در عرصه عمل و سیاست به محک جامعه بگذارد. و این جامعه و مردم کشورمان هستند که تصمیم می گیرند و انتخاب می کنند.
چپ در کلیت خود همشیه می بایست بدنبال سازماندهی و پیدا کردن نقاط مشترک برای برآمد بیرونی باشد. هر طیف چپ می بایست بدنبال یافتن تفاهم و اشتراک با طیف های نزدیک بخود باشد. طیف های مختلف چپ امکان یافتن زبان مشترک با وجود تفاوت ها را دارند. هر جناحی از چپ می بایست از اتحاد و وحدت طیف های هم سو و متنوع استقبال کند. چپ فقط با اتحاد و وحدت میان خود است که می تواند نیروهایش را سازماندهی و فعال کند. زیرا چپ متحد در حزب یا جبهه متحد چپ، صدایش بیشتر در جامعه پژواک دارد تا چپ پراکنده!
پیروزی های امروز جبهه چپ نو در اسپانیا، یونان و ترکیه در انتخابات کشوری موجب قدرت گیری و طرح هر چه بیشتر ایده چپ نو در جهان شده است. به علاوه سالهاست که چپ نو در کشورهای مختلف امریکای لاتین توانسته است با اتخاذ و توافق بر سر پروژه های ملی در سطح هر کشور این منطقه، به قدرت برسد. ما از دهه ۲۰۰۰ به تدریج شاهد گرایش مردم آمریکای لاتین به دو گرایش از احزاب اصلاح طلب پراگماتیست و پوپولیست های چپ و انقلابی هستیم. با بقدرت رسیدن چپ ها در امریکای لاتین فعالیت ها و همکاری های منطقه ای میان این کشورها افزایش یافته است. بی تردید گرایش به چپ در آمریکای لاتین، همکاری های اقتصادی در این شبه قاره را وارد فاز جدیدی کرده است. همکاری که بیشتر بر پایه همبستگی استوار است تا رقابت.
تاکنون شواهد حاکی از این است که گرایش های مختلف چپ آمریکای لاتین در قدرت از نظر سیاست های امنیتی هیچ تهدیدی علیه امریکا ایجاد نکرده اند. اما با این حال گرایش فزاینده چپ آمریکای لاتین حاکی از کوششی است که برای رهایی از وابستگی های سیاسی و اقتصادی به آمریکا صورت می گیرد. در اغلب کشورهای این منطقه با ایجاد جامعه قطب بندی کاذب مواجه نیستیم و طبقه متوسط به همراه طبقه کارگر و زحمتکشان مشترکا در تغییر و تحولات جامعه سهیم هستند. تجربه کشورهای فوق می تواند چپ ها را برای متحد شدن هر چه بیشتر ترغیب کند و این بهترین تجربه در با هم بودن و با هم تلاش کردن برای یک پروژه ملی برای پیروزی و طرح مطالبات و ارزش های انسانی است. توجه به تجربیات کشورهای امریکای لاتین و دیگر کشورها در اروپا و منطقه برای چپ نو در ایران می تواند الهام بخش باشد.
چپ های دمکرات و آزادیخواه به نفعشان است که با گفتگو، تبادل نظر، مصالحه، نرمش، همکاری، رواداری، توافق حداقلی و احترام به تنوع فعالیت خود را تداوم بخشند. برای این طیف از چپ، حداقل های مشترک یا اشتراکات هستند که می توانند آنها را در کنار هم برای کسب پیروزی های بزرگ قرار دهد. تجربیات بسیاری در ایران و جهان نشان داده است که گام های بلند برداشتن یا از آخر شروع کردن، فاصله ها را تشدید و ناکامی ها و شکست ها را باز تولید و یا تقویت می کند.
چپ طرفدار وحدت یا اتحاد باید تاکنون یاد گرفته باشد که حداکثر خواهی در جهان امروز فرصت ها را برای برداشتن گام های مشترک با وسیعترین طیف چپ، تقویت نمی کند. چپ باید با شناخت و فهم موقعیت کنونی، پیروزی و شکست های گذشته را بررسی کند و ببیند برای برآمد مجدد از چه امکانی می تواند بهتر برای تغییر یا دگرگونی جهان یا جامعه خود، استفاده کند. وجود چپ در جهان ضروری است زیرا می تواند موجب تقویت تعادل، عدالت، برابری شانس ها، آزادی، خوشبختی و صلح در جهان امروز شود.
اندیشه چپ چنانچه پیشتر متذکر شدیم تنها مختص به جریانات مارکسیستی یا لینیستی، تروتسکیستی و سوسیال دمکراسی و … نیست. هر بخشی از چپ از آموزه های مارکسیستی به اشکال گوناگون تاثیر گرفته و می گیرد. و به قول آقای میر شمس الدین ادیب سلطانی در کتاب “مسئله چپ و آینده آن” آمده است: «چپ در واقع نیرویی است که عدالتخواه است، به لحاظ فرهنگی مدرن و در سنت روشنگری است و بدنبال عقلانیت دولت و جامعه فعالیت می کند. و با تقویت اخلاق و سنت دمکراتیک، جامعه را متحول و سالم می خواهد» (۱). در واقع چپ قرن بیست و یکم بدنبال جامعهای آزاد و بهرهمند از امکان تکثر آرا و رقابت مسالمتآمیز برای رفع تبعیض است. چپ نباید فقط بعنوان منتقد حکومت فعالیت کند. چپی که دارای برنامه و پروژه است می بایست برای کسب قدرت نیز در جامعه فعالیت مسالمت آمیز و سیاسی کند.
چپ برای درک واقعیت ها، نیاز به بررسی انتقادی تجربه های تلخ تاریخی دارد. چپ تنها با فهم پیروز ی ها و شکست هایش است که می تواند امکان گام برداشتن حساب شده برای یک پیروزی را ایجاد کند. چپ تنها با هماهنگی و تقویت اشتراکات کوچک و بزرگ است که می تواند حرف و برنامه اش را به گوش دیگران برساند. لذا اتحاد و وحدت طیف های همسو و متنوع چپ بر اساس حداقل ها، می تواند موجب تقویت و برآمد مجدد چپ در جامعه شود.
چپ نو برای سازماندهی افتراق در میان چپ ها و نیروهای دمکرات و آزادیخواه فعالیت نمی کند. چپ نو این تجربه را دارد و می داند که در پراکندگی نیروهایش، امکان رشد در جامعه را نخواهد داشت. چپ نو در بیان طرح ها و پروژه هایش فقط برای ثبت در تاریخ سخن نمی گوید. او برای اجتماعی شدن و اجرایی کردن طرح ها و پروژ هایش در جامعه، همواره می بایست بدنبال یافتن راه های گوناگون، جدید و امروزی باشد.
چپ ها و بسیاری از غیر چپ ها می دانند که سیستم نئولیبرالیسم سالهاست که در بحران ساختاری قرار دارد. وظیفه چپ نو این است که علیه این سیستم مبارزاتش را به اشکال گوناگون در سطح کشور، منطقه و جهان پیش ببرد. چپ باید این مبارزه را خوب تشخیص دهد و قواعد و ارزش های چپ عدالتخواه و دمکرات را وارد میدان مبارزات مردم کند. چپ امروز مانند چپ دیروز همشیه نیروئی است که در جبهه کار و مزدبگیران و اقشار متوسط جامعه، برای آزادی و برابری میان زنان و مردان، آینده خوب برای جوانان و مخالف بهره کشی فردی در سرمایه داری بوده و ضمن اینکه از همه دستاوردهای نظام سرمایه داری استفاده می کند، اما این نظام را پاسخگوی نیازهای نهایی بشری نمی شناسد. چپ نو برای آزادی و عدالت اجتماعی و برابری شانس برای همگان، برای استفاده مناسب از امکانات مادی و معنوی در جهان و ایران مبارزه می کند و خواهان فراتر رفتن از سیستم سرمایه داری است.
چپ نو باید همواره بدنبال تغییرات ساختاری زیست محیطی در کشور و جهان باشد. حیات ما در کشور و در جهان بسیار وابسته به اکوسیستم هاست. حمایت از اکوسیستمها دارای اهمیت است. نباید در این عرصه بی تفاوت بود و یا نظاره گر نابودی اکوسیستم هایی که زندگی ما به آنها متکی است، باشیم. دفاع از محیط زیست و نوسازی اکولوژیک می بایست همواره بخشی اساسی از برنامه و پروژه چپ نو باشد.
به نظرم باور به چپ نو، موجب ایجاد امید برای فرار رفتن از وضعیت کنونی است. چپ اگر موفق به ایجاد و تقویت یک پروژه ملی در سطح کشورمان با دیگر جریانات سیاسی دمکرات و آزادیخواه ایران شود؛ حتما چشم انداز فعالیت و نفوذ چپ نو در جامعه افزایش می یابد. با گسترش نفوذ و قدرت چپ نو، نقش اپوزیسیون مترقی و دمکراتیک در ایران نیز گسترش می یابد.
امروز چپ نو باید همچنان فعالیت کنونی خود را حفظ کند. ادامه فعالیت کنونی یک موفقیت برای چپ نو است. چپ نو با هر گرایش دمکراتیکی در اپوزیسیون می بایست تعامل داشته باشد. برای چپ نو صلح جهانی، محیط زیست، حقوق بشر، آزادی و عدالت اجتماعی از اهمیت بسیار برخوردار است. مدافع پیگیر چنین نیروی چپی باشیم و برای پاگیری و قدرت گیری چپ نو در ایران و جهان تلاش های خود را مشترک و همصدا کنیم!
علی صمد
ژوئن ۲۰۱۵
– (۱)- M. Š. Adib-Soltani, The Question of the Left and Its Future, Notes of an Outlooker. Hermes Publishers, Teheran 2010
میر شمس الدین ادیب سلطانی در کتاب مسئله چپ و آینده آن” به انگلیسی چاپ ایران.