برگردان: م. آذری
نوشی (مهرنوش) دادگستر رهبر حزب چپ سوئد است که متولد ١٩٨۵ از پدر و مادری ایرانی میباشد در ٢٠٢٠ در سی و پنج سالگی، مسئولیت رهبری حزب را به عهده گرفت. او همچنین از سال ٢٠١۴ تاکنون، در پارلمان سوئد با نمایندگی از سوی حزب چپ، عضو پارلمان میباشد.
هر ساله در تابستان در جزیره گوتلند در ویسبی، هفتهی آلمدالن که هفتهی سیاستمداران نیز نامیده میشود، نهادهای مدنی و احزاب سیاسی برنامه برگزار میکنند. هر روزِ این هفته، مختص به یکی از احزاب بزرگ سوئد میباشد، که در آن روز، هر حزب به طرح برنامهها و تبلیغ سیاستهای خود، در حضور مردم، نهادهای مدنی و رسانههای سراسری سوئد میپردازد.
در اینجا، سخنرانی رهبر حزب چپ سوئد، نوشی دادگستر که در آلمدالن ،روز حزب چپ، در تابستان امسال ژوئن ٢٠٢۴ ایراد گردید، و به همت دوست محترم م. آذری به فارسی برگردانده شده است را ملاحظه میکنید. این متن سخنرانی، که به فضای سیاست و سیاستگری در سوئد از زاویه چپ میپردازد، در مقایسه با فضای سیاست و گفتمانهای غالب در ایران، برای فعالین سیاسی و علاقهمندان سیاست در کشور ما، قابل توجه است.
ما در بهترین کشور دنیا زندگی میکنیم. با کوههای بلند و رودخانههای زیبا، کیلومترها جنگل. و در این میان، ما خانههای خود را ساختهایم. شهرها و جامعهها را بنا کردهایم. با گذشت زمان، کارخانههای فولاد، معادن سنگ آهن، و صنایع کارگاهی ایجاد کردیم. موفق شدیم پیشرفتهای فنی فوقالعادهای انجام دهیم که زندگی را بهتر، راحتتر و ثروتمندتر کرد. ما مشکل کمبود مسکن را حل کردیم، بیماریهای قدیمی را از بین بردیم، و به هر کودکی که بزرگ میشود، رویای آیندهای روشن دادیم. مشکلات اجتماعی با راهحلهای سیاسی مواجه شدند. مستمری اجتماعی خانههای فقرا را از بین برد. ما فقیرترین کشور اروپا بودیم. ما به ثروتمندترین، آزادترین و برابرترین کشور جهان تبدیل شدیم.
ما این توانایی را داریم. اگر بخواهیم، میتوانیم. چالشهای امروز تا حدی جدید هستند، اما مسیر پیش رو همان است. جوامع قوی با همبستگی و همزیستی ساخته میشوند.
چون ما میتوانیم زندگی را بهتر کنیم. میتوانیم به هر خانواده جدید یک خانه امن ارائه دهیم. یک باغ پرورشیافته، اتاقهای شخصی برای نوجوانان، و مناطق بدون ماشین برای بازی بچههایمان. میتوانیم از طبیعتی که مدتها پیش از ما اینجا بوده است، مراقبت کنیم، در حالی که سوئد را توسعه داده و مدرن میکنیم. میتوانیم برای تغییرات اقلیمی همانطور عمل کنیم که تاکنون بر مشکلات بشر غلبه کردهایم. ما این کار را به شیوه سوئدی انجام میدهیم. با مهندسان، محققان، تکنسینها و مربیان کودک. با توجه به مردم. جایی که آنکه بیشتر دارد، بیشتر هم کمک میکند.
دوستان، اگر بخواهیم، میتوانیم. و ما دوباره این کار را خواهیم کرد. با هم!
دوستان، ما چیزی داریم که کسانی که قبل از ما این کشور را ساختند، نداشتند. ما تجربه و دانش داریم. ایدههای سوسیالیستی که در گذشته توسط جناح راست به عنوان غیرواقعی و غیرقابل اجرا توصیف میشدند، نشان دادند که میتوانند سوئد را به یک کشور واقعاً خوب تبدیل کنند. آنها کارساز بودند.
اگر امروز آنها بودند، مطمئناً همگی طرفدار حزب چپ بودند. برانتینگ وقتی که حق رأی را اجرا کرد؛ پر-آلبین زمانی که در دهه ۳۰ با بیکاری مبارزه کرد و درباره “خانه مردم” صحبت کرد، ارلندر وقتی که سیستم امنیت اجتماعی و ای تی پی را گسترش داد. چون همه اینها درباره همبستگی و توجه به مردم است.
اما نگاه کنید که دولت محافظهکار و حزب دموکراتهای سوئد با سوئد ما چه کردهاند. آنها قصد دارند بیمه بیکاری (آ کاسان) را تا حدی کاهش دهند که کارگران ال اوو ممکن است ماهانه ۱۰ هزار کرون از دست بدهند. آنها به اصطلاح سیاست آب و هوایی را دنبال میکنند که به جای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، آن را افزایش میدهد. و وقتی که دولت و حزب دموکراتهای سوئد بدترین بحران بهداشتی دهههای اخیر را ایجاد کردند، بحرانی که امنیت بیماران را تهدید میکند، پاسخ نخستوزیر این است که اساساً انکار کند که اصلاً بحرانی وجود دارد. این را به بیمارانی بگویید که در صفهای انتظار برای درمان گیر کردهاند. این را به پرستارانی بگویید که مجبور به اعتصاب شدند تا شرایط کاری منصفانهتری را به دست آورند.
و وقتی که قیمت “فالوکورو” هرگز اینقدر گران نبوده، وقتی قبض برق سر به فلک میکشد و وقتی بانکها نرخ بهره را بالا میبرند، آنگاه آنها با نصیحتهای خود به میدان میآیند. جیمی (رهبر حزب خارجی ستیز) ما را به خرید ارزانتر تشویق میکند، ابه (رهبر حزب دموکرات مسیحی) پیشنهاد میکند که لباس گرمتر بپوشیم، و سوانتسون (وزیر اقتصاد) میگوید که با بانک قرار ملاقات بگذاریم. به جای رهبرانی که کشور را میسازند، امروز ما یک گروه از مربیان زندگی بسیار گرانقیمت داریم. جیمی اوکسون، خودت را ارتقا بده. اولو کریسترشون ( رهبر حزب مودرات و نخست وزیر)، خودت را ارتقا بده!
اولو کریسترشون، نخستوزیر، این هفته در آل مدالن با اعلام اینکه “ما سوئد را ثروتمندتر میکنیم” سخنرانی کرد. هیچکس خوشحالتر از من نخواهد بود اگر این حقیقت داشت. اما واقعیت خلاف آن را نشان میدهد. سوئد فقیرتر میشود. کشوری که در آن همه ثروتمندتر میشدند، به کشوری تبدیل شده که تنها تعداد کمی از آنها ثروتمند میشوند. حقوق وزرا افزایش مییابد، مالیات بر سرمایه کاهش مییابد. مالیاتهای ما به جای کمک و حمایت از کودکان و سالمندان ما، همچنان ثروتهایی را در خارج از کشور ایجاد میکند. این یک ساختار اجتماعی بسیار شکننده است.
پیامبران بازار چنین چیزی را میخواهند. در نظر آنها، توجه و همبستگی میان انسانها هیچ ارزشی ندارد. در سوئد نئولیبرال، منافع اجتماعی بیاهمیت است و هر کس مجبور است به طور ناامیدانه تنها به فکر خانه و زندگی خود باشد. دیگر هیچچیز نباید هزینه داشته باشد، همه چیز باید در قالبهای اقتصادی قابل اندازهگیری جای بگیرد. و این با منابعی که هر روز کمتر و کمتر میشود. معلمان نمیتوانند آموزش بدهند – آنها باید محصولات خود را به مشتریان (دانشآموزان) بفروشند و برای دانشآموزان ترم بعد تبلیغ کنند. کارکنان بهداشت باید جلسات درمانی قابلصورتحساب را تولید و مدیریت کنند. پرستاران و کارکنان خدمات بهداشتی باید بدانند که هر دوش گرفتن برای یک بیمار باید x دقیقه طول بکشد و هر بار رفتن به دستشویی حداکثر y دقیقه باشد. به زور کشیدن یک فرد مسن از صندلی توالت به وظیفه کاری آنها تبدیل شده است.
این یک سیستم بیرحم است. در آن هیچ جایی برای انسانیت نیست.
اما دوستان، ما انسان هستیم، نه ماشین. و جامعه باید برای انسانها ساخته شود.
دیدن رشد یک کودک کوچک واقعاً شگفتانگیز است. آن نوزاد کوچکی که در بیمارستان دیدید، بهزودی تبدیل به یک فرد مستقل میشود که جایگاه خود را در دنیا پیدا میکند، دوچرخهسواری میکند، ترانههای محبوب را از حفظ میخواند، و تمام احساسات را بهیکباره تجربه میکند، و زندگی ما را برای همیشه تغییر میدهد – چه والدین باشیم، چه پدربزرگ یا عمه. خیلی زود، این کودک به یک نوجوان تبدیل میشود. سپس سالهای حساس و شکنندهای فرا میرسد که برای بسیاری از نوجوانان پر از نگرانی و برای برخی دیگر، سرشار از ناامیدی است. سلامت روانی جوانان به طور مداوم در حال بدتر شدن است.
یکی از بزرگترین شکستهای سیاستهایی که منجر به تخریب جامعه سوئدی شدهاند، این است که سیاستگذاران، جوانان ما را رها کردهاند.
اگر بهموقع کمک دریافت نکنند، عبور از چالشهای مدرسه بسیار سختتر میشود. و اگر در مدرسه موفق نشوند، خطر بیکاری و ورود به جرم و جنایت افزایش مییابد. مهمتر از همه، هیچ جوانی نباید سالها دچار وضعیت بدی باشد، فقط به این دلیل که حمایتی دریافت نمیکند.
حمایت از جوانانی که با مشکلات روانی دستوپنجه نرم میکنند، یکی از مهمترین و فوریترین مسائلی است که باید به آن پرداخته شود. به همین دلیل است که ما در حزب چپ امروز دقیقاً همین پیشنهاد را ارائه میدهیم – تعداد افرادی که در مدارس بر سلامت روانی کودکان و نوجوانان کار میکنند، باید افزایش یابد.
در سوئدی که ما میشناسیم، هر جوان باید در میان بزرگسالانی قرار گیرد که میتواند به آنها اعتماد کند. بزرگسالان متخصصی که وقت دارند و میتوانند در مواقع ضروری از آنها حمایت کنند.
ما پیشنهاد میدهیم – به پیشنهاد دولت و حزب دموکراتهای سوئد برای کاهش بیشتر مالیات بر حسابهای سرمایهگذاری (ای اس کا) نه بگویید. به جای آن، این پول را صرف بهبود سلامت روانی جوانان کنید. زیرا در سیاست باید اولویتبندی کرد. ما سلامت و رفاه کودکان و جوانان خود را به کاهش بیشتر مالیات بر سرمایه ترجیح میدهیم. این بهسادگی مهمتر است.
دوستان، رأیدهندگان نظر خود را گفتهاند. آنها از سیاستهای جناح راست خسته شدهاند. این موضوع در انتخابات اتحادیه اروپا کاملاً آشکار شد. جیمی اوکسون گفت: «این شب انتخاباتی خوبی نبود». حزب دموکرات مسیحی و لیبرالها خوشحال بودند که اصلاً چند رأیی به دست آوردند.
حزب چپ در انتخابات بر اساس موضوعات مشخص و پیشنهادی که بهبود زندگی را هدف قرار میدادند، به میدان آمد. پیشنهاداتی مانند قیمتهای ملی برای برق، قراردادهای جمعی برای همه کسانی که در سوئد کار میکنند، فشار بر اسرائیل برای آتشبس، سرمایهگذاریهای اقلیمی و قطارهایی که بهموقع حرکت میکنند. و ما حمایت قوی از این سیاستها دریافت کردیم.
حزب چپ در انتخابات اتحادیه اروپا بیشترین پیشرفت را در میان تمام احزاب سوئد داشت. در جنگلهای دالسلاند، ارتفاعات اسمولند، در تنستا، روزنگورد، بیسکوپسگوردن و در نواحی داخلی وستر بوتن، تعداد طرفداران چپ افزایش یافته است. و نه تنها اینجا، بلکه در دانمارک و فنلاند نیز احزاب چپ حمایت گستردهای را به دست آوردهاند. جناح راست در حال از دست دادن زمین است و به ویژه احزاب راست افراطی در دانمارک، فنلاند و سوئد در حال عقبنشینی هستند. بادهای چپ در سراسر شمال اروپا در حال وزیدن است!
نتایج انتخابات اتحادیه اروپا نشان میدهد که یک دولت قوی اکثریت سرخ-سبز میتواند تا سال ۲۰۲۶ حمایت رأیدهندگان را به دست آورد. ما هر روز تا آن زمان کار خواهیم کرد تا اطمینان حاصل کنیم که نارضایتی از دولت راستگرا به امید آیندهای سرخ-سبز تبدیل شود!
دوستان، کارهای زیادی در پیش داریم. جامعه ما در طول سالها، بدون توجه به اینکه کدام دولت سر کار بوده است، به تدریج در جبهههای مختلف عقبنشینی کرده است. اکنون دانمارک و نروژ دستمزدهای بالاتر، رشد اقتصادی بیشتر، حقوق بازنشستگی بهتر و ساعات کاری کوتاهتری نسبت به سوئد دارند. ما در حال عقب افتادن هستیم. و در هر کمپین انتخاباتی، وعدههای زیادی داده شده است. اما وقتی که صندوقهای رأی بسته شدهاند، اغلب مسیر همان بوده است. رفاه اجتماعی کاهش یافته، بیکاری افزایش یافته، شکافهای اجتماعی بزرگتر شده و فقر کودکان بیشتر شده است. سوئد دیگر شبیه به خودش نیست.
به همین دلیل است که بسیار مهم است که یک دولت جدید سرخ-سبز نشان دهد که چگونه رأی دادن واقعاً تفاوت ایجاد میکند.
برای من و حزب چپ بسیار مهم بود که نشان دهیم حتی در زمان ما نیز میتوان بهبودهایی ایجاد کرد. ما نشان دادیم که وعدههایی که به رأیدهندگان دادیم، واقعاً عملی شدند. آینده از پیش تعیین نشده است. همه چیز نباید بدتر شود. و سوئد میتواند بسیار بهتر باشد. دوستان، امید به آینده زمانی ایجاد شد که ما اجارههای بازار را متوقف کردیم، بیمه درمانی را تقویت کردیم و بزرگترین افزایش حقوق بازنشستگی را در دوران مدرن اجرا کردیم.
و به طرز عجیبی، اکثر احزاب اکنون میخواهند اعتبار افزایش حقوق بازنشستگی را که تا همین اواخر با تمام تلاشهایشان سعی در متوقف کردن آن داشتند، به خود اختصاص دهند. اما ما به آنها اجازه میدهیم! مهم این است که این کار انجام شود، اینکه زندگی مردم پس از مدتها به دلیل تصمیمات سیاسی بهتر شده است.
به همین دلیل است که امروز دست خود را به سمت دیگر احزاب سرخ-سبز دراز میکنم. یک دولت جدید نیازمند سیاست جدید، جهتگیری جدید و کار بزرگ است. همکاری که برای یک مسیر جدید برای سوئد ایستادگی کند. یک اکثریت سرخ-سبز واضح نیازمند یک جهتگیری روشن است. حمایت رأیدهندگان و موفقیتهای انتخابات اتحادیه اروپا ما را متعهد میکند. رأیدهندگان میخواهند بتوانند به چیزی رأی دهند، نه فقط علیه دولت فعلی.
این درباره بازسازی سوئدی است که ما میشناسیم، کشوری که با از بین بردن شکافها و نابرابریها ساخته شده است. همه سیاستهای چند دهه اخیر را محکوم میکنند. زیرا شغلهای بیشتری ایجاد نشد وقتی که مردم فقیرتر شدند. سوئد بیشترین رشد را داشت زمانی که بیشترین سرمایهگذاری و توزیع مجدد انجام شد.
و ما نیز باید از جایی که سازندگان این کشور کار خود را به پایان رساندند، ادامه دهیم. نه فقط به گذشته نگاه کنیم، بلکه توسعه دهیم، به جلو نگاه کنیم.
کشورهای مدرن توانایی کاهش ساعات کاری را دارند. کار کمتر، زمان بیشتر برای یکدیگر. این باید بخشی از اهداف دولت جدید باشد!
باید کسری حقوق بیماری (کارنسآودراگت) را حذف کنیم!
بسیاری میخواهند صدای ساختوساز مسکنهای جدید، راهآهنهای جدید و مهدکودکهای جدید را بشنوند. صدای تأمین معاش، کارهایی که برای محیط زیست مفید هستند. حس داشتن شغلهای خوب با دستمزد مناسب.
بیمه بیکاری بهتر و بیمه درمانی قویتر!
بیایید با هم بزرگترین اصلاحات اجتماعی آینده را ایجاد کنیم که زندگی کارگران سوئدی را بهبود بخشد.
حزب چپ همیشه آماده مذاکره و توافق است. البته میتوانیم درباره پیشنهادهایی مانند نصب پرچمهای سوئدی در میادین بحث کنیم، اما اگر میخواهیم جامعهای قوی بسازیم، سیاست اقتصادی کلان تعیینکننده است. ما نمیتوانیم با چارچوب اقتصادی قدیمی که ما را محدود میکند، ادامه دهیم. این همان چیزی است که درباره تغییرات اقلیمی، مسکنهای باکرامت، یک دفاع قوی، و رفاهی که امنیت و رفاه را فراهم میکند، تصمیم میگیرد. دوستان، یک دولت سرخ-سبز آینده باید با زمان همراه باشد و از دگمهای قدیمی بگذرد. اینگونه است که سوئد میتواند دوباره در خط مقدم قرار گیرد. دوستان، بیایید مطمئن شویم که دکترین راستگرایی که از دهه ۹۰ میلادی حاکم بوده است، به یک یادآوری کوچک در تاریخ تبدیل شود.
سیاست میتواند تغییر ایجاد کند. امکانات بیپایان است. انسان نشان داده است که میتواند خطرناکترین بیماریها را درمان کند و به فضا سفر کند. با جوامع رفاه قوی، ما میتوانیم گرسنگی و فقر را ریشهکن کنیم.
ما میخواهیم به سوئدی افتخار کنیم که دوباره در صدر قرار میگیرد و کاری را انجام دهد که در آن بهترین است.
این نه تنها در داخل کشور لازم است، بلکه در سطح بینالمللی نیز مورد نیاز است. صدای ما و نیرویی که کشور ما به خاطر آن در جهان شناخته شده است، مورد نیاز است. ما باید از نظم بینالمللی و حقوق بینالملل حمایت کنیم. ما باید در برابر ستمگران و دیکتاتورهایی که تلاش میکنند بر دیگران تسلط یابند و آنها را زیر سلطه خود بگیرند، ایستادگی کنیم. سوئد نباید کشوری باشد که عقبنشینی میکند یا ساکت میماند. ما باید در خط مقدم حمایت از اوکراین قرار بگیریم، تا زمانی که روسیه همه سربازان خود را بازگرداند. و باید بلند و واضح درباره نسلکشی جاری اسرائیل در فلسطین صحبت کنیم.
هزاران کودک کشته شدهاند، این یک تراژدی غیرقابل تصور است – تراژدی همگی ما. سازمان “نجات کودکان” هشدار داده است که علاوه بر همه کودکانی که کشته شدهاند، بیش از ۲۰ هزار کودک در غزه ناپدید شدهاند. برخی از آنها زیر خرابهها یا در گورهای ناشناس دفن شدهاند. برخی دیگر از این کودکان ناپدید شده، زندهاند و با ناامیدی به دنبال مادر و پدر خود در میان هرج و مرج جنگ میگردند. ما باید به این وحشت پایان دهیم. تحریمهایی علیه اسرائیل اعمال کنید. پوتین و نتانیاهو را به دادگاه بکشید.
همبستگی، انسانیت، و جامعه. بگذارید اینها در سراسر جهان شنیده شوند تا هر ملتی آزاد شود!
رفاه و موفقیت نیازمند برابری هستند. وقتی همه در کنار هم باشند، میتوانیم از تواناییهای درونی هر فرد بهرهبرداری کنیم. در آن زمان، ما به غنی و فقیر، به افراد محبوب و افراد مطرود تقسیم نخواهیم شد. ما باید جرأت کنیم کاری را که سوئد در آن بهترین است، انجام دهیم و به آن افتخار کنیم. همکاری، اعتماد، عدالت. اینکه نگران کودکان، کار، یا دوران پیری نباشیم. اینکه جرأت کنیم به آینده ایمان داشته باشیم.
پس دوستان – به سمت آیندهای بهتر و انسانیتر حرکت کنیم. امنتر، مفتخرتر و قویتر
منبع گزارش:
https://www.vansterpartiet.se/nyheter/nooshi-dadgostars-tal-i-almedalen/