پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۰

پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۰

چند گامی مانده تا بهار!
بهار میاید وُ من تکثیر می شوم ، در حاشیه ها  رو به جنوبی ترینِ، جنوبِ کلانشهرها،
۳۰ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: رحمان-ا
نویسنده: رحمان-ا
سالگرد ملی کردن صنعت نفت توسط نماد استقلال و آزادی ایران دکتر محمد مصدق مبارک باد!
برخی دشمنان دولت ملی، ملی کردن صنعت نفت را معادل دولتی کردن آن پنداشته‌اند و نتیجه گرفته‌اند که چنین ملی‌کردنی سودی نداشت! البته این‌گونه اشخاص که از نوعی استبداد حمایت...
۳۰ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: حمید رفیع
نویسنده: حمید رفیع
پیام نوروزی راهکار سوسیالیستی به مردم آزادی‌خواه, عدالت‌جو و برابری طلب ایران
نوروز می آید و همین مردم ستمدیده برای نشان دادن روحیه مقاومت خویش ... به پایکوبی و شادمانی پرداخته اند. نوروز می آید و مردمان زحمتکش سرزمین ما با تکیه...
۳۰ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: راهکار سوسیالیستی
نویسنده: راهکار سوسیالیستی
شادباش نوروزی کانون نویسندگان ایران
از این روست که در آستانه‌ی نوروز نگاهی به روزهای رفته داریم و چشم امید به روزهای نیامده بسته‌ایم. همچون هر بهار، میان بیم‌های بیشمار و امیدهای اندک، امید و...
۳۰ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
ملی شدن صنعت نفت ایران، نبردی برای استقلال و تقابل با استعمار و سرمایه‌داری وابسته
ایران امروز در بزنگاهی تاریخی جدیدی قرار دارد، عبور از بحران‌های کنونی و دستیابی به استقلال، عدالت اجتماعی و آزادی، تنها با تلاش آگاهانه، همبستگی و مشارکت همه نیروهای ملی...
۲۹ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
سالروز ملی کردن نفت و جشن نوروز را به ملت بزرگ ایران تبریک می گوییم
جبهه ملی ایران، روز تاریخی ملی شدن نفت و جشن باستانی نوروز را به هموطنان عزیز تبریک گفته و امید دارد که در سال جدید، ملت بزرگ ایران بتواند بحران...
۲۹ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: جبهه ملی ایران
نویسنده: جبهه ملی ایران
نگاه
در پایان این سکانس مفهوم واقعی فیلم را دقیق‌تر به نمایش می‌گذارد. آنجا که مرد راننده که خود مصمم به خودکشی بوده است، از راوی می‌پرسد: "تو، توت خوردی و...
۲۹ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: بهروز شوقی
نویسنده: بهروز شوقی

درس های سیاهکل پایان نمی گیرند

نه چه گوآرا دیگر دست از سر تاریخ و امپریالیسم جهانی بر می دارد، نه سیاهکل از سر ستم گری ایران. جنبش مسلحانه علیه نظام فاسد و زورگو و وابسته ی شاهنشاهی پهلوی، فرزند تاریخ مبارزه‏ ی نوین مردم ایران، از تحرک‎ های پیشامشروطه تا مشروطه و جنبش‏های کارگری و نهضت ملی کردن نفت و مقاومت های پراکنده بعد از کودتای ۲٨ مرداد بود.

نه چه گوآرا دیگر دست از سر تاریخ و امپریالیسم جهانی بر می دارد، نه سیاهکل از سر ستم گری ایران. جنبش مسلحانه علیه نظام فاسد و زورگو و وابسته ی شاهنشاهی پهلوی، فرزند تاریخ مبارزه‏ ی نوین مردم ایران، از تحرک‎های پیشامشروطه تا مشروطه و جنبش‏های کارگری و نهضت ملی کردن نفت و مقاومت های پراکنده بعد از کودتای ۲۸ مرداد بود. جنبش مسلحانه محصول تصمیم گیری ماجراجویانه یا قهرمانانه ی مبارزان آگاه و معتقد و از جان گذشته نبود بلکه فرزند خلف همه ی تاریخ مبارزاتی بود که یا عقیم ماندند یا شکست خوردند یا به بی راهه رفتند. این جنبش که تاریخ آغاز آن را، بنا به قرارداد درون ساز مبارزه، ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ می دانند، در واقع می کوشید از تجربه های تاریخ طولانی مبارزه در ایران و تجربه‏ های جهانی به ویژه الجزایر، کوبا، فلسطین، ویتنام الهام بگیرد. برخورد سیاهکل شاید در خود اشتباه های تاکتیکی و شتاب زدگی داشت، اما تولد گریزناپذیر مقاومت در سرزمینی بود که ستم طبقاتی و فساد و سلطه گری درباری و حکومت پلیسی و بیداد دستگاه امنیتی آن ساواک، راه بر هر نوع ابراز عقیده، مشارکت سیاسی، بیان رنج ها و خواست آزادی و عدالت بسته بود.

جنبش مسلحانه می کوشید راه را برای جنبش توده ها باز کند. به احتمال بسیار قوی و به گمان من آنچه در حمله به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل رخ داد، از جمله تصمیم های قطعی و برگشت ناپذیر مبارزانی که در جنگل به تدارک مبارزه ای بزرگ مشغول بودند نبود. این برخورد زودرس و نارسا، گرچه اکنون سرآغاز دور جدید مبارزه علیه بیداد و دیکتاتوری و برای به حرکت درآوردن جنبش خلقی و کارگری به شمار می آید، اما بی تردید از یک سو تصادفی ناگزیر و از دیگر سو به ظن قوی محصول ناگزیر لو رفتن فعالیت تدارکاتی بوده است. بی شک اما قرار مبارزان سیاهکل و مبارزان شهری در تهران، مشهد و تبریز و در زندان بر آغاز موثر و برانگیزاننده ی مبارزه در موقعیتی مناسب بوده است. هم از این رو است که هر چه باشد، روز ۱۹ بهمن، را به عنوان روز آغاز مبارزه نوین و مقاومت تهاجمی به حساب می آوریم.

از دیر باز، از همان سال های پس از شکست جبهه ی ملی دوم، که پیش از آن گام در راهی دیگر گذاشته بودیم، می دانستیم که آغاز مبارزه در میان دهقانان در هر کجای ایران، راه مطمئنی نیست. در روستا بار آمده و بزرگ شده بودم. با شرایط جغرافیایی آشنایی نداشتم ولی ردیابی های دستگاه های امنیتی را با همان تجربه ی ناقص و دانش نارس حدس می زدم. با این وصف خبر ۱۹ بهمن مرا و همه ی ما را بهت زده کرد. در زیر پوست جامعه ی ما فقط ما نبودیم، انبوه بسیاران در مقیاسی انسانی تر، با گذشت تر و آگاهانه تر قدم در راه بودند.

ما خیلی زود دانستیم چه در کوه، چه در جنگل، چه در خانه های امن برای مبارزه گری هایی شهری، اگر چون ماهی در میان ماهیان دریا نباشیم اگر مبارزه ی مسلحانه خیلی زود با آهنگی تندتر از تجربه و تسلط و اطلاعات روز افزون دستگاه های سرکوب رشد نکند و مبارزان میانجی توده ها را متشکل نکند و به نیروی مادی مقاومت و تهاجم تبدیل نسازد، منزوی می شود و ضربه می خورد. هم ساواک و هم سیا هوشیار شده بودند.

خاطره ای را باز بگویم. در اوایل دهه ی پنجاه گروهی از به ظاهر مبارزان مائوئیست ،اما بیتوته کرده در پشت سنگر شهرنشینی بی خطر، دستگیر شدند و بلافاصله توسط ساواک زیر فشار و بازجویی قرار گرفتند. چند روزی طول کشید تا ساواک پیامی از سوی سیا دریافت کند که فشار را بردارید و پس از انجام تشریفات امنیتی خودتان آزادشان کنید. آنها دانسته و نادانسته فرستاده های سیا برای نفوذ در جنبش مبارزه ی نوین و مسلحانه بودند تا فارغ از ریاکاری و صحنه‏ سازی و بله قربان گویی و آدم کشی ساواک، سر در بیاورند که در ایران واقعا چه می گذرد مبارزه‏ ای در جریان است و مبارزان چه کسانی اند و نیروهایشان کدام است. ساواک از این که مورد بی اعتمادی سیا بوده است سخت ناراحت و آزرده بود.

سیاهکل با همه ی سنگینی شکست و دادن سرآغاز و سر نخی به مأموران تعقیب و دستگیری و شکنجه و اعدام، باز توانست آن چنان اعتماد به نفس، هوشیاری و وجدان مبارزه در میان لایه های هر چند نازک مبارزان و میانجی ها پدید آورد که در نتیجه به یک خواست و تمایل گسترده تبدیل شد. رژیم سلطه گر و فاسد سلطنتی از جنبش مسلحانه و در واقع از دو گروه فدایی و مجاهد (که در پی سیاهکل، خود را به گونه ای مبارزه جو و انقلابی ساختند) به شدت ضربه خورد. اما این جنبش نتوانست به تئوری دگرگونی جامع دست یابد و در نتیجه در دو سالی که تقریباً از نفس افتاده بود جای خود را به آلترناتیوی داد که از اساس ضدانقلاب سوسیالیستی و دموکراتیک و مصمم به نابود ساختن آن بود: بهترین دوم، برای قدرت های جهانی که نگران سرنوشت ایران و منافع خود در آن و نگران برقراری دولتی سوسیالیستی در همسایگی شوروی و در نزدیکی با چین بودند.

جنبش مسلحانه، چنان که از همه ی نوشته های دهه ی پنجاه نظریه پردازان شریف و آگاه و پرشور آن زمان، در بیرون و در زندان، بر می آید قرار بود موتوری برای روشن کردن موتور مبارزه باشد. از آن مهم تر قرار بود در کنار و پشتیبان مبارزه ی گسترده ی اجتماعی باشد و انجام کاری را بر عهده بگیرد که جریان سنتی گذشته که خواستار توده ای کردن مبارزه بود، نتوانسته بود انجام دهد. اما جنبش مسلحانه با تأثیری خود به خودی و سازمان دهی نارسا در آستانه ی قیام ۱۳۵۷ به میدان آمد و نه با تئوری، تشکیلات و برنامه ی عمل که بتواند در مقابل سازمان دهی گسترده و حمایت شده مسجد – ملا و ایدئولوژی باورمند شده ی مذهبی و قدیمی آن و چهره های مقدسش، بدیلی فراگیر ارائه کند. آنچه بعداً اتفاق افتاد در واقع سیر حوادث و تلاش برای بقا بود در دریایی نا آشنا و کرانه نا پیدا.

با این وصف ایدئولوژی عمومی جنبش مسلحانه عدالت و استقلال و آزادی بود و ایدئولوژی جنبش مسلحانه ی فدایی – و شاخه های متفاوت دیگر- که بعد از آن شکل گرفتند، مارکسیسم و مارکسیسم لنینیسم بود. اما این جنبش که نتوانسته بود به دموکراتیزه و کارگری کردن مبارزه ی اجتماعی موفق شود با کشته شدن نیروهای محدود، گر چه صخره پیکر و مافوق تصورش، دیگر هم موفق بدین کار نشد. تمایل باور نکردنی بخش هایی از مردم و بخش محدودی از طبقه ی کارگر، برای رهبران بعدی فدائیان که شماری از آنان گرفتار سکتاریسم، فرصت طلبی و برتری جویی خائنانه، یعنی موجودات واداده ی کنونی، شد عملا به نیرویی برای طرح خویشتن آنها تبدیل گردید (و در واقع «گردید»). هزاران مبارز کشته شده در دهه ی شصت را، که یادگار «عصمت تاریخ» مبارزه به سرآغازی سیاهکل بودند، نه تقدیر شوم بلکه کژدم توطئه و انحراف درونی در کنار بیدادگری مقدس و پوپولیستی، که از اصلی ترین هدف های مشخص شده اش محو سوسیالیسم بود، از پای درآوردشان.

با این وصف، شکست هراندازه و به هر دلیل که باشد و تا هر زمان که به درازا انجامد شکستن دیوارهای سکوت ضعف آور در ۱۹ بهمن در سیاهکل سرآغاز به جریان افتادن ماندگارترین آرمان این سرزمین شد: عدالت، آزادی و استقلال مردمی. باری مبارزه ی مسلحانه می تواند قهرمانانه باشد، اما بی آگاه سازی همگانی، بی آن که میانجی ها به حرکت درآیند و بی انگیزه بخشیدن به تشکل ها و اراده های گسترده و بی ایجاد بدیلی اجتماعی و مترقی، در انزوائی قهرمانانه می ماند و چه بسا می میرد. و برای آن که نیروی اجتماعی را بسازد باید خود برساخته ی واقعی، و نه آرزوگون، نیروی اجتماعی طبقات محروم و بالنده و نجات بخش باشد.

زنده یاد فریبرز رئیس دانا

باز نشر از نشریه اخبار روز

akhbare-rooz (iranian political Bulletin)

تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ ۱۱:۵۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

نوروز باستانی بر همگان خجسته باد!

ما، فدائیان خلق ایران (اکثریت)، امیدواریم که در سال نو، با هم‌اندیشی، هم‌ سویی، هم‌ گرایی، همکاری، همبستگی و اتحاد نیروهای میهن دوست، گام‌های بلندی در مسیر گذار از استبداد ولایت فقیه به سوی آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی برداشته شود.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

نوروز باستانی بر همگان خجسته باد!

ما، فدائیان خلق ایران (اکثریت)، امیدواریم که در سال نو، با هم‌اندیشی، هم‌ سویی، هم‌ گرایی، همکاری، همبستگی و اتحاد نیروهای میهن دوست، گام‌های بلندی در مسیر گذار از استبداد ولایت فقیه به سوی آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی برداشته شود.

مطالعه »
پيام ها
٨ مارس گروه کار زنان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

روز جهانی زن: مبارزه برای برابری در سایه تحولات سیاسی

زنان ایرانی سال‌هاست که در صف مقدم مبارزات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای حقوق برابر ایستاده‌اند. آن‌ها با وجود محدودیت‌های شدید، علیه تبعیض جنسیتی، فقر زنانه ، زن‌کشی، کودک‌همسری و نابرابری‌های ساختاری مبارزه کرده‌اند. تاریخ مبارزات زنان، حکایت گام‌های استوار و دل‌های امیدواری است که در برابر ناملایمات ایستاده‌اند. آنان چراغ فردایی روشن را برافروخته‌اند، جایی که عدالت و برابری طنین‌انداز خواهد شد.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

چند گامی مانده تا بهار!

سالگرد ملی کردن صنعت نفت توسط نماد استقلال و آزادی ایران دکتر محمد مصدق مبارک باد!

پیام نوروزی راهکار سوسیالیستی به مردم آزادی‌خواه, عدالت‌جو و برابری طلب ایران

شادباش نوروزی کانون نویسندگان ایران

ملی شدن صنعت نفت ایران، نبردی برای استقلال و تقابل با استعمار و سرمایه‌داری وابسته

سالروز ملی کردن نفت و جشن نوروز را به ملت بزرگ ایران تبریک می گوییم