«بمب خرده کاغذ»
“جنبش سبز “در قفل بسته ی تاکتیکی گرفتار شده است وهنوز نتوانسته است که راهی برای خروج از این بن بست پیدا کند. اعتراضات وتظاهرات گسترده جای خود را به پراکندگی کمرنگ داده است. تحصن ها واعتصابات جسته وگریخته وبست نشینی ها وچشم انتظاری و امید بستن به چانه زنی ها در” بالا” با سران کودتا چی و محکوم کردن های اخلاقی و…..همه اینها اکنون به در بسته خورده اند. اگرچه هر کدام انصافا نقش تاثیر گذار ارزنده ی خود را اعتلای مقطعی جنبش مدنی وآزادی خواهی گذارده اند. اما چندی ست که دیگر تمسک جویی وبکار گیری به این شیوه ها نه تنها پاسخگوی شرایط کنونی روز نیستند که عملا باعث افسردگی وسکون وسرخوردگی در پیشاهنگان ومردم آزادیخواه شده اند .
اماآیا ماباید هراسی از طرح صریح این نقاط ضعف مان داشته باشیم ؟آیااعتراف و بیان صریح وروشن به ناکارآمدی تاکتیک های گذشته وتکرار آن درشرایط کنونی، برابر شکست وضعف ومرگ مبارزه ی ماست ؟ پاسخ قطعا منفی است.
پیشروان آگاه جنبش هرگز از وارسی وبررسی و اصلاح دائمی ونقد کارنامه ی خود نه تنها نمی هراسند که این حرکت دیالکتیکی بازنگرانه ی فکری را اساس حرکت وشرط ضرور عقلانی وعلمی خود در پیشبرد مبارزه میپندارند وابایی از طرح وبیان آن ندارند وهرگز خود را با خوشبینی های ساده لوحانه نمی فریبند.
همانگونه که بارها اعلام شده یکی از نقاط ضعف جنبش سبز در عرصه ی تاکتیک ها فقدان وجود یک « تاکتیک محوری» میباشد که باپیدا نمودن آن و پیشبرد عملیاتی اش، نه تنها کل تاکتیک ها را می توان موفق تر به پیش ببرد که مرتب رژیم کودتایی رامی توان با به میدان آوردن نیروهای میانی ملاحظه کار تر، به عقب نشینی های فاحش وادارکرد ودر صحنه ی کلی مبارزه همواره ابتکار عمل را در دست خود نگاه داشته تا جنبش را متداوما به مقصد نهایی رهنمون ساخت وامان رژیم را برید .
کم نیستند، کادر های مجرب وحرفه ای سیاسی که از طرح «بمب خرده کاغذ» بمثابه تاکتیک محوری ونجات بخش “جنبش سبز”حمایت نموده اند .لیکن مشکل مهم در اینجاست که بدون رسیدن به نقطه ای حداکثری از وحدت نظر حول آن در میان پیشبرندگان وپیشاهنگان جنبش، بحثی واقعی نیز نمیتوان از اجرای عملیاتی گسترده ی موفق در راستا ی نجات واعتلای مبارزه داشت.
ما می توانیم وباید سریعا خود را از لاک افسردگی وبیماری خبرزدگی وخبرطلبی، که بخاطرضعف اعتلایی در مبارزه و نبود تاکتیک تهاجمی ومحوری، پدیدار گشته است خارج کنیم ودوباره دست به تجدید قوا حول این تاکتیک جدید وقوی بزنیم ومجددا صحنه های کشاکش با رژیم را فتح کرده وزین پس ابتکار را همیشه در اختیار جنبش دربیاوریم.
پیوستن اقشار محافظه کار وملاحظه کار در تهران وشهرستانها بدون اجرای گسترده وموفقیت آمیز این تاکتیک ممکن نیست .
گذر زمان بدین حالت سکون وانتظار وافسردگی، مطلقا بسود جنبش نیست .در افت وخیز های مبارزاتی، حتی لحظه ها در تعیین سرنوشت ما موثرند .ما باید سریعا خود را به نقطه وحدت نظرحول اجرای متحدانه ی و گسترده این تاکتیک برسانیم .
در اجرای گام نخست، باید روی آزادی زندانیمان متمرکز شویم ودر اعلام آشکار به راس حاکمیت کودتا (خامنه ای ) هشدار دهیم ، در صورت آزاد نکردن یارانمان ازسیاهچال هایش، ابتدا تهران وسپس تمامی ایران را مملو از کاغذ های خرد شده خواهیم نمود .
مجاهدین و فداییان واسانلوها وحجاریانها و ابطحی ها و زید آبادی ها وآیت الله بروجردی ها و بهزاد نبوی ها و تاج زاده ها و ملکی ها وخبرنگاران ووبلاگ نویسها و… همه وهمه چشم به راه تصمیم ومبارزه ی ما یند … فرصت زیادی برای انتخاب واقدام نداریم .
…زین پس، بگذار، لباس شخصی ها ی ریز ودرشت و بازجویان رژیم آزاد باشند هر چقدر که دلشان میخواهد «خرده کاغذ ها» را باطوم بزنند و دستگیر وبه بند کشیده وشکنجه ومورد تجاوز قراردهند !!!!… آینده ی نزدیک از آن ماست.