بیست و شش سده پیش مرد بزرگی بنام کورش از میان ملت بزرگی برخاست و شیوه زندگی ایرانیان را در یک کشور تسخیر شده به ملت مغلوب آن و به همه جهانیان اعلام کرد. او گفت ما ایرانیان همه مردم جهان را دارای حقوق برابر می دانیم و این که همه مردم باید از آزادی گزینش، نیایش، کار و جای زندگی برخوردار باشند؛ این که ما ایرانیان ملتی آزاده هستیم و هیچ کس را برده خود نمی کنیم و هیچ کس را مجبور به پیروی از باورهای خود نمی نماییم؛ و اگر ما را نخواهید بر شما فرمانروایی هم نمی کنیم. کورش نظمی نوین را برای جهان بر پایه احترام به قانون و حقوق همه مردم و صلح و رفاه و برادری نوید داد.
به این ترتیب ما ایرانیان ۱۵۴۸ سال پیش نخستین بیانیه جهانی حقوق بشر را اعلام نمودیم وامپراتوری قدرتمند خود را تابع اراده مردم اعلام کردیم (۹۰۹ سال پیش، ۱۱۰۰ میلادی، پادشاهی بنام “هنری” در انگلستان با صدور “منشور آزادیها” داوطلبانه اختیارات مطلق خود را فقط نسبت به طبقه فئودالها محدود کرد و در سال ۱۲۱۵ باز در انگلستان با صدور “منشور بزرگ” اختیارات پادشاهی خودکامه بنام “جان” با وضع قانون محدود و به حقوق مدنی شهروندان آزاد و نه بردگان توجه شد).
دویست و بیست سال پیش (۱۷۸۹)، ملت فرانسه برای دستیابی به جامعه ای قانونمند و حقوق بشر انقلاب کرد و حکومت خودکامه را بزیر آورد. نخستین قانون اساسی جهان پیامد این انقلاب خونین بود که در پی آن نخستین “بیانیه حقوق بشر و شهروند” در جهان غرب صادر شد و در پی آن “لایحه حقوق ]بشر[ ایالات متحده” در سال ۱۷۹۱ انتشار یافت.
سرانجام در سده بیستم، پس از دو جنگ جهانی خانمانسوز که توسط دیکتاتورها و زیاده خواهان جهان برپا شده بود، و پس از نابودی و کشتار بی سابقه ای که خود دیکتاتورها هم در آن سوختند، جهان به این نتیجه رسید که شیوه زندگی ایرانیان باستان باید سرمشق همگان شود. همه مردم جهان باید از صلح و حقوق برابر برخوردار باشند و جوامع بشری باید تحت قانون مبتنی بر رای مردم اداره شوند و در این راستا، شصت و یک سال پیش (۱۹۴۸) سرانجام آرزوی ایرانیان راستین که خواهان صلح و برابری و آزادی انتخاب و آزادی عقیده و جدایی دین از حکومت برای همه مردم جهان بودند برآورده شد. ایران در آن زمان، که در پیامد جنگ جهانی دوم چند سالی از آزادی و دموکراسی برخوردار شده بود، از نخستین کشورهایی بود که اعلامیه جهانی حقوق بشر را امضا و تصویب کرد.
دوهزار و پانصد سال و هزاران جنگ و ده ها انقلاب به طول انجامید تا جهانیان به خرد ایرانی پی ببرند و سروده سعدی بزرگ که “بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک پیکرند” را باور خود و منشور جهانی حقوق بشر ایرانیان چراغ راه خود قرار دهند.
در حالی که منشور کورش و سروده سعدی نماد خرد و نظم نوین جهانی در سازمان ملل متحد شده است، در کشور خود ما چنان عقبگردی بسوی استبداد و زیاده خواهی و خشونت و فساد رخ داده است که مردم جهان را متحیر کرده که چگونه مردمی چنین آزاده و خردمند و هوشمند می توانند خود را در چنین منجلاب استبداد و نقض فاحش حقوق بشر گرفتار کرده باشند؟
ولی دراین واپسین سال دهه نخست سده بیست و یکم، مردم ایران برخاسته اند. این ملت بزرگ در جنبشی عظیم آهنگ آن کرده که یک بار برای همیشه حاکمیت ملی و حقوق بشر را در میهن نهادینه سازد.
جبهه ملی ایران
۱۹ آذر ۱۳۸۸