سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، مدافع صلح، آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی، برابری، همبستگی اجتماعی، برابر حقوقی زن و مرد، توسعه، حفظ محیط زیست، توزیع دمکراتیک قدرت، ثروت، فرصتها و اطلاعات است و برای فراهم آوردن شرایط زندگی انسانی برای همه شهروندان ایران و گذر تدریجی از سرمایهداری به سوسیالیسم دمکراتیک مبارزه میکند. سازمان ما بر تامین هماهنگی و توازن میان آزادی، برابری، دمکراسی، توسعه و حفظ محیط زیست تاکید دارد. ما مخالف تبعیض طبقاتی، جنسیتی، ملی ـ قومی، نژادی و مذهبى هستیم و علیه آنها مبارزه مىکنیم. میدان عمل اجتماعی ما، جهان سرمایه داری و جامعه سرمایه داری ایران است که در آن مبارزه طبقاتی امری است عینى و واقعى. ما در مبارزهاى که هم اکنون در نظام سرمایهدارى جهانى میان کار و سرمایه در جریان است، در جانب کار قرار داریم. دفاع از حقوق صنفی و سیاسی و مطالبات کارگران و زحمتکشان و خواسته های دمکراتیک طبقه متوسط جدید جانمایه برنامه ما است. ما خود را سازمان چپ دمکرات و سوسیالیست میدانیم. ما جنبشهاى جدید اجتماعى دارای خصلتهای دمکراتیک و ترقیخواهانه (جنبشهاى صلح، فمینیستى، زیست محیطى، دمکراتیک، ضدسلاحهای هسته ای، حقوق بشر، حفظ هویت و جنبشهای اجتماعی فراملی…) را پدیده دگرگون ساز و عرصه مناسب برای حضور و شرکت فعال انسانها و گروههای مختلف اجتماعی در حیات سیاسی و اجتماعی میدانیم و در جانب آنها قرار داریم. ما مدافع منافع ملی و همبستگى جهانی و مخالف سلطهطلبى کشورهاى قدرتمند جهانی و جهانی سازی تحت رهبری بازار مالی بین المللی و شرکتهای فراملی هستیم و در روند جهانی شدن خود را جزو صفوف مبارزان آزادیخواه و عدالت پژوه برای دستیابی به “جهانی دیگر” میدانیم. آزادی آزادی یکی از ارزشهای پایه ای سازمان است. از نظر ما، آزادی عنصر مرکزی در پاسداشت حرمت انسانی است و همه مردم در اندیشه و اعتقاد ـ اعم از اعتقاد سیاسى، فلسفى، مذهبى، علمى و غیره ـ در بیان، نوشتن و دفاع از اندیشهها و باورهاى خود آزاد هستند. ما از حوزه عمومی و جامعه مدنی در برابر اقتدار دولت، از حکومت قانون، دولت مشروط، منتخب و مقید به حقوق بشر و از عدم دخالت دولت در زندگی خصوصی دفاع میکنیم. برابری برابری و به طور مشخص عدالت اجتماعی، شاخصترین ارزش نیروی چپ به حساب می آید. ما در راستای برابری، بر توزیع دمکراتیک قدرت، ثروت، فرصتها و اطلاعات تاکید داریم. تنظیم سیستم مالیاتی مناسب، یکی از ابزارهای پایهای بازتوزیع ثروت به حساب میآید. ما بر پیوند میان آزادی و برابری تاکید داریم. از نظر ما لیبرالیسم اقتصادی، نئولیبرالیسم و نئوکنسرواتیسم به تشدید نابرابری و شکاف طبقاتی منجر گشته و کم بها دادن به آزادی و مطلق کردن برابری، زمینه را برای حکومتهای استبدادی، توتالیتر و پوپولیسم باز میکند. برابر حقوقی زن و مرد وجه شاخصی از برابری است. سازمان ما در راه تحقق برابری از جمله برابرحقوقی زن و مرد مبارزه میکند. از میان برداشتن هر گونه نابرابری ملی ـ قومی از جمله شروط ضرور گذار به دموکراسی و توسعه است. تامین یکپارچگی کشور و همبستگی بین مردم، در گرو تامین و تضمین برابر حقوقی همه مولفه های ملی ـ قومی تشکیل دهنده آن است. حقوق بشر به باور ما حقوق بشر، ارزش عموم بشری و جهانشمول است. حقوق بشر یکی از ارزشهای پایهای و مبانی برنامهای سازمان ما است. دمکراسی ما دمکراسی را مناسبترین ساختار سیاسی، راه و شیوه سامان دادن به جامعه و شیوه اداره امور زندگی و جامعه بشری در عرصههای گوناگون میدانیم و آنرا الگوئی مناسبت برای ساختار سیاسی و اداره کشورها میشناسیم. دمکراسی، محصول قرنها تلاش فکری و عملی بشر و بیش از همه حاصل جنبشهای آزادیخواهانه، روشنگرانه و مبارزات کارگران، زنان و روشنفکران است. سازمان ما مخالف هر گونه استبداد و دیکتاتوری است، حاکمیت و قدرت را ناشى از اراده مردم مىداند و به دمکراسی بر پایه راى و انتخاب آزادانه مردم، به محدودیت زمانى قدرت، به تناوب و انتقال قانونى و مسالمتآمیز آن، به حزبیت و نظام چندحزبى پایبند است. ما خواهان دمکراتیزه شدن مناسبات جهانی میان ملل و دولتها، جهانی شدن دمکراسی و خواهان گسترش و ژرفش دمکراسی نمایندگی در جهت دمکراسی مشارکتی، مستقیم و اجتماعی هستیم. ما مدافع دمکراتیزاسیون نهادهای جامعه و روابط میان آنها بوده و برگذار جامعه تودهای به جامعه مدنی و بر شکل گیری نهادهای مدنی و تقویت حوزه عمومی تاکید داریم. ما جامعه مدنی را نه به عنوان ابزار جامعه سیاسی برای کسب قدرت، بلکه بمثابه یکی از مولفههای اصلی برپا دارنده و استحکام بخش دمکراسی و عامل قوام بخشیدن به نیروی دفاع جامعه از خود در مقابل دولت و قدرتهای اقتدارگرای ملی و فراملی میدانیم. از نظر ما سازمانیابی دمکراتیک جامعه، تشکلیابی طبقات و گروههای مختلف اجتماعی، شکل گیری سازمانهای غیردولتی و تشکلهای مستقل صنفی، فرهنگی و هنری توسط شهروندان برای سازماندهی امور زندگی و کار مبارزه مدنی مردم، احقاق حقوق شهروندی، اعمال فشار به دولت برای تأمین مطالبات گروههای مختلف اجتماعی، برای رشد فرهنگ دمکراتیک، دمکراتیزه کردن جامعه و مشارکت در اداره امور کشور، امری است ضرور. صلح صلح در مقیاس ملى و بینالمللى خواست بزرگ انسانها و لازمه فراهم آوردن شرایط زندگی انسانی برای همه شهروندان است. ما به گفتگو و مذاکره برای حل مناقشات و اختلافات بین کشورها تاکید داریم، مخالف مسابقه تسلیحاتی هستیم، از خلع سلاح اتمی در سطح جهان و در منطقه خاورمیانه و از تلاش جهانی برای تامین صلح حمایت میکنیم. تجدد، سکولاریسم و توسعه عقبماندگى و سنتگرایى، زمینهساز استبداد سیاسى، خرافهپرستی، تاریکاندیشی و فلاکت مردم است، ما مدافع تجدد و نوسازی همه جانبه و همگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مبتنی بر آزادی، دمکراسی، سکولاریسم، عدالت اجتماعی و حفظ محیط زیست هستیم و معتقدیم پیکار براى آزادی و برابری در پیوند تنگاتنگ با مبارزه براى نوسازى فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى قرار دارد. ما مدافع جدایى دین از دولت و مخالف دولت ایدئولوژیک هستیم. دستیابی به جامعه مدرن و تحقق ارزشهای برشمرده در گرو غلبه بر توسعه نیافتگی و گذر به جامعه پیشرفته است. ما بر توسعه پایدار و انسانی تاکید داریم. محیط زیست بر اثر رشد انفجارگونه جمعیت، رشد کنترل نشده شهرها و صنعت و بهرهبردارى غارتگرانه تولید سرمایهدارى از منابع طبیعى، استفاده از انرژی فسیلی، الگوی مصرفی موجود، شرایط حیات در کره زمین مورد مخاطره جدى قرار گرفته است. در حالیکه جهان و منابع موجود در آن، به نسل های آینده هم تعلق دارد. لازم است بهرهبردارى غارتگرانه از منابع طبیعى و تخریب محیط زیست متوقف شود، روش تولید و مصرف تغییر یابد و تکنولوژى سازگار با طبیعت و سرمایه گذاری در منابع انرژی پاک مثل باد، افتاب و امواج دریاها مورد استفاده قرار گیرد و از انتقال فعالیتها و فرآوردههاى مضر براى محیط زیست به کشورهاى در حال رشد جلوگیرى شود. سرمایه داری سرمایه داری در مقایسه با قرن نوزدهم برای تداوم حیات و رشد خود، پذیرای تنظیم کننده های مختلف اجتماعی و سیاسی شده است. این امر از یکسو براثر رشد سرمایه داری، تولید انبوه، نیاز به بازارهای جدید برای تولیدات سرمایهداری و کاربست تکنولوژی پیشرفته و از سوی دیگر در پرتو مبارزه جنبش سوسیالیستی و کارگری، جنبشهای دمکراتیک، مبارزات استقلال طلبانه، جنبش زنان و چالش اندیشمندان عملی شده است. نظام سرمایه داری نظامی بحرانزا است و نمیتواند فراز و نشیبها و گسستهای اجتناب ناپذیر در روند انباشت سرمایه را از میان بردارد، درعین حال پویائی اش تا کنون به آن اجازه داده است تا بحرانها را پشت سر بگذارد. دخالت دولت در اقتصاد یکی از راه حلهای عمده غلبه بر بحرانها بوده است. با وجود اینکه چهره سرمایه داری در مقایسه با قرن نوزدهم تغییر کرده است، اما همچنان شکاف میان کار و سرمایه و تعارض اساسی میان اجتماعی بودن تولید و تصرف خصوصی ارزش مازاد عملکرد دارد و ساختارها و سازکارهای اصلی آن همچون استثمار انسان از انسان، ارتش بیشمار بیکاران، تمرکز ثروت و سرمایه در سطح کشورها و جهان در دست اقلیتی کوچک، چیرگی بر کشورهای پیرامونی و غارتگری آنها پابرجا هستند. در چند دهه گذشته، سرمایه داری برای درهم شکستن نیروی کارگران متشکل، گسترش دامنه خصوصی سازی و پس گرفتن دستآوردهای جنبش کارگری، کاهش خدمات عمومی و برنامههای رفاهی گام برداشته است که به تشدید نابرابری در سطح جامعه انجامیده است. سرمایه داری با گسترش نابرابریهای اجتماعی در عرصه جهانی و ملی، بهرهبردارى غارتگرانه از منابع طبیعى، تولید و انباشت عظیم سلاحهای مخرب و با ایجاد نظام بینالمللی متکی بر قدرت نظامی و سرمایه مالی و گسترش مصرف گرائی، شرایط زندگی حیات در کره زمین را به مخاطره افکنده است. سرمایهداری قادر به و خواهان ایجاد هماهنگی و توازن بین آزادی، برابری، دمکراسی، رشد اقتصادی، حفظ محیط زیست و صلح درجهت تامین زندگی مطلوب و مناسب شان و حرمت انسان برای همه انسانها نیست. ما مخالف و ناقد سرمایه داری هستیم و براین باوریم که نمیتوان سرمایه داری را آخرین فرماسیون اقتصادی ـ اجتماعی تلقی کرد. تاریخ پایان نیافته است و تلاش بشریت برای دستیابی به جامعه مطلوب ادامه دارد. به نظر ما، بازار و سرمایه داری همذات نیستند و الغای بازار به معنی گذر به سوسیالیسم نیست. خطا است که دو شکل اقتصادی یعنی بازار و برنامه را به شکلبندی تاریخی نسبت دهیم و گذر از بازار به برنامه را به مثابه گذر از سرمایه داری به سوسیالیسم بدانیم. تجربه نشان داده است که برنامه ریزی متمرکز در اقتصاد پیشرفته و با تنوع محصولات و نیازهای انسانی، از کارآمدی برخوردار نیست و به عامل بازدارنده رشد اقتصادی و نوآوری تبدیل میشود، هزینههای گزافی را بر اقتصاد تحمیل میکند و امکان پویائی اقتصادی را از بین میبرد. اقتصاد بدون نوآوری و پویائی، دچار رکود میگردد. اما بازار هم بدون کنترل اجتماعی به ویرانگری میانجامد و با تراکم ثروت در دست لایه نازکی از جامعه، زندگی گروههای وسیعی از مردم را به فلاکت سوق میدهد. سپردن سرنوشت جامعه به دست نامرئی بازار به مثابه تنها تنظیم کننده اقتصاد، دور از عقلانیت است. اقتصاد بازار کنترل نشده، یک فاجعه است و لازم است عنان گسیختگی بازار مهار گردد. اقتصاد عقلائی با نوعی ترکیب بازار و برنامه و نظارت دمکراتیک در ابعاد اقتصاد خرد و کلان همراه است. سوسیالیسم دمکراتیک “سوسیالیسم قرن بیستم” با وجود دستآوردهای گرانبار و تاثیرات آن بر تحولات جهانی، به دلایل مختلف از جمله نگرش اقتصاد محور و طبقاتی دیدن انسان و تمام امور زندگی، عدم درک اهمیت و جایگاه آزادیهای فردی و اجتماعی و دمکراسی، عدم درک ضرورت ایجاد پیوند بین آزادی، دمکراسی و برابری، نتوانست به جامعه مطلوب راه یابد و از اینرو دولت توتالیتری و “سوسیالیسم دولتی و دستوری” به جای سوسیالیسم دمکراتیک شکل گرفت. این تجربه تاریخی، در ارائه الگوی سوسیالیسم دمکراتیک ناکام ماند و “سوسیالیسم دولتی و دستوری” پس از گذشت هفت دهه از حیات خود، فروپاشید. ناکامی این تجربه به معنی پایان مبارزه طبقاتی و مرگ آرمانها، جاودانگی نظام سرمایه داری و بی حاصل بودن تلاش سترگ انسانها برای رفع نابرابریها و ساختن جامعه دمکراتیک مبتنی بر آزادی، عدالت، همبستگی انسانها، صلح و حفط محیط زیست نیست. به باور ما سوسیالیسم نه امر اجتناب ناپذیر و حتمی، بلکه امری است ارادی و آگاهانه که لازم است آن را از حیطه ضرورت تاریخی به عرصه فعالیت آزادانه انسان برای دستیابی به جامعه مطلوب برکشید. سوسیالیسم به مثابه یک فرایند آگاهانه نه از طریق انقلاب سوسیالیستی، بلکه با مهندسی اجتماعی سنجیده و تدریجی بر زمینه های ضرور تاریخاً فراهم آمده و با ایجاد و گسترش ارزشهای سوسیالیستی و مشارکت دمکراتیک و آزادانه نیروهای ذینفع در تحول سوسیالیستی و در سایه فرهنگ و تکنولوژی پیشرفته شکل میگیرد. به نظر ما میان افول سرمایه داری و سوسیالیسم خط فاصل مشخص و بارزی وجود ندارد. سوسیالیسم همانند سرمایه داری در دوران تکوین خود نه به طور ناگهانی بلکه به تدریج تبارز یافته و ارزشهای آن شکل میگیرد. دولت، احزاب چپ و شبکه های اجتماعی در تسریع و سمتدادن به این فرآیند نقش بازی میکنند. سوسیالیسم به طور کلی با رابطه آمرانه و اقتدارگرایانه منافات دارد و بدون دمکراسی شدنی نیست. سوسیالیسم با دمکراسی در پیوند تنگاتنگ قرار دارد. سوسیالیسم صرفا به معنی سازماندهی اجتماعی نیست بلکه سازماندهی دمکراتیک جامعه نیز است. ما به سوسیالیسمی دمکراتیک به عنوان جامعهاى بر پایه دمکراسی اجتماعی و مشارکتی، ژرفش و گسترش پیوسته دمکراسی و حداکثر مشارکت مردم در اداره جامعه و در تصمیم گیریهای اقتصادی، جامعه ای با سازماندهی دمکراتیک اقتصاد و توزیع قدرت، ثروت، فرصتها و اطلاعات برای همگان، جامعهاى همبسته، آشتىجو و جامعه ای که در آن تکامل آزاد هر فرد شرط تکامل آزاد همگان است، باورمندیم. از نظر ما سوسیالیسم دمکراتیک تبلور هماهنگ و همپیوند ارزشها و خواستهای آزادی، برابری، دمکراسی، رشد اقتصادی، حفظ محیط زیست و صلح برای تامین زندگی مطلوب و مناسب شان و حرمت انسانها است. * * * * * برای ما ارزشهای پایه ای و سوسیالیسم دمکراتیک، بیش از همه در ارائه برنامه برای گذار کشورمان ایران به کشور مدرن و توسعه یافته، در تحقق آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی، تامین حقوق بشر، رفع تبعیض و حفظ محیط زیست و در پیریزی جامعه نیرومند، دولت مدرن، دمکراتیک و سکولار و فراهم آوردن زمینههای سوسیالیسم دمکراتیک تبلور میباید. کشور ما با سابقه تاریخی، سنتهای دیرینه و میراث های فرهنگی ارزشمند، با دارا بودن جمعیت جوان و با سواد، نیروی بالای تحصیل کرده و متخصص، موقعیت استراتژیک جغرافیائی ـ سیاسی، دارا بودن ساختار زیربنائی، ذخایر عظیم نفت و گاز، معادن غنی، دسترسی به دریاها و تنوع شرایط آب و هوا از یکسو و از سوی دیگر پشتوانه یک قرن و نیم مبارزه علیه استبداد و برای آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی، از شرایط و امکانات مساعدی برای غلبه بر استبداد مذهبی و عقبماندگی و گذر به کشور مدرن و دمکراتیک دارد. سازمان برای دستیابی به این هدف، برنامه خود را ارائه داده است. —————————————————-