انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا برگزار شد. همانطوری که پیشبینی میشد طرفداران جنبش سبز در هر دو انتخابات به پیروزی چشمگیر نائل آمدند. ابعاد مشارکت مردم بیش ازارزیابی روزهای قبل از رایگیری بود. به نظر ما دلائلی که مردم ما را به ضرورت حضور گسترده درانتخابات ریاستجمهوری و شوراها واقف نمود اوضاع اسفبار اقتصادی کشور است که خود را بصورت بیکاری، گرانی و تورم، فساد و رشوهخواری نشان میدهد و سببساز سقوط میلیونها نفر دیگر به زیر خط فقر و افزایش شاخص فلاکت شدهاست. افزون بر این ها، ناکارآمدی حاکمیت در حل و فصل مشکل هستهای با غرب و ناتوانی در مدیریت تحریمهای ناشی از سیاست هستهای و احتمال خطر دخالت نظامی غرب و تهدید شکستن یکپارچگی کشور نیز درعزم مردم برای شرکت در انتخابات بسیار موثر بودهاست. برخلاف نظر بسیاری از فعالان سیاسی، بحث شرکت یا عدم شرکت در انتخابات در میان اصلاحطلبان از ماهها پیش ازانتخابات وهمزمان با انعکاس آن در میان اصولگرایان آغاز شد. دیدار اقشار و طبقات مردم از سراسر کشور با سران اصلاحات بویژه با آقای خاتمی و همچنین با آقای رفسنجانی و انتقال این بحثها و نتایج تبادل نظرها از طریق آنان به سراسر کشور و طرح موضوع انتخابات درمیان گرایشات سیاسی و تشکلهای صنفی و مردم نهاد درون جنبش سبز و دلایلی که برای شرکت بر بستر نابسامانیهای اقتصادی ناشی از اتخاذ سیاستهای نادرست داخلی وخارجی ابراز میگردید و همچنین استدلال مخالفان شرکت در انتخابات و به همین گونه انعکاس نظرات نامزدهای ریاستجمهوری بویژه نظرات افراطی، مردم را متقاعد نمود که با شرکت نکردن در انتخابات بطور غیرمستقیم به پیروزی نامزدی که در شمار منتسبان بیت رهبری قرار داشت کمک خواهد شد. لذا برای اینکه خواست افراطیترین بخش حکومت، جامه عمل نپوشد و شرایط حاکم بر کشور ادامه پیدا نکند، اکثریت واجدین شرایط شرکت در انتخابات و طرفداران جنبش سبز تمام تلاش خود رامعطوف به اطلاعرسانی و تبلیغ ضرورت شرکت گسترده مردم در انتخابات و پشتیبانی از نامزدهای اصلاحطلبان و ائتلاف آنان با هم، متمرکز نمودند و به موازات، ناکارآمدی اصولگرایان در اداره امور کشور و آنچه در هشت سال به دست آنان بر سر مملکت آمده به میان مردم برده شد و پیامد پیروزی نامزد حامیان شعار افراطی”اقتصاد مقاومتی و اسلام ناب” منتسب به رهبری برای مردم توضیح داده شد. بنابراین شرکت گسترده مردم نه یک اقدام غیرمترقبه و آنی بلکه حرکتی برنامهریزی شده و آگاهانه بوده است که از چند ماه پیش از انتخابات اغاز شده بود. نکتهای که امروز بر آن تامل میشود و به اندازه کافی روشن نیست نظر آیتالله خامنهای در خصوص همکاری با اصلاحطلبان وافراد نزدیک به آنان همچون دیگر افراد و گرایشات سیاسی درون حکومت است. این پرسش برای خیلیها مطرح است که آیا ولیفقیه نگاه یکسان به شش نامزد ریاست جمهوری داشته است یا خیر؟ در غیر این صورت نامزد وی چه کسی بوده است. آیا ایشان و طرفدارانشان پیروزی آقای روحانی را پیشبینی میکردند؟ اگر چنین تحلیلی داشتند آیا حضور انبوه مردم مانع از اقدامی همانند سال ۱٣٨٨شده است؟ بنظر ما این ارزیابی درستی است که یکی از رهبران اصلاحات نیز به آن تاکید داشت و در پاسخ به درخواست یکی از دیدارکنندگان از وی برای شرکت در انتخابات، اظهارنمود “آنان این همه هزینه کردند تا ما را از حکومت بیرون کنند، پس چرا باید انتظار داشته باشیم با حضور ما در انتخابات موافقت و دوباره برای خودشان دردسر درست کنند”. امروز دیگر درک این مهم نباید دشوار باشد که اگر نامزدهای اصلاحطلبان با سایر نامزدها فرقی نداشتند، حکومت مانع از حضور آقای خاتمی در انتخابات نمیشد، یا با ابراز مخالفت آشکار، نهادهای زیر نظر رهبری با صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی برای تصدی مقام ریاست جمهوری مخالفت نمیکردند. بنظر ما آنچه اتفاق افتاد ناشی از اشتباه محاسبه آیتالله خامنهای از احتمال حضور گسترده مردم در انتخابات است. ایشان تصور میکردند با اتخاذ مواضع تهاجمی علیه رهبران جنبش سبز و اپوزیسیون داخلی و ایراد سخنرانیهای تند علیه کشورهای غربی و همزمان با درخواست حضور گسترده مردم در انتخابات میتواند نیت خود مبنی بر عدم تمایل به حضور هر چه بیشتر مردم را پنهان سازد. او با این سیاست قصد داشت این ذهنیت را به طرفداران جنبش سبز القا نماید که تصور حضور آنان با هدف تغییر مسیر حرکت کنونی جامعه تصوری نا درست و غلط است و در، هم چنان بر همان پاشنه قبلی می چرخد. این تاکتیک آیتالله توانست اولین شوک را برای عقبنشینی مردم از مسیر منتهی به صندوق رای وارد سازد. دومین عامل دلسردی مردم، مانع شدن از نامزدی آقای خاتمی بود. این اقدام حکومت تردیدهای جدی برای شرکت در انتخابات درمیان طرفداران اصلاحات ایجاد نمود. اما رهبران و فعالان جنبش با آگاهی از نیات ولیفقیه توانستند روحیه شرکت در انتخابات را به مردم بازگردانند. قطعی شدن نامزدی آقای هاشمی ، برغم ابهام در واکنش احتمالی آقای خامنه ای و دریافت نشدن علامتی از رضایت وی نسبت به این اقدام که میرفت تا برنامه کم هزینه حذف آقایان خاتمی و هاشمی را که توانسته بودند اکثریت مردم را در انتخابات به حمایت ازخود جلب نمایند به مخاطره اندازد، با اقدام شورای نگهبان و فشار نیروهای سپاهی، اطلاعاتی و امنیتی صلاحیت آقای هاشمی تآیید نشد و بخش قابل توجهی ازاصلاحطلبان که تحت تآثیر مانعتراشی های حکومت همچون گذشته امیدی برای تاثیرگذاری در انتخابات نداشتند، به عدم شرکت در انتخابات مصمم شدند، که این بار نیز رهبران اصلاحات با کاربست شعار هر فرد یک ستاد انتخابی است، توانستند بر روحیه یاس مردم فائق آیند و موفق شوند طیف وسیعی از طرفداران جنبش سبز را به شرکت در انتخابات راضی نمایند. تلاش برای راضی کردن مردم حتی مردمی که در دورافتادهترین نقاط این مملکت سکونت دارند، همچون یک تکلیف از طرف هواداران جنبش سبز، بویژه جوانان و روشنفکران که عموما به عنوان افراد مرجع در محل کار و زندگی و در میان افراد فامیل و بستگان شناخته میشوند به اجرا درآمد. استفاده از فناوری اطلاعرسانی چون فیس بوک، تلفنهای ثابت و همراه و همینطور مناظره تلویزیون نامزدها در این میان با توجه به فاصله زمانی اندک باقیمانده تا روز انتخابات نقش تعیینکننده در شناسانیدن نامزدها به مردم و عملکرد دولت مورد حمایت اصولگرایان داشت. این موج شرکت در انتخابات چند روز مانده به روز رایگیری سرتاسر کشور را فرا گرفت. اتفاقی که آیتالله خامنهای و مشاورانش تصور آنرا نمیکردند. آنان در این شرایط دو راه در پیش رو داشتند، پذیرش رای و نظرمردم یا انجام کودتا همچون سال۱٣٨٨. سخنرانی چهارشنبه آیتالله خامنهای در۲۲خرداد ماه نشان داد چارهای جز پذیرش رای و نظر مردم ندارد. زیرا با اتخاذ این سیاست خطراتی که نظام را تهدید میکند کم رنگ میشود وفرصتی فراهم میآید تا با تامل بیشتری مسیر مدیریت آتی کشور را به میل خود ترسیم نماید. لذا این سیاست که در نتیجه فشارهای اقتصادی، سیاسی واجتماعی اتخاذ گردید به اندازهای بود که مجبور شد حتی از مخالفان نظام نیز –با علم به مشارکت وسیع آنان در انتخابات – بخواهد به خاطر کشورشان در انتخابات شرکت کنند. این سخنان آیتالله حاوی پیامی بود که مخالفان حضور دارند وآنان را نمیتوان انکار کرد و همچنین پذیرش واقعیت در حال اتفاق بود . در آنروز آیتالله خامنهای با ارزیابی از حضور گسترده مردم ، آن را با پیروزی آقای روحانی مترادف یافته بود. آیتالله خامنهای و اطرافیانش به این جمعبندی رسیده بودند که اگر نخواهند کودتای انتخاباتی دیگری را اجراکنند، آقای روحانی پیروز انتخابات خواهد بود. آنان بخاطر شرایط شکننده و رو به انفجار داخلی و افزون بر آن مشکلات با بیشتر کشورهای خارجی و آژانس انرژی هستهای که با اجرای تحریمها، حتی ادامه سیاستهای چند سال گذشته را برایشان دشوار میساخت، امکان اجرای کودتا را بنفع حکومت نمیدانستند، از این رو به شرایط جدید تن دادند، علیرغم اینکه آن را اسا سا مطابق میل خود نمیدانستند. میتوان با اطمینان گفت که حکومت در برابر موج سهمگین جنبش مردمی که برای حضوردر انتخابات وحمایت از نامزد اصلاحطلبان شکل گرفته بود یارای مقاومت نداشت. لذا در گام اول دو نامزد آنان را پذیرفت و در ادامه، آرا مردم و انتخاب آقای روحانی را پذیرا شد. از این رو با توجه به تحولاتی که از چند ماه پیش آغاز شده و همچنان ادامه دارد، ارزیابی مردم بویژه اصلاحطلبان ودیگر هواداران جنبش سبز این است که امید به حل وفصل مناقشه هستهای بیشتر شده و احتمال دخالت غرب به بهانه “تمرد” ایران از اصولی که کشورها در بهرهمندی از انرژی هستهای صلحآمیز میبایست به آن پایبند باشند، کمتر گردیده و با پیشرفت توافقات با غرب، تاثیراقدامات آنان در زندگی ومعیشت روزمره مردم انعکاس یافته و رو به بهبودی خواهد رفت. فضای سیاسی بازتر شده واحتمال آزادی خانم رهنورد وآقایان موسوی وکروبی و دیگر زندانیان سیاسی- عقیدتی بیشتر شدهاست. بیشک این ارزیابی از چشمانداز تحولات آینده، بر پایه واقعیتهای پیش رو، این پیام را نیز دارد که مردم برای همیشه به سیاستهای ویرانگر اصولگرایان پشت کرده اند و هرگز به آن سیاستها باز نمیگردند. امروز امید به پیشرفت و حرکت در مسیر دموکراسی، آزادی و عدالت اجتماعی و مشارکت فعال وگسترده مردم در این فرایند در دستور کار جنبش قرار گرفتهاست. موفقیت در پیمودن این مسیر با مشارکت فعال مردم و تلاش کنشگران سیاسی ومدیران ورهبران خردورز و آگاه جنبش ارتباط تنگاتنگ دارد. صرف نظر از اینکه برنامههای آقای روحانی چه میزان از مطالبات مردم را دربر خواهد داشت، جنبش سبز با تاکید برمطالبات خود، از پیشبرد برنامههای دولت ایشان که در راستای برنامههای جنبش مردمی است پشتیبانی میکند. ما به عنوان بخشی از نیروهای خواهان آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی که در طیف جنبش سبز قرار داریم، برای تحقق این مطالبات که امروز اولین گامها در آن راستا، آزادی زندانیان سیاسی-عقیدتی و رهبران جنبش سبز بعلاوه حل و فصل پرونده اتمی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای ۵+۱و سامان بخشیدن به مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی است، همچنان مبارزه را با عزمی راسخ و امید به پیروزیهای بیشتر ادامه میدهیم. نیک میدانیم که مردم ما نشان دادهاند، منافع و مصالح خود را بخوبی میشناسند و آمادگی دارند تا متناسب با سطح و توان جنبش، مطالبات خود را پیگیری کنند و متحد و یکپارچه، موانعی را که بر سر راه وصول به اهداف عالیتر و استقرار حاکمیت ملی و دموکراتیک قرار دارد، از پیش پای خود بردارند. ما معتقدیم جنبش مردمی در ابتدای این راه دشوار قرار دارد که با هوشیاری و اتحاد و همبستگی همه اقشار و طبقات و با بهرهمندی از تجربیات گذشته قادر است خواستهایش را تحقق بخشد. امروز رفتار جنبش مردمی و احزاب و سازمانها و جمعیتهای سیاسی، تشکلهای صنفی-سیاسی و مردم نهاد و همچنین افراد و شخصیتهای سیاسی- عقیدتی به مناسبتهای گوناگون نشان میدهد، امر مبارزه، پیچیدگیهایی به مراتب بیش از گذشته در خود دارد و چنانچه غیر از این میبود نباید شاهد این میزان اعوجاج و سر درگمی در رفتار سباسی-اجتماعی تشکلها وافراد سیاسی در برابر حوادث و مناسبتهای گوناگون باشیم. تشخیص منافع ملی و مصالح مردم و کوشش برای توضیح آنها که صحت و درستی این شناخت منافع، با بازخورد از طرف اقشار و طبقات مختلف جامعه و اقبال به آن فهمیده میشود، ازشاخصهای مهم دراتخاذ سیاستهای درست احزاب، تشکلها و کنشگران سیاسی است. ما با این رویکرد به موضوعات سیاسی– اجتماعی به مناسبتهای گوناگون در کنار مردم قرار داشتهایم و درکاستن آلام و دردهایشان همراهشان هستیم، همانگونه که در شادمانیهایشان با آنان شریکیم و این افتخار بزرگی است، ما همواره برای حفظ این جایگاه تلاش کرده ایم و تلاش های خود را ادامه خواهیم داد.
سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، هواداران داخل کشور گروه خرداد – شانزدهم تیر ماه۱٣۹۲