مبارزات قهرمانانه هموطنان عرب در اعتراض به مظالم رژیم اسلامی و برای بهدست آوردن بدیهیترین نیازهای انسانی که از مطالبه تامین آب شرب و کشاورزی شروع شد در آستانه پشتسر گذاشتن دومین هفته خود است.
نزدیک به دو هفته است که مردم به خیابانها آمدهاند تا بگویند نمیخواهند نابود شوند؛ بگویند سیاستهای ویرانگر حکومتیان اسلامی تیشه بر ریشه مردمی میزند که مهمترین منابع ثروت ملی در زیر پایشان خوابیده و هنوز هم زخم هشت سال دفاع از سرزمین را بر سینه دارند.
آمدهاند بگویند در طول بیش از چهار دهه قابلیتهای سرزمینی آنها نه در خدمت بهبود معیشت و رفاه انسانها، که در خدمت باندهای فاسد و سودورز حکومتی و شرکای غارتگر آنها بوده و تاراج منابع زیرزمینیشان به فقر و فلاکت تودههای زحمتکش عرب و غیر عرب منطقه منجر شده است.
آمدهاند بگویند برنامهریزیهای نابخردانه توسعه منابع آب که شرکتهای وابسته به آستان قدس رضوی مجری پروژههای آن بودهاند نه تنها گرهی از محدودیتهای توسعهای منطقه باز نکرده که شوری خاک و خطر نابودی بیش از ۶۰۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی پایین دست سد گتوند را نیز به شوربختی مردم خوزستان اضافه نموده است.
آمدهاند تا در کف خیابان مخالفت خود با تبعیض و بیعدالتی، نقض حقوق ملی و قومی، اعمال سیاستهای امنیتی برای تغییر در ترکیب جمعیتی با هدف در هم شکستن همبستگی اجتماعی و جغرافیایی عربها را اعلام کنند.
آمدهاند بگویند که تشنهاند: تشنه آب، تشنه آزادی و برابری، تشنه برخورداری عادلانه از ثروتهای ملی، تشنه توسعه متوازن سرزمینی، تشنه رفع تبعیض نژادی و قومی و تشنه یک زندگی شایسته انسانی در یک سرزمین آزاد و دمکراتیک.
مدهاند تا برای چندمین بار فریاد بزنند که به نام دین غارت شدهاند و «جمهوری اسلامی» را نمیخواهند.
جواب رژیم ضدمردمی به این فریادها همچون دهههای گذشته گلوله بوده و سرکوب. نیروهای سرکوبگر رژیم در طول دوازده روزی که از اعتراضات مسالمتآمیز هموطنان عرب میگذرد هشت نفر از جوانان معترض را در شهرهای شادگان، اهواز، کوت عبدالله و ایذه با شلیک مستقیم سلاحهای جنگی خود به شهادت رساندهاند، دهها نفر را زخمی کردهاند و صدها نفر را دستگیر و مورد تعقیب قرار دادهاند و میدهند.
اکنون جوی شدیدا امنیتی بر تمامی استان، بویژه شهرها و روستاهای عربنشین حاکم است. در کنار آن، ارگانهای تبلیغاتی رژیم، فریبکارانه اعتراضات مسالمتآمیز و برحق مردم به جان آمده از ظلم و تعدی را به «شبکه بیگانگان» منسوب میکنند و آن را «تجزیه طلبی» مینامند. در این میان دنبالهبندهای قاتلین و جنایتکاران حاکم در داخل و خارج از کشور نیز با ادبیات مخصوص خود همصدا با دیکتاتوری خامنهای به توجیه اراجیف رژیم پرداخته و سعی میکنند با مرزبندی مزورانه و کاذب، در حرکت مسالمتآمیز هموطنان عرب ایجاد انشقاق کنند و معترضین را باصطلاح به «خطر عوامل بیگانگان» و «نفوذیها» متوجه کنند؛ اما سوی دیگر این مجموعه دنبالهبندهای رژیم عناصری هستند که تا دیروز برای راضی کردن مردم به شرکت در انتخابات فرمایشی گلو پاره میکردند و شبکههای اجتماعی و دیگر رسانهها را عرصه تاخت و تاز خود قرار داده بودند و امروز نسبت به کشتار جوانان عرب سکوت شرمگینانهای را اختیار کردهاند تا آبها از آسیاب بیفتد و دوباره بعنوان «تحلیلگر سیاسی» و با عناوین غصبی و جعلی در رسانههای امپریالیستی در خارج و رسانههای حکومتی در داخل میدانداری کنند. گویی هر آنچه که بیرون از بازیهای جناحی حکومتیان در میان مردم تحت ستم رژیم ولایتفقیهی رخ میدهد نه قابلیت موضعگیری و تحلیل دارد و نه تاثیری در وجدان سیاسی آنان.
حرکت گسترده هموطنان عرب که در اندک زمانی به سطح مطالبات سیاسی فرا روئید و راس هرم ساختار سیاسی نظام را نشانه گرفت، برآمد نوینی از رویکرد مردم علیه رژیم ولایت فقیهی را به شکل همبستگی خیابانی با معترضین به نمایش گذاشت. شعار «اتحاد، اتحاد» و حمایت از هموطنان عرب به محوریترین واکنش دیگر هموطنانمان در شهرهای مهمی از استانهای ایلام، لرستان، کرمانشاه, آذربایجان، اصفهان، کردستان، تهران، کرج، گلستان، خراسان شمالی و بلوچستان تبدیل شد و بار دیگر اهمیت اتحاد فراگیر و گسترده مردم ایران برای گذر از جمهوری اسلامی به عنوان اصلیترین مانع هر گونه تحول را در دستور روز مردم ایران و نیروهای ترقیخواه و دمکرات کشور قرار داد.
حمایت وسیع کارگران اعتصابی شرکتهای نفتی، هفتتپه و دیگر واحدهای تولیدی، شخصیتهای ملی و مبارز، گروههای هویت طلب ملی و قومی، زندانیان دربند رژیم، احزاب و سازمانهای سیاسی، نویسندگان و روشنفکران، دانشجویان و جوانان، سازمانهای مردمنهاد مستقل و دیگر اقشار و نهادهای اجتماعی به همراه مردمی که زیر سایه سنگین سرکوب به خیابانها آمدند و حمایت خود را از مبارزات اعتراضی مردم خوزستان اعلام نمودند از یکسو، و سکوت و بیاعتنایی مدعیان اصلاحطلبی و اعتدالگرایی حکومتی درون و بیرون از ساختار سیاسی موجود نسبت به مطالبات مردم خوزستان و کشتار جوانان این خطه از سوی دیگر، نشانگر این واقعیت هست که تعمیق روزافزون شکاف بین حاکمیت و مردم صفبندی مبارزه در مقیاس ملی را بیش از پیش شفافتر کرده است. امروز دیگر عوامفریبی «اصلاحطلبی» و «اعتدالگرایی» و کارکرد تز رسوای «بد و بدتر» ارزشی در بین مردم تحت ستم ایران ندارد و جناحبندی مبارزه به شکل مبارزه بین مردم و حاکمیت نمود پیدا کرده است.
رژیم حتی اگر بتواند با کشتار جوانان مبارز، دستگیریهای وسیع و ایجاد رعب و وحشت در خوزستان و مناطق حامی آن مانع تداوم و گسترش این مبارزات و حرکات اعتراضی و حمایتی شود، دیری نخواهد گذشت که آتش خشم مردم دوباره شعلهور شده و خیابان تنها گزینه پیشروی مردم تحتستم برای مقابله با رژیم ولایت فقیهی حاکم بر ایران خواهد شد. نه تامین مقطعی آب تانکری، نه تسریع موقتی اجرای پروژههای عمرانی آبرسانی، نه آبمعدنیرسانی سلبریتیهای فضای مجازی قادر نیستند مطالبات برحق و ریشهای مردم خوزستان را کم فروغ کنند. تا این بیعدالتیها هست، تا برنامهریزی توسعه متوازن ملی و منطقهای بازیچه دست سیاستبازان نشسته بر مصدر مجلس و دولت هست، تا تبعیضهای ملی قومی و مرکزگرایی شوونیستی بر اقوام و ملیتها از جمله عربها اعمال میشود و تا نظام ولایتفقیهی همچون اختاپوس بر این سرزمین چنگ انداخته است، مبارزات مردم دربند ایران از جمله خوزستان نیز به اشکال مختلف ادامه خواهد داشت.
ما جمعی از فدائیان خلق ایران (داخل کشور) خود را در صف مبارزات و اعتراضات مطالباتی مردم ایران از جمله هموطنان عرب خوزستان میدانیم و همصدا با آنان حول شعار «ما جمهوری اسلامی نمیخواهیم» سیاستهای سرکوبگرانه و جنایات رژیم در کشتار جوانان مبارز شرکتکننده در تظاهرات اعتراضی را محکوم میکنیم.
۷ مرداد ۱۴۰۰