بنا به اعلامیه مورخ ۸ ماه مه حزب چپ ایران(فداییان خلق) – ( منبعد حزب چپ ….) قرار است یک کنگره زودرس را برگزار کند. اعلامیه مزبورعلت کنگره پیشگفته را چنین تبیین میکند « جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی، صفحه جدیدی پیش روی کشور گشوده» بدین خاطر، چون جنبش انقلابی یا به بیان دیگر، جنبش مهسا صفحه جدیدی در میهن باز کرده، خود را مسیول میداند، تا تصمیم به برگزاری کنگره زودرس بگیرد.
برگزاری کنگره زود رس حزب نو تاسیس چپ… باعث خوشحالی همگان ، ازجمله سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) – ( زین پس سازمان فداییان…..) شد . اما به سنت احزاب سیاسی مدرن که تشکل های راست و چپ را دعوت مینمایند تا در حضور آنها روند دمکراتیک تصویب سیاست و خط مشی را به نمایش بگذارد و از مشاوره و تبادل نظر مدعوین بهره لازم را عاید کنگره نمایند. متاسفانه حزب چپ … از سازمان فداییان…. دعوت بعمل نیاورده است ، اینکه از ما دعوت نشده است، نافی اظهار نظر رفیقانه نمیباشد. دعوت نکردن ما مساوی با محروم کردن منتقدی دلسوز است که حزب مذکور را به جایی میرساند تا گوش بر هر گونه انتقاد و نگره مخالف ببندد.
فارغ از هر گونه تعصب، نادیده گرفتن سازمان ما از وزن کنگره حزب میکاهد، ولی این اقدام حزب، مانع نمیشود، از راه دور و بیرون از صحن کنگره، رفقا را متوجه خطای محاسباتی ننمایم. چون هنوز شاخه ای از درخت تنومند جنبش فدایی شناخته میشود، جنبشی که پرچمدار آن سازمان ما بود.
حزب چپ …. با برگزاری عالیترین ارگان تصمیم گیری، قصد دارد سیاست های متناسب اوضاع جدید را اتخاذ نماید، و در سیاست های جاری نیز بازبینی کند، تا در کنگره خط مشی متناسب با شرایط اتخاذ نماید. در راستای یاری به رفقا بنا دارم، واژگان، عبارات و حتی جملاتی که بعد ازمصوبات کنگره مسأله ساز میشود را گوشزد کنم، امیدوارم هم درس گرفته و نیز ملال را از ذهن خود دور سازند.
اینکه گفته میشود جنبش انقلابی زن ، زندگی ، آزادی صفحه جدیدی گشود، و دامنه مخالفت با جمهوری اسلامی را وسعتی دیگر بخشید، نیاز به اثبات دارد. اعلامیه برگزاری کنگره زود رس، در جای دیگر عنوان میدارد « جنبش انقلابی طی چندین ماه بخشی از فضای عمومی را از سلطه حکومت جمهوری اسلامی بیرون آورد» بدین خاطر کنگره باید مشخص سازد، نمونه بارزش کدامست، و نشانه های ماندگار جنبش انقلابی را در مناسبات بین مردم و حکومت را بیان کند تا منتقدین حزب قانع شوند.
دوستان عزیز ! آیا انقلابی نامیدن وضعیت امروز ایران ، واقعا نسبتی با واقعیت مادی و تکثر تنش های موجود درجامعه دارد؟ آیا آنچه امروز شاهد آن هستیم، را نمیتوان کنش انقلابی در یک وضعیت غیر انقلابی نامگذاری کرد؟ بدلایل مختلف سیاسی و جامعه شناختی و مناسبات مادی، حداقل بر اساس آنچه که علم انقلاب خوانده میشود، جنبش مهسا از یک سو نشانگر وضعیت انقلابی نیست و از سوی دیگرانقلاب هنوزپشت دروازه ایران حاضر نمیباشد. چنین ذهنیتی با امکان های موجود و زمین سخت واقعیت تقریبا هیچ تناسبی ندارد. بدانید در تاریخ معاصر ایران، حتی جنبش مشروطه یا به بیان فریدون آدمیت «حرکت مشروطه خواهی» در ایران یک انقلاب در معنای لغوی و مفهومی آن نبود. زیرا یک جنبش اجتماعی، صرفا با وضعیت ذهنی انقلابی شکل نمیگیرد، بلکه این مادیت جنبش اجتماعی است که به وضعیت انقلابی شکل میدهد.
رفقای عزیز! شما باید از کلی گویی پرهیزکنید ، بکوشید تا هر چه سریعتر از این فاز خارج شوید. فراموش نشود در خلق راهکار یا تاکتیک، نباید از مسیرذهنیگری حرکت کنید. ولی هیچگاه نباید به راه حل های آبستره هم تن داد، باور کنید گاهی راهکارهای ساده اما بدور از ذهنیت بهترین راهکارها هستند و باید بدانها بسنده کرد، در غیر آن به خیل رویا پردازان خواهید پیوست، بی آنکه توانسته باشید، تغییری در جامعه ایجاد نمایید.
شاید نوشته من دلپسند دوستان حزب چپ…. نباشد. ولی با تمام نکات خیرخواهانه که متاثر ازانتقاد رفیقانه است. آرزوی موفقیت کنگره زود رس را دارم تا راهکارهایی را مصوب کند و بتواند در تغییر شرایط اجتماعی موجود اثرگذار باشد و در سطح جامعه شناخته تر شود.
2 Comments
نوشته بسیار درست و منطقی .
حجم وسیع کارزار تبلیغاتی چند منظوره امپریالیسم درباره ایران بسیاری را به توهم انداخته است .
پاره ای در دنیای خود با توسل به فیس بوک گوگول و …..توان ان را دارند که هر چیزی را ثابت کنند و گاه با اتکا به داده های کاملا دروغ صهیونیسم رسانه ای بهترین ایده ها و افراد را به عنوان بدترین بفهمند و به همگان الغا کنند و یا بالعکس.
بیشتر این نیروها چون خود دارای استراتژی و تاکتیک و برنامه و یا حتی ایدیولوژی نمیباشند ان را از حرکات و وقایع اجتماعی و یا تاریخی به نوعی اختلاس میکنند و خود حقیقتا با معنا و مفهوم این وقایع بیگانه اند .
چند روز پیش در سایت انقلاب ژینای راه کارگر ول معطل بودم و به مقاله ای برخوردم که تلاش میکرد به موضوع زنان و اسلام سیاسی و ایران و ژینا و باقی داستان بپردازد .
مطلع آغازین مقاله این بود :
اسلام سیاسی در دهه چهل میلادی شکل گرفت!
😂
(اوج قله دانش و تاریخ ……)
حتما سیدجمال الدین اسدابادی اسلام اقتصادی بود
نویسنده این مقاله کاملا مشخص بود که همه مقاله را گوگول کرده بود و این گویا نخستین بار در زندگیش بود که به اسلام و حقوق زنان میاندیشید آنهم تنها به خاطر اینکه از کارناوال ژینا عقب نمانده و چیزی نوشته باشد .
قرار دادن این وقایع به عنوان مبنای انگیزه و جهت گیری خود نشانه بی انگیزگی و بی هدفی است .
به بیان دیگر هیچیک از انگیزه های ناارامیهای اخیر تا پیش ازین وقایع غم دل هیچیک ازینان نبوده است و برای همین هیچگونه راه حلی برای هیچیک ازین مشکلات ندارند و تنها باید که از وقایع روزمره پیروی کنند .
رشته ای بر گردنم افکنده دوست
میکشد آنجا که خاطرخواه اوست
Com.چگونه انقلاب کنیم؟.www
در دسترس پیروان طبقه کارگر میباشد .
(با نازلترین قیمت )