پنجشنبه ۷ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۲

پنجشنبه ۷ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۲

خردمندی نیابی شادمانه ...
موهای جوگندمی‌اش روی شمعدانیِ جوان تاب می‌خورد. از جایی که ایستاده همه‌ی حیاط را می‌بیند. او برای هر گل و درختی، قصه داشت. قدیما برای مرغ و خروس هم قصه...
۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
درباره انقلاب زودرس
انقلاب‌های زودرس یا نارس وضعیتی را نمودار میسازند که در آن یک انقلاب پیش از آنکه شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برای موفقیت و تثبیت آن کاملاً فراهم گشته باشد،...
۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: منوچهر صالحی
نویسنده: منوچهر صالحی
وقتی نظریه بدام‌افتاده و از زندگی جدا می‌گردد!
و اینک در گامی تازه و بزرگ به‌عقب، او بیش از پیش از نظریه اخلاق گفتمانی خویش عدول کرده و بقولی یک باردیگر علیه خود ونظریه‌اش، در صحنه سیاسی‌ ظاهر...
۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: تقی روزبه
نویسنده: تقی روزبه
درخواست حزب اپوزیسیون ترکیه: تحریم شرکت های حامی دولت اردوغان
چند روزی است که صدها هزار نفر در ترکیه علیه زندانی شدن اکرم امام اوغلو شهردار استانبول و رقیب انتخاباتی رجب طیب اردوغان, تظاهرات کرده اند. اکنون حزب اپوزیسیون از...
۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
راه برون رفت از بن بست کنونی
 عوامل متعدد به هم پیوسته ای برای وضع اسفبار کنونی وجود دارد اما برنامه هسته ای نظام نقش کانونی در بین عوامل مختلف را ایفا میکند. برنامه هسته ای موجبات فقر...
۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: جابر حسینی
نویسنده: جابر حسینی
با ماهیان قرمز
داور دلشوره های من ابر است، قضاوت میکند، مانع میشود، که من از خانه بیرون بیایم، در خانه می مانم، با ماهیان قرمز، که از سفره هفت سین مانده اند
۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: احمد رضا احمدی
نویسنده: احمد رضا احمدی
جنایتی دیگر از سوی اشغالگران؛ حمله و بازداشت کارگردان فلسطینی برنده اسکار!
«سرزمینی دیگر نیست» فقط یک فیلم نیست؛ بلکه روایت رنج سرزمینی است که بارها اشغال شده اما هرگز تسلیم نشده است. این مستند، با ثبت لحظات تخریب روستاهای فلسطینی، آوارگی...
۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی

ریشه های رهبری و ضرورت آن

فویر باخ در "روح مسیحیت"، و تحت تاثیر او، مارکس، بخطا، این روند را روند "از خود بیگانگی" دانسته اند. در حالیکه این برخورد، باز هم بخطا، "انسان" را یک موجود کامل خلق شده ورای تاریخ، یعنی خود روند انسان شدنش، انگاشته است. دقیقا بهمین دلیل، مارکس فهمیده تر و با تجربه تر، به درستی، به اندیشه "از خود بیگانگی" باز نگشت.

سئوال این نیست که چقدر منابع در اختیار داریم، بلکه سئوال ا ین است که منابع کدامند و از این منابع چگونه استفاده میکنیم.

کارنده که وجودش اساسا درلابلای نیروهای طبیعت و با آنها عجین است، بین خود و این نیروها مشخص و متمایز نیست – هنوز “خود” نیست، و پس تنها طبیعت است. با ابزار سازی، و اسلحه سازی برای حفظ “خویش” ناشناخته، و طبعا نا متمایز از غیر، به دست و بازو گسترش و قدرت داده و از همینجا روند تشخیص و تمایزش شروع میشود، و آن چیزی شروع به شکلگیری میکند که بعد ها تفکر و شعور نامیده میشود. این گسترش و قدرت دادن به دست و بازو، در حقیقت، نخستین از “خود” دگر شوی ایست (اکسترنالیزاسیون) که خودی دیگر را بیرون از “خود” میسازد و آنرا معیار ومبنای آن چیزی میکند که تازه پدیدار میگردد. این “چیز” جدید (عمدا از مفاهیم ومقولات استفاده نمیکنیم زیرا هنوز وجود ندارند) که تا رنسانس باید منتظر بماند تا دیگر مستقر شود و جامعه صنعتی را بسازد، “شدن” است – تا این “لحظه”، کارنده تنها “بود” بوده است. “شدن” حتما به این معیار و مبنا احتیاج مطلق داشت – باید “بود” خارج از کارنده مستقر میشد که از آن ببعد مفهوم و مقوله ی”بودن” را پایه بگذارد. تا اینجا، “بودن” و “شدن” در تمام خامی و سادگی مفهومی، و طبعا نادقیقی مقوله یی بنا گذاشته میشوند. چرا این معیار و مبنا لازم بود، دلیل اینستکه “بودن” و “شدن” ناقض یکدیگرند، و پس برای رفتن از یکی به دیگری، حتما باید از نقطه سکونی گذر کرد، که دیگر نه “شدن” است، و نه “بودن” – این نقطه “عدم” میباشد – و پس “عدم” حالت خاصی میشود از “بودن” و هم از “شدن”. و این بدین معنی است که “سکون” و هم “عدم” نیزحالات خاصی هستند از “بودن” و هم از “شدن”. “بودن” واقعیتی اصالتی دارد، یعنی اینکه فراگیرنده “شدن” نیز میباشد و همیشه مقدم بر آن – “هست” است که دگر گون میشود، چیزیکه ضرورت از “خود” دگرشوی را بوجود آورده است. “هست” هم مقدمه است و هم موخره، هم مبدا است و هم مقصد – تنها “یقین” است، وا ساسا اصالت نفس یقین. “شک” نیز حالتی خاص از یقین است و “بودن”. “شک” سرزمین انتهایی “بودن” است، و هم سرزمین ابتدایی ” شدن” – “شک” سرزمین انتهایی “بودن” ناشی از فرسودگی “بود” پیشین است، و پس بخودی خود هم حاصل تخریب و هم تخریب گراست؛ “شک” سرزمین ابتدایی “شدن”، ناشی از نوسازی “نو” است، یعنی جانشین “بود” فرسوده پیشین که به “عدم ” گراییده و آن میشود. “ابزار ساز و اسلحه ساز”، برای نخستین بار “بود” ی است که طبیعت نیست، و خود دیگر از طریق روند پیوسته یی از امتزاج، تشخص، و تمایز، هم “عدم” و هم “شدن” را در خود جای میدهد. این وضعیت، زمینه یی را بوجود میآورد که “شکاکیت” انتهایی، و هم “شکاکیت” ابتدایی، یعنی موقعیت پایان”بود” فرسوده، و شروع “بود” سازنده “نو” ، درون یکدیگر و در مشروطیت متقابل وارد میشوند – به این معنی، “انسان” از یکسو، به استقرارابدی خویش دست مییابد، پایان “بود” اش بعنوان طبیعت، و از سوی دیگر، تخریب وسازندگی، هردو، روندی را پایه میگذارند که در آن “بودن”، “شدن”، و لحظه گذار آنها بیکدیگر، یعنی “عدم”، تعاریف و محدویت هایی کاملا جدید پیدا میکنند. دراین مسیر، “انسان” از طریق کنترل روند “بودن” به “شدن”، “عدم” را نیز به کنترل درمیآورد – “انسان” مختار که همان “انسان” سازنده است، بالاخره، متولد و مستقر میشود.

 

این “انسان”، که دیگر به مرحله پختگی “دگر شوی” رسیده است، هم خود را حفظ میکند، و هم متحول- و در همین پختگی، روند ” دگرشوی”، و “خود دگر شده”، بعنوان محصول نهایی این روند، نیز شامل این تغییرات و تحولات میگردند. اینچنین، رنسانس، سکولاریزاسیون، و تحولات “الهیات” و “فلسفه”، و بالاخره دنیای صنعت نخست، مکانیکی، و صنعت “اخص”، الکترونیکی، پایه گذاشته شدند و استقرار یافتند – سکولاریزاسیون، در واقع، به معنی استقرار این “انسان” است که میرود که به اوج “دگرشوی”، جامعه صنعتی، ارتقاء یابد. بدینترتیب، “انسان- ناطبیعت” ابزار ساز و اسلحه ساز، و “انسان- طبیعت” کارنده، برای حفظ و تعالی “سازنده”، “کارنده”، و “انسان” و هم “طبیعت”، به ائتلاف رسیده و متحد میشوند – “انسان- جامعه” حاصل پایانی و محصول این تحولات میباشد، بالاخره، “انسان – گله” به “انسان – جامعه” مبدل میگردد. توهم به خیال، و بالاخره، به خیال هدفمند، یعنی علم و دانش، مبدل میشود، و آنچه امروز “افکار عمومی” نامیده میشود، شکل میگیرد. “افکار عمومی”، در واقع، وضعیت “روانی و عصبی” این “انسان” بعنوان “پراکسیس” (که “جهد” میتواند معنی خوبی برای آن باشد)، حامل اندیشه و عمل، میباشد. “انسان”، خود ، “جهد” (پراکسیس) میگردد – وحدت و تضاد دگرگونی آفرین؛ “انسان” و “انسان” از “خود” دگر شده، گرایشا” به یگانگی میرسند.

 

فویر باخ در “روح مسیحیت”، و تحت تاثیر او، مارکس، بخطا، این روند را روند “از خود بیگانگی” دانسته اند. در حالیکه این برخورد، باز هم بخطا، “انسان” را یک موجود کامل خلق شده ورای تاریخ، یعنی خود روند انسان شدنش، انگاشته است. دقیقا بهمین دلیل، مارکس فهمیده تر و با تجربه تر، به درستی، به اندیشه “از خود بیگانگی” باز نگشت.

اعتبار دادن به این دیدگاه خطا کار فویرباخ، منشاء دفاع از انسان- حیوان در مقابل روند خود بهبودی و تعالی انسان در “جهد” (پراکسیس) اجتماعی و نقد آن، یعنی تاریخ، شده است. اساسا، مفهوم طبقه کارگر، و بالاخره، “پرولتاریا” بعنوان رهبری کننده، اشاره یشان به این روند “انسان” انسان شونده است. “پرولتاریا”، اساسا، یعنی آینده، یعنی “انسان” انسان شده – رهبری “پرولتاریا” یعنی رفتن بسمت این انسان، نه پیروی از “مشتی انسان” یا “تشکیلات”، یا بسیار نا بجاتر، از یک “عنصر- فرد” که ابزار حرکت بسمت این انسان هستند، و نه خود همان انسان یا هدف – گرامشی در دفترهای زندان چند خطی یادداشت مانند دارد با عنوان “انسان چیست”.

تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد, ۱۳۹۰ ۸:۰۹ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

آیا وجدان بشریت هنوز در مقابل این نسل کشی بیدار است؟

با آتش‌بس امیدی برای پایان جنگ و برداشتن سایه سنگین آن از سر مادران، کودکان، پیران و جوانان فلسطینی به وجود آمده بود، اما این امید با نقشه شوم جنایتکاران از بین رفت، نقشه‌ای که فراتر از یک جنگ معمولی بوده و هدف نهایی آن نابودی و آواره‌سازی یک ملت کهن از سرزمینش و تصرف باقی‌مانده خاک فلسطین است.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

آیا وجدان بشریت هنوز در مقابل این نسل کشی بیدار است؟

با آتش‌بس امیدی برای پایان جنگ و برداشتن سایه سنگین آن از سر مادران، کودکان، پیران و جوانان فلسطینی به وجود آمده بود، اما این امید با نقشه شوم جنایتکاران از بین رفت، نقشه‌ای که فراتر از یک جنگ معمولی بوده و هدف نهایی آن نابودی و آواره‌سازی یک ملت کهن از سرزمینش و تصرف باقی‌مانده خاک فلسطین است.

مطالعه »
پيام ها
٨ مارس گروه کار زنان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

روز جهانی زن: مبارزه برای برابری در سایه تحولات سیاسی

زنان ایرانی سال‌هاست که در صف مقدم مبارزات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای حقوق برابر ایستاده‌اند. آن‌ها با وجود محدودیت‌های شدید، علیه تبعیض جنسیتی، فقر زنانه ، زن‌کشی، کودک‌همسری و نابرابری‌های ساختاری مبارزه کرده‌اند. تاریخ مبارزات زنان، حکایت گام‌های استوار و دل‌های امیدواری است که در برابر ناملایمات ایستاده‌اند. آنان چراغ فردایی روشن را برافروخته‌اند، جایی که عدالت و برابری طنین‌انداز خواهد شد.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

خردمندی نیابی شادمانه …

درباره انقلاب زودرس

وقتی نظریه بدام‌افتاده و از زندگی جدا می‌گردد!

درخواست حزب اپوزیسیون ترکیه: تحریم شرکت های حامی دولت اردوغان

راه برون رفت از بن بست کنونی

با ماهیان قرمز