سه شنبه ۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۶

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

سه شنبه ۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۶

نسرین ستوده، وکیل ایرانی به سکوت وادار شده

این حقوقدان ایرانی که 4 ماه پیش دستگیر شده است بتازگی به 11 سال زندان محکوم شده است. این حکم دستگاه قضایی رژیم ملاها بهایی است که او بخاطر مبارزه اش به نفع حقوق زنان، کودکان و خبرنگاران پرداخت میکند. رضا خندان، همسر نسرین ستوده : «نسرین در گذشته همه چیز را برای میهنش فدا کرده است. او بدترین تهدیدها را متحمل شده است... من شک دارم که فشارهای بیشتری که اخیرا علیه او اعمال شده اند باعث ساکت شدن او بشوند».

دلفین مینویی – روزنامه فرانسوی فیگارو ـ سه شنبه ۱۱ ژانویه ۲۰۱۱

در نظر او هیچ آرمانی را نباید از پیش شکست خورده بشمار آورد و در هر شرایطی باید قربانیان را مورد دفاع قرار داد. نسرین ستوده، وکیل پر شور ایرانی هم اکنون در کنج یک سلول در زندان غم انگیز و معروف اوین بسر میبرد. او در ابتدا یک اعتصاب غذا را آغاز کرده بود ولی سرانجام در ماه گذشته بخاطر دلایل پزشکی اعتصاب غذایش را موقف کرد. نسرین بتازگی در گفتگو با مخاطبانش خواستار شده بود که «همه زندانیان سیاسی آزاد بشوند.» او در زمانی این خواسته را مطرح کرده بود که حکم دادگاه در مورد خود او هنوز صادر نشده بود. با توجه به وسعت سرکوب به اجرا گذاشته شده پس از انتخاب جنجالی محمود احمدی نژاد در ژوئن ۲۰۰۹، احتمال چندانی وجود ندارد که خواسته او در مورد آزادی زندانیان سیاسی برآورده بشود. دوستان نسرین از حکم سنگین یازده سال حبس که علیه او صادر شده است هنوز بهت زده هستند. یکی از دوستان او که بصورت تلفنی با او گفتگو کردیم میگوید : «نسرین کسی است که کارهایش را تا به سرانجام رساندن پیگیری میکند. او برای مبارزه اش هیچ حد و مرزی قائل نیست. اکنون مقامات رژیم ایران در جستجوی این هستند که او را بخاطر متعهد بودنش مورد مجازات قرار بدهند.» این زن حقوقدان و متخصص پرونده های مرتبط با حقوق بشر به مدت ۲۰ سال از حق پرداختن به حرفه وکالت و نیز از حق ترک کشور محروم شده است. دادگاه تهران در حکمی که در مورد نسرین صادر کرده این اتهامات را علیه او مطرح کرده است : «انجام اقدامات بر ضد امنیت ملی، تبلیغ بر ضد رژیم ایران». همسر او، رضا خندان، که در تهران زندگی میکند و بصورت تلفنی با او تماس گرفتیم میگوید : «این اتهامات بی معنی هستند. از کی تا بحال دفاع قانونی از افراد مورد اتهام قرار گرفته یک جنایت محسوب میشود ؟» رضا خندان اینگونه هشدار میدهد: « نسرین در گذشته همه چیز را برای میهنش فدا کرده است. او بدترین تهدیدها را متحمل شده است. ظرف چهار ماه اخیر او در بازداشت موقت قرار داشته است. در این مدت او ۱۴ کیلو وزن کم کرده و مرگ را از نزدیک دیده است. من شک دارم که فشارهای بیشتری که اخیر علیه او اعمال شده اند باعث ساکت شدن او بشوند.»

نسرین ستوده که در تاریخ ۴ سپتامبر ۲۰۱۰ زندانی شده است یکی از آخرین صداهای آزاد در ایران بوده است. این زن ۴۵ ساله که اندامی نحیف و چهره ای رنگ پریده دارد خودش میدانست که در معرض خطر قرار دارد. در تهران این یک امر متداول است که که رژیم یک وکیل را دستگیر میکند تا موکلینی که او از آنها دفاع میکرده صدایشان خفه بشود. ۲ نفر از دستیاران او بنام های شیوا نظراهری و محمد صیفی زاده نیز هم اکنون در حال پرداختن بهای فعالیت هایشان هستند. برای اینکه از این سرنوشت در امان بماند، محمد مصطفایی، وکیل سابق سکینه (زن ایرانی که به سنگسار محکوم شده بود) در ژوئیه سال گذشته بصورت پنهانی کشور را ترک کرد و راه تبعید را در پیش گرفت. شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، به سهم خودش، پس از آخرین انتخابات ریاست جمهوری پایش را به ایران نگذاشته است. ولی نسرین هیچگاه به این فکر نیفتاده که کشورش را ترک بکند. چند سال پیش در حالی که فشارها علیه او آغاز شده بودند، او به ما میگفت : «ترک کردن صحنه یک نوع پذیرش شکست است.»

«کجروی » های دستگاه قضایی ـ نسرین مدتها بود که میدانست در معرض خطر قرار دارد. او مسرا بر ضد نقض ضوابط و آیین نامه های حقوقی توسط دستگاه قضایی ایران شوریده بود : موانع موجود علیه تماس وکیل ها با موکلان آنها، عدم امکان دسترسی وکیل ها به پرونده قضایی موکلان آنها، صدور احکام اعدام علیه جوانانی که در هنگام ارتکاب جرم نابالغ بوده اند،…

او در سال ۲۰۰۳ در یک دفتر وکالت کوچک باز کرده بود و محل این دفتر در محل آژانس گرافیسم متعلق به همسر او قرار داشت. او در دفتر وکالتش بطور رایگان خانواده های موکلان را به حضور میپزیرفت : فعالان حقوق زنان، خبرنگارن، وبلاگ نویس ها،…

بتازگی او پذیرفته بود که از افراد متعدد و ناشناسی که در جریان تظاهرات به راه افتاده پس از آخرین انتخابات ریاست جمهوری در ایران دستگیر شده اند دفاع کند. صریح اللهجه بودن این وکیل، تندروهای حاکم بر ایران را رنجانده بود. بخاطر اعدام ناگهانی یکی از موکلان او بنام آرش رحیم پور که به «محاربه با خدا» متهم شده بود نسرین ستوده بسیار آشفته خاطر شده بود و به آخرین سلاحی که در دسترس او بود متوسل شده بود : رسانه های بین المللی. او با رسانه های خارجی و برنامه های فارسی بی بی سی و صدای آمریکا که از طریق ماهواره برای ایران پخش میشوند مصاحبه های متعدد انجام داده بود. نسرین در این مصاحبه ها «کجروی» های دستگاه قضایی را مورد انتقاد قرار داده بود : گرفتن اعترافات غیرواقعی در زیر شکنجه، سندسازی برای محکوم کردن متهمان، ممنوعیت ورود وکیل ها به محوطه دادگاه برای شرکت در جلسه دادگاه متهمان. رژیم سریعا او را مورد تنبیه قرار داد : سرویس های امنیتی به مدت ۲ ماه خط تلفن دستی او را بلوکه کردند. ولی نسرین ساکت نشد. او در گذشته به یک خبرنگار غربی گفته بود : «اگر یک روز من زندانی بشوم وضعیتم نسبت به الآن که باید علیه یک دستگاه قضایی خودسرانه بجنگم آسان تر خواهد بود.»

آیا او پیشاپیش مطلع بوده که او به این شدت مورد مجازات قرار خواهد گرفت؟ او از هنگام دستگیریش تاکنون فقط در ۲ نوبت اجازه یافته که با فرزندانش (مهرآوه، ۱۱ ساله، نیما، ۱۳ ساله) کند. پدر او در پایان سال ۲۰۱۰ و در دورانی که او در زندان بوده است در گذشت. نسرین از حق شرکت در مراسم خاکسپاری پدرش نیز محروم شده بود. چهار وکیل که دفاع از او را بر عهده گرفته اند مرتبا تحت رعب و وحشت قرار دارند. شوهر شجاع نسرین ستوده که نقش سخنگوی او را بر عهده گرفته است یک بسیج بین المللی به نفع نسرین را برای همسرش بسیار تسلی بخش میداند و میگوید : «در جریان آخرین ملاقاتم با او در زندان اوین، نسرین از من خواست که در ملاقات بعدی یک کتاب واکلاو هاول را برای او ببرم، زیرا او مطلع شده بود که رئیس جمهور سابق چکسلواکی در بسیج جهانی به نفع او شرکت کرده است.» رضا خندان می افزاید همبستگی غیر مترقبه ای که مردم ایران بطور روزمره نسبت به نسرین ابراز میکنند برای او بسیار ارزشمند و تسلی بخش است. همسایگان، کاسبان محله، رانندگان تاکسی و دیگر افرادی که او در زندگی روزمرده با آنها روبرو میشود، مستقل از گرایش سیاسی ، مسترما به او دلداری میدهند و همسرش را مورد حمایت قرار میدهند. رضا خندان : «در ماه گذشته، معلم کلاس دختر مان مهرآوه از همه شاگردهای کلاس خواسته بود که برای نسرین دعا کنند. معهذا تا آنجا که من میدانم این زن معلم کسی است که در انتخابات قبلی به نفع احمدی نژاد رای داده بوده است.»

Le Figaro – 11 janv. 2011

Sotoudeh, avocate bâillonnée

Arrêtée il y a quatre mois, la juriste iranienne vient d’écoper de 11 ans de prison. C’est, en fait, son combat en faveur du droit des femmes, des mineurs et des journalistes que la justice des mollahs cherche à lui faire payer. PAR DELPHINE MINOUI CORRES

Nasrine a déjà tout sacrifié pour son pays. Elle a subi les pires menaces… Je doute que cette pression supplémentaire la fasse taire REZA KHANDAN, MARI DE NASRINE SOTOUDEH

Pour elle, il n’y a pas de causes perdues. Seulement des victimes à défendre. Téméraire, l’avocate iranienne Nasrine Sotoudeh l’est jusqu’au fond de sa cellule, dans la tristement célèbre prison d’Evin. «Il faut libérer tous les prisonniers politiques ! », déclarait-elle récemment à ses interrogateurs, comme une des conditions à la suspension de sa grève de la faim, finalement interrompue le mois dernier pour raisons de santé. Sa requête, formulée dans l’attente de son propre verdict, semblait bien irréaliste face à l’ampleur de la répression qui s’abat sur Téhéran depuis la réélection contestée de Mahmoud Ahmadinejad, en juin 2009. «Mais Nasrine est une jusqu’au-boutiste, son combat n’a pas de limites et c’est cet engagement que les autorités veulent aujourd’hui sanctionner», confie par téléphone une de ses amies, encore sous le choc de la lourde peine de 11 ans de prison prononcée, avant-hier, à son encontre. La juriste spécialisée dans la défense des droits de l’homme se voit également interdite d’exercer son métier et de quitter son pays pendant 20 ans. Motif d’accusation: avoir «mené des actions contre la sécurité nationale et fait de la propagande contre le régime iranien », d’après le jugement prononcé par le Tribunal de Téhéran. «C’est absurde ! Depuis quand la défense légale d’individus constitue-t-elle un crime ?», s’insurge son mari, Reza Khandan, contacté à Téhéran. « Nasrine a déjà tout sacrifié pour son pays. Elle a subi les pires menaces. En quatre mois de détention provisoire, elle a perdu 14 kilos et elle a vu la mort de près. Je doute que cette pression supplémentaire la fasse taire», prévient-il.

REDUX PICTURES/REA L’avocate iranienne Nasrine Sotoudeh (ici dans son bureau à Téhéran en mai dernier) se voit interdite d’exercer son métier et de quitter son pays pendant 20 ans.

Embastillée le 4 septembre 2010, Nasrine Sotoudeh était l’une des dernières voix libres d’Iran. À ۴۵ ans, ce petit bout de femme frêle au visage couleur porcelaine se savait en danger. À Téhéran, l’arrestation d’avocats est une pratique fréquente pour tenter de faire taire les clients qu’ils défendent. Deux autres de ses proches collaborateurs, Shiva Nazarahari et Mohammad Seifzadeh, en font actuellement les frais. Pour éviter le même sort, Mohammad Mostafaei, l’ex-avocat de Sakineh, cette Iranienne condamnée à la lapidation, a, lui, pris clandestinement la route de l’exil, en juillet dernier. Quant à Shirin Ebadi, Prix Nobel de la paix 2003, elle n’a pas remis les pieds en Iran depuis le dernier scrutin présidentiel. Mais l’idée de s’enfuir n’a jamais effleuré l’esprit de Nasrine. « Partir serait un échec », nous disait-elle il y a quelques années, alors que les pressions commençaient déjà à se faire ressentir.

Les «dérives» du système judiciaire

Menacée, elle l’était depuis longtemps pour s’être systématiquement insurgée contre les irrégularités de la justice iranienne : la difficulté, pour les avocats, de rendre visite à leurs clients ou l’impossibilité d’avoir accès à leur dossier; la condamnation à mort de jeunes Iraniens pour des faits commis alors qu’ils étaient encore mineurs… Dans son petit cabinet ouvert en 2003, dont elle partageait les locaux avec l’agence de graphisme de son mari, elle recevait gratuitement les familles de ses clients : activistes féministes, journalistes, blogueurs…

Plus récemment, elle avait accepté de défendre de nombreux inconnus arrêtés lors des manifestations postélectorales. En fait, c’est son franc-parler qui se mit à particulièrement irriter les ultras au pouvoir. Bouleversée par la soudaine pendaison, en janvier 2010, d’un de ses jeunes clients, Arash Rahmanipour, accusé d’être un «ennemi de Dieu » – et emprisonné bien avant les événements –, Nasrine Soutoudeh s’était alors saisie de la dernière arme qui lui restait : la presse internationale. Multipliant les interviews avec les médias étrangers et les programmes persans de la BBC et de VOA – diffusés clandestinement en Iran par satellite –, elle dénonça en bloc les « dérives » du système : l’obtention de faux aveux sous la torture, la fabrication d’éléments à charge, l’interdiction pour les avocats de pénétrer dans l’enceinte du tribunal pour assister aux procès des accusés. La punition ne tarda pas à tomber : les services de sécurité bloquèrent, pendant deux mois, la ligne de son téléphone portable. Mais Nasrine n’en fut que plus loquace. « Si, un jour, je me retrouve en prison, ce sera plus facile que de me battre avec cette justice arbitraire ! », avait-elle confié à un journal occidental.

Était-elle consciente que le supplice serait aussi douloureux? Depuis son arrestation, elle n’a pu recevoir qu’à deux reprises la visite de ses enfants, Mehraveh, 11 ans, et Nima, 3 ans. Le droit d’assister aux obsèques de son père, décédé fin 2010, lui a été refusé. Les quatre avocats qui se sont saisis de son dossier sont régulièrement intimidés. Courageux porte-parole de Nasrine Sotoudeh, son mari voit dans la mobilisation internationale un vrai réconfort pour son épouse. «Lors de ma dernière visite à Evin, elle m’a demandé de lui rapporter un livre de Vaclav Havel parce qu’elle avait appris que l’ex-dissident tchécoslovaque s’était mobilisé en sa faveur.» Mais Reza Khandan reconnaît trouver le soulagement plus précieux dans cette solidarité inattendue que lui manifeste, au quotidien, son propre peuple. Voisins, épiciers du quartier, chauffeurs de taxi le chargent régulièrement de messages d’encouragement à l’attention de sa femme. Et ce, quelle que soit leur tendance politique. «Le mois dernier, l’institutrice de notre fille, Mehraveh, a demandé à tous les élèves de faire une prière pour Nasrine. Pourtant, cette femme avait, à ma connaissance, voté pour Ahmadinejad aux élections.»

تاریخ انتشار : ۲۴ دی, ۱۳۸۹ ۱۱:۱۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

شرایط کار پیک های تحویل غذا بسیار بد است!

کمی پس از اینکه اسد به عنوان یک پیک تمام وقت تحویل غذا، در واشنگتن دی سی شروع به کار کرد، حین کار توسط یک ماشین مورد صدمه قرار گرفت. دوچرخه الکتریکی که او برای کار تحویل غذا خریداری کرده بود، آسیب دیده ولی هنوز کار میکرد. وقتی اسد با شرکت ارسال کالا تماس گرفت تا آنها را از حادثه مطلع کند، شرکت از او خواست که به کارش ادامه داده و غذایی که حمل می کرد را تحویل مشتری بدهد …

بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها و فشار بر معلمان مدارس و استادان دانشگاه‌ها و دانشجویان!

صدور احکام پرشمار «تعلیق از تحصیل»، «تبعید و انتقال اجباری» و «اخراج» برای دانشجویان معترض، «لغو مجوز و منع فعالیت شماری از تشکل‌های دانشجویی» و موج اخراج ده‌ها استاد و اعضای هیات علمی از جمله اقدامات … دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی و مدیران دانشگاه‌ها علیه اعتراضات دانشگاهیان است.

افزایش ترک تحصیل در کشور

مدام بر تعداد کودکانی که یا پا به مدرسه نمی‌گذارند یا ترک تحصیل می‌کنند افزوده می‌شود. آنان نیز به جمع کثیر کودکان کار می‌پیوندند.

فرزندان ایران، این گل‌های خندان

باری با همهٔ این دردها و آلام ما به این نوباوگان باهوش و مبتکر که سازندهٔ آیندهٔ زیبا و معطر ایران رنگارنگند، باورمندیم و بیش از حد امیدواریم‌ و مطمئن‌یم که با فداکاری و ایثار والدینی که با «دلی خونین، لبی خندان» و آغوشی گشاده در مقابل فرزندان‌شان دارند، روزهای بسیار شادابی را پیش رو داریم و هم‌چنین با پیوستگی و تمرکز بر خواست‌های بر حق، کودکان و نوجوانان میهن‌مان در جهان کاملاً متفاوت آینده نقش‌های مثبتی بر عهده خواهند گرفت.

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

شرایط کار پیک های تحویل غذا بسیار بد است!

یک سال پس از آغاز جنبش “زن، زندگی آزادی” − تلاشی برای تحلیل وضعیت

بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها و فشار بر معلمان مدارس و استادان دانشگاه‌ها و دانشجویان!

افزایش ترک تحصیل در کشور

فرزندان ایران، این گل‌های خندان

بیانیهٔ مشترک جمعی از دانشجویان رشته‌های هنری دانشکدگان هنرهای زیبا و دانشگاه هنر تهران به‌ مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید