جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۵

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۵

نقد یا “محاکمه”- تحول گرا یا تلافی جو

ما بمنظور تحول اجتماعی به نقد احتیاج داریم، یعنی، یک نظام اجتماعی، یا سیاسی و هرچیزی مشابه را که احتیاج به تحول دارد، مورد نقد قرار میدهیم و نه اینکه محاکمه می کنیم

معلوم نیست که چرا یک نکته را جریانهای ترقی گرا هنوزهم نمیخواهند درک کنند. سوگند به مارکس و لنین، و مدح و ثنای دایمی از آنها تا جایی که دیگر هردو و بسیاری از این قبیل تبدیل به درخت های معجزه گر و یا محرابهای دیواری بیشمار ایتالیایی شده اند، بدون پرداختن به مضمون حضور تاریخی آنها، یعنی صنعتی شدن، و بخطا، یکی گرفتن صنعتی شدن و سرمایه داری، راه را برهرگونه تحول اجتماعی می بندد. فراموش نباید کرد که مسئله “الکتریفیکاسیون” بعد از اکتبر روسیه (طرح و اجرای شبکه سراسری برق) مضمونا شبیه ماشین شکستن دوران بدویت انقلاب صنعتی در انگلیس بوده است.

و اما چرا چنین است. یکی از بزرگترین و مهلک ترین، و حتا بذر پاش خشونت بودن، بخطا، ” محاکمه و محکمه پسند بودن” را برابربا نقد نظری گرفتن دانستن، است. ما بمنظور تحول اجتماعی به نقد احتیاج داریم، یعنی، یک نظام اجتماعی، یا سیاسی و هرچیزی مشابه را که احتیاج به تحول دارد، مورد نقد قرار میدهیم و نه اینکه محاکمه میکنیم. شاید بعد از مارکس، و با انگلس، و بالاخره لنین، بتوان گفت، که نگاه مارکسی که از هگل فرا گرفته بود، و تنها ضرورت را در سرو ته کردن او دیده بود، از نقد به “محاکمه” تبدیل شده باشد. اینکه از یکسو ضروریات شکافتن تاریخی و گشایش دورنمای تحولات عظیم و سراسری توسط شکستن حکومت تزاری و گرفتن قدرت سیاسی موجب این وضعیت شده بود، اما از سوی دیگر، خروج انگلس از حوزه تاریخ به حوزه طبیعت – در دیدگاه- را میتوان ریشه این خطا احتساب کرد. »مارکس و مارکسیسم “ناگهان” تبدیل به “دادستان و وکیل دعاوی شدند”، و نقد هم به “محاکمه و دادگاه” دگرگون شد. شاید امپری کریتیسیسم، را بیشتر بتوان یک ادعانامه قضایی دانست و پس محکمه پسند، و نه یک نقد و نوشته یی متفکرانه و نظریه پردازانه. انگلس فراموش کرده بود که دیالکتیک، قانون حاکم بین اشیائ طبیعت نبود، بلکه وساطت انسانی- یعنی باز سازی واقعیت در رهگذر اندیشه بود و ارتباط آن با خود واقعیت. با دیالکتیک طبیعت، ما شاید به انیمیسم باز گشتیم و مشابه بومیان بسیاری از مناطق، به تمام اشیاء و اعضائ طبیعت جان دادیم. اثر این خطا ریشه هرچه نقد و تحول طلبی بود را از مارکس گرفت. تحول درون تاریخ اتفاق میافتد و نه بین اشیائ طبیعت. حتا دیالکتیک بین این اشیاء با وساطت درک ما از طبیعت میتواند جاری باشد و نه اینکه برای سنگ و درخت و رودخانه روح قایل باشیم. جامعه معطوف و موضوع تحول لنین، با خروج از تاریخ، عملا، به نا-جامعه تبدیل شد. اشیا انسان شدند، و انسانها، اشیا. این اشکال را باید تراقی گرایی حل کند تا هم تحولات اجتماعی و ضرورت عینی وقوع آنها را با کلید “اتهام و جرم و خیانت” نخواند، و هم راه را برای درک نقادانه و متفکرانه باز کند. نقد باید ار اتهام، و محاکمه، و طبعا اعلان جرم منفک شود، که حتا بد ترین نظامات را نقد کنیم و نه محاکمه- محاکمه جانشینی را فلج میکند- مشگلاتی که بعد اکتبر بوجود آمدند- جامعه تحویل نگرفتند، تنها یک قطعه چوب یا سنگ، ویا شاید رودخانه یی و درختی بود. در ایران هم گذشته و رژیم سیاسی و نظام اجتماعی-اقتصادی پیشین نقد نشده است، در بهترین حالت “محاکمه” شده است- “محاکمه” شاید شکل ایدئولژی شده (سنگ شده) نقد باشد- پس میشود دوباره دادگاهی راه انداخت و محاکمه را از سر نو و با وکیل مدافعان چهار نسل بعد، و هیئت منصفه یی که از طریق دستکاری برچیده و ردیف میشوند برگزار کرد. – اتهام و جرم ودادگاه محدوده زمانی دارند- پس میشود آب رفته را باز گرداند- حتا گذشته یی “جدید” را نیز تعریف کرد. نقد مفهوم “سوپرامنتو” دارد– و تلافی جویی هدفش نیست. محاکمه تلافی جوست. نقد تحول گرا و تحول آفرین است، و اساسا، از این ضرورت ناشی میشود، در حالیکه، “محاکمه” نه تنها این ویژگیها را ندارد، بلکه، عمیقا، بازگشت گراست، و خشونت پرور.

تاریخ انتشار : ۱۱ فروردین, ۱۳۹۰ ۸:۰۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

مهاجرت

فکر مادر دل تنگش کرده بود، مادرش را خیلی دوست داشت و می دانست که او را هرگز نخواهد دید، چه در این سفر موفق باشد و چه نباشد. خود را سرزنش می کرد. او را خیلی رنج داده بود. او را پیر و پیرتر کرده بود. دلخوشی مادرش به بچه هاش بود و آنها هم که هر کدومشون یک سر داشتند و هزار سودا.

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

واقعیت هستی‌شناسانه در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به ما نشان داد که با ویژگی‌های نسل جدید آشنا نیستیم و حتی محمل‌های نوین جامعه‌ی مدنی را که از سوی آنها خلق می‌شود به رسمیت نمی‌شناسیم.

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

دفاع از آرمان‌های ظلم‌ستیز و رهایی‌بخش جنبش «زن، زندگی، آزادی» در هر زمان و مکانی قالب خودش را می‌یابد. تحقق این آرمان‌ها، نیازمند تعمیق مشفقانه‌ و سازمان‌یافته‌ی همبستگی‌ها و پیوندهای معطوف به کنش‌های جمعی است. این یعنی ظرفیت‌سازی برای ترسیم چشم‌اندازی بدیل در مبارزات رهایی‌بخش در ایران، خاورمیانه و بطور کلی جنوب‌جهانی.

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

از روزی که این ماراتن مرگ را آغاز کردید، مبارزه و مقاومت شما را در بند دنبال کرده ایم. این را درک می کنیم که وقتی همه راههای مبارزه و مقاومت را بر آدمی بستند و او جز جان و هستی  خود چیز دیگری نداشته باشد، ناگزیر است با همین وسیله ای که در اختیار دارد، به مقاومت ادامه دهد.

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

تعبیر گویای ویتگنشتاین