یکشنبه ۴ آبان ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۳

یکشنبه ۴ آبان ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۳

آن نجار پیر
در همان عوالم کودکی شنیده بودم از بزرگ‌ترها که تابوت را برای آدم‌های ناصبور می‌سازند! و در قبرستان دیده بودم که پارچه سیاهی روی آن می‌کشند و اینگونه بود که...
۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
دعوت به شرکت در سمينار سيزدهم اتاق فکر چپ سبز | کمال اطهاری؛ اقتصاددان و پژوهشگر توسعه
دعوت به شرکت در سمينار سيزدهم اتاق فکر چپ سبز | کمال اطهاری؛ اقتصاددان و پژوهشگر توسعه سمينار سيزدهم اتاق فکر چپ سبز؛ دولت دموکراتیک توسعه‌بخش، به‌مثابه گام آغازین انکشاف...
۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: اتاق فکر چپ سبز
نویسنده: اتاق فکر چپ سبز
پایان انحصار، آغاز سیاست نو
علی جنوبی: اگر قرار است ایران از تاریکی بیرون آید، راهی جز عبور از منطق حذف وجود ندارد.قدرت باید از چنگ انحصار رها شود و به دست نهادهای پاسخ‌گو و...
۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: علی جنوبی
نویسنده: علی جنوبی
صلح بدون نقد امپریالیسم، صلح نیست
مهرزاد وطن‌آبادی: رفیق فرخ می‌گوید «طرح دو کشوری» راه نجات است، اما نمی‌پرسد کدام نیرو باید آن را تحقق بخشد. دولت‌های عربی که با اسرائیل پیمان امنیتی بسته‌اند؟ یا حاکمیت...
۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
سیاست‌های جمعی برای عصر اشتراک
آیا دوران فراسیاست به پایان رسیده است؟ حداقل، این چیزی است که راس بارکان مقاله‌نویس آمریکایی، در مقاله‌ای برای نیویورک تایمز در اوایل امسال ادعا کرد. به نظر او، سال...
۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
چپ در برابر مرگ: استدلال سوسیالیستی علیه مجازات اعدام
مجازات اعدام (مانند سرمایه‌داری) به واسطه مردمی که به شکل سیستماتیک در برابر ابتدایی‌ترین ترس‌ها و خواسته‌هایشان تسلیم می‌شوند و آنها را در قانون می‌گنجانند، پایدار مانده است. ما باید...
۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برایان ویلیام اسکولُس؛ برگردان: پارسا شامحمدی
نویسنده: برایان ویلیام اسکولُس؛ برگردان: پارسا شامحمدی
بانک آینده؛ میراث الیگارشی مالی و نئولیبرالیسم
بهروز شوقی: هدف از ادغام بانک آینده در بانک ملی چیست؟ در واقع، هدف الیگارش‌های بانکی از این ادغام، انتقال حدود پانصد هزار میلیارد تومان بدهی و زیان انباشته‌ی بانک...
۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز شوقی
نویسنده: بهروز شوقی

پرسش از خود، سرآغازی برای خردورزی و تحمل دیگری است

آقای خامنه ای در حالیکه از اهمیت و ضرورت پرسشگری و خرد ورزی سخن می گوید، خود، حکومت، شیوه حکومت کردن و سیاستهای کلان خودرا - که جامعه و کشور را دچار عمیقترین بحرانهای فرساینده و فساد کرده و در معرض خطرات بزرگ و ویران کننده قرار داده است - مورد پرسش، خرد ورزی و سنجش قرار نداده و در معرض داوری و رای آزاد مردم قرارنداده و نمی دهد.

آقای خامنه‌ای ۲۰ مهر ماه ۱۳۹۱ در دیدار از معلمان، اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌های استان خراسان شمالی، در باره اهمیت  پرسشگری، خردورزی و ایجاد امید و نشاط  و خود باوری در میان کودکان و جوانان رهنمود هائی را به معلمین، اساتید و دانشگاهیان ارائه داده ازجمله گفتند:

باید از همان دوران کودکی، ذهن کودکان را به فکرکردن و خردورزی عادت داد. ترویج روحیه کنجکاوی و پرسشگری، کار جمعی و همکاری، کار و دوری از تنبلی، و مطالعه و کتابخوانی در میان کودکان و نسل جوان و ایجاد روحیه امید به آینده و حرکت و نشاط، خودباوری و اینکه ما می توانیم، در میان نسل جوان، اساسی ترین نیاز کشور است. ترویج اینها از وظایف مهم آموزش و پرورش و آموزش عالی بشمار می رود.. خودباوری که در مقابل غرب باوری قراردارد، باید در میان کودکان و جوانان گسترش یابد و از وظایف مهم آموزش و پرورش و آموزش عالی تزریق روحیه خودباوری است. اگر گروه‌های سیاسی با صبر و بردباری با یکدیگر برخوردکنند، فضا بهتر خواهد شد.»

این واقعیت دارد که پرسش گری و خردورزی و… از اساسی ترین نیاز جامعه ما بوده و از اهمیت حیاتی و روز برخورداراست. اما مساله این است که آقای خامنه ای تا کنون خود چنین نکرده و نمی کند.

پرسش از خود وزیر پرسش قرار دادن حکومت خود، سرآغازی برای خردورزی و سنجش افکار، سیاست ها و رفتار خود، راهی برای برون رفت از دنیای بسته خود، پنجره ای برای گفت و شنود و تحمل دگراندیشی و دگراندیشان است. حکومت فقیه (ولایت فقیه) پرسشگری، خردورزی نقاد و دیگر اندیشی و دگر اندیشان را بر نمی تابد و راهی، پنجره ای برای برون رفت خود از خود (فقاهت) و گفت وشنود و تحمل دیگری ندارد.

آقای خامنه ای در حالیکه از اهمیت و ضرورت پرسشگری و خرد ورزی سخن می گوید، خود، حکومت، شیوه حکومت کردن و سیاستهای کلان خودرا – که جامعه و کشور را دچار عمیقترین بحرانهای فرساینده و فساد کرده و در معرض خطرات بزرگ و ویران کننده قرار داده  است –  مورد پرسش، خرد ورزی و سنجش قرار نداده و در معرض داوری ورای آزاد مردم  قرارنداده و نمی دهد. این پاشنه آشیل حکومت فقیه (ولایت فقیه) است.

آیا کسی که نمی خواهد خودو حکومتش را، مورد پرسش، تعمق وسنجش و داوری و رای آزاد مردم قرار دهد، می تواند راهنمای صالح، خلاق و صادقی برای دیگران و مردم باشد؟

آیا  آقای خامنه ای نمی داند که حضور ممتد و طولانی  یک فرد و گروه  فکری و سیاسی در راس و متن حکومت و قدرت سیاسی و اقتصادی کشور-  بدرازای ۲۳ سال –  فساد آور است- فسادآورده و مانع مشارکت  آزاد و دمکراتیک  شهروندان در قدرت سیاسی و حکومت  واداره امور کشور شده و جامعه را به بحران ها فرساینده و فسادآور و خطرات ویران کننده ای دچارمی کند و کرده است؟

این پرسش ساده چرا به ذهن آقای خامنه ای خطور نکرده و نمی کند که تا چه زمانی و به چه دلایل عقلانی، قدرت ، حکومت و رهبری حکومت باید در دست ایشان ویک گروه بندی مشخصی بماند و جامعه و کشور به همین شیوه و سیاستهای کلان تا کنونی اداره شود؟!

حکومت فقیه (ولایت فقیه) از بدو تاسیس تا به امروز، هزاران معلم و استاد  پرسشگر، خرد ورزو شریف جامعه را بخاطر اینکه متفاوت از آن فکر می کردند و می کنند از مدارس و دانشگاها اخراج کرده، بسیاری از آنها را روانه مهاجرت اجباری و زندان و دارکرده است.

تهی کردن متون درسی مدارس و دانشگاها از علوم انسانی معاصر که محصول تلاش و رنج  هزاران سال هزاران  دانشمند پرسشگر و خردورز جهان است و اخراج معلمها و اساتید از مدارس و دانشگاهها، پرسشگرانه و خردورزانه  نبوده و نیست بلکه درست برخلاف آن و برای مقابله با روحیه و اندیشه و عقل پرسشگر، نقاد و اندیشه ورزی خلاق بوده است.

فرزاد کمانگر، دکترشیرین احمدنیا، دکتر حسین بشیریه، دکتر احمد دهقانی، دکتر احمد قاضی زاده، دکتر رامین جهانبگلو و دکتر فریبرز رئیس دانا، فقط نمونه هائی از صدها معلم و استاد پرسشگر و دگر اندیشی هستند که اعدام، اخراج، زندانی، یا مجبور به ترک وطن شده اند.

 پرسش از و اعتراض مسالمت آمیز به دستگاه ولایت فقیه، سیاستها و اعمال آن، به از دست دان شغل، آرامش و زندانی شدن معترضین منجرشده و می شود.

آقای خامنه ای قبل از رهنمود دادن به  معلمها و اساتید، لازم است از خود و حکومت خود سوال کند که چرازنان، تحت زور، شلاق، زندان، دار و تیرباران هستند؟

چراحکومت، سرمایه های بزرگ ملی کشور را اخراج، زندانی و فراری و روانه کشورهای دیگرکرده و مردم کشور ایران را از دانش و تجربه و نیروی آنها محروم می کند؟

 میلیون ها زن و مرد جوان و سالخورده و هزاران اصلاح طلب حکومتی، از جمله خانم زهرا رهنورد و آقایان میرحسن موسوی و کروبی مگر کاری بجز دفاع از حرمت شان و کرامت انسانی، آزادی بیان، آزادی رای و آزادی صندوق رای می کردند؟

 چند میلیون نفر از زنان و مردان جوان و پیر جامعه بعد از اینکه متوجه شدند رایشان ربوده شده است بشیوه مسالمت آمیز و متمدانه به خیابا نها آمدند، دست به اعتراض زدند و با صدای بلند پرسیدند «رای من کو؟» این پرسش، پرسشی در ابعاد ۲۰ میلیونی- ملی بود.

آقای خامنه ای!

شما و اطرفیانتان چرا بجای کنجکاوی و پرسش از خود و حکومت خود، بجای سنجش سیاستها و اعمال خود و بجای خرد ورزی و بردباری و تحمل دگراندشان و پاسخ عقلانی و دمکراتیک به سوال ملی دەها میلیونی، هزاران نفر از سوال کنندگان محق معترض را روانه زندان، شکنجه  و دار و راهی مهاجرت اجباری به کشورهای دیگر کردید؟

آیا شما نمی دانستید و نمی دانید که سرکوب، زندان، شلاق و دار و تیرباران زنان و مردان جوان، ضد روحیه کنجکاوی، پرسشگری و خردورزی نقاد است و روحیه امید به آینده، نشاط و خودباوری را به سمت ناامیدی و عصبیت و خودباختگی فرومی برد؟

آیا نمی دانستید و نمی دانید که پرسشگری، خردوزی، امید به آینده و خودباوری، در فضای آزاد، وجود آزادی بیان، احزاب، سندیکاها، انجوی ها، تشکل زنان و در شرایط دمکراتیک و امنیت اجتماعی، شکفته و بارور می شوند نه زیر سرکوب و درفش و دار؟ چرا این سوالات را در برابر خود و حکومت خود قرار نمی دهید؟

اگر واقعا خواهان حل مشکلات و رفع  نیازهای اساسی کشورهستید، باید زندانی های سیاسی – عقیدتی را آزاد کنید و سیاست کلان بستن زندانهای سیاسی و عقیدتی و تبدیل کردن ساختمان آنها به پرسشگاه، کتابخانه، سالن گفتگو و شنود و تبادل نظر میان جوانان و پیران کشور را اتخاذ و در دستور قرار دهید.

مطمئن باشید که حکومتهائی که – هر حکومتی چه دینی و چه غیر دینی – معلمها، اساتید و دانشجویان و دیگر شهروندان پرسشگر، خرد ورز و دگراندیش کشور خود را، دسته دسته از کار اخراج، از کشور فراری و راهی  زندان، شکنجه، دار و تیرباران  بکند و بدین ترتیب  زندگیشان را تباه، حیاتشان را نابود و شان و کرامت انسانی اشان را زیر پا بگذارد، نمی تواند دوام بیاورد. برای فهم این موضوع لازم نیست به تاریخ دور و دراز جوامع مراجعه شود  فقط کافی است وقایع و تاریخ ۳۳ سال اخیر مورد توجه قرار بگیرد. در همین ۳۳ سال، دەها رژیم خودکامه و دیکتاتور که به درایت، صلاحیت، توانائی و رای آزاد شهروندان خود باور نداشتند و بجای باور به مردم به خود باور داشتند و حکومت خود را جایگزین حاکمیت مردم قرار داده بودند، رفتند. حکومت فقیه نیز تافته جدابافته ای نیست. حکومت خدائی نیز نیست. این را فقها و رهبران جمهوری اسلامی بهتراز همه می دانند.

خدا را به  قدرت سیاسی، حکومت و مملکت داری، انرژی هسته و سلاح هسته ای، جنگ، اخراج، زندانی کردن و کشتن دگراندیش و دیگران  توسط  حکومتها چه کار؟

خدای  مردم را، دخیل و شریک  قدرت و حکومت و سیاستها و دعواهای درونی و بیرونی خود نکنید.

اگر قبل از انقلاب جامعه و مردم ما این را تجربه نکرده بود و نمی دانستند که خدا، دخیل، شریک و مسول قدرت و  حکومت نیست، و طی ۳۳ سال حکومت فقیه، متوجه شده اند و می دانند. به برکت انقلاب بهمن و ۳۳ سال حکومت  فقیه، بخش اعظم شهروندان کشور ما، دیگر عکس رخ یار و رهبران  معمم و مکلا را در ماه، آسمان، تاریخ، شاهنامه، داستانها و شعرها جستجو نمی کنند.

پرسشگری، خرورزی نقاد، عقلانیت، خرد دمکرتیک، آزادی بیان، آزادی رای، آزادی صندوق رای، حاکمیت مردم، حکومت قانون، برون رفت از از انزوا و پیوستن به جهان توسعه یافته و فرایند جهانی شدن جهان، رشد و توسعه اقتصادی، علمی وفنی، تامین رفاه وعدالت و امنیت اجتماعی، اتخاذ سیاست تشنج زدائی و دفاع از صلح و برقراری رابطه مسالمت آمیز و همکاری با همسایگان و دولتهای منطقه و جهان، سالهای درازی است نیاز اصلی و راهنمای اصلی جامعه ما است. جامعه ایران در حال گذار به جامعه ای با چنین مضمون و کیفتی است. هرنیروی در مقابل این  تحول و فرایند  قرار بگیرد و با آن درافتد، قطعا دیر و یا زود، خود بر خواهد افتاد. هر نیروی سیاسی  این تحول و  فرایند را بشناسد و بفمهد و عقل و درایت و انرژی و نیرو ی خود و جامعه را در آن مسیر سامان و سازمان بدهد، خواهد توانست یکی از نیروهای موثر و جدی جامعه دمکراتیک و نوین ایران باشد.

 

 

 

 

بخش : سياست
تاریخ انتشار : ۸ آبان, ۱۳۹۱ ۵:۰۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

پیمان ابراهیم؛ از نمایش صلح تا استمرار بحران

شهناز قراگزلو: هیچ بخش الزام‌آوری در متن پیمان ابراهیم وجود ندارد که تشکیل کشور مستقل فلسطین را تضمین کند. به همین دلیل، این پیمان بیش از آن‌که زمینه‌ساز صلحی پایدار باشد، به ابزاری برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل بدون حل مسئله‌ی فلسطین تبدیل شد. صلح پایدار در خاورمیانه تنها زمانی ممکن است که بر پایه‌ی به‌رسمیت شناختن دو دولت مستقل و برابر حقوق میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها بنا شود

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن نجار پیر

دعوت به شرکت در سمینار سیزدهم اتاق فکر چپ سبز | کمال اطهاری؛ اقتصاددان و پژوهشگر توسعه

پایان انحصار، آغاز سیاست نو

صلح بدون نقد امپریالیسم، صلح نیست

سیاست‌های جمعی برای عصر اشتراک

چپ در برابر مرگ: استدلال سوسیالیستی علیه مجازات اعدام