فابین روسل (دبیر ملی حزب کمونیست فرانسه)
در رابطه با انتخابات پیشرس اخیر مجلس ملی فرانسه
۲۳ ژوئیه ۲۰۲۴
“رئیسجمهور مردم را به سخره گرفته است”
رئیسجمهور واقعاً مردم را به سخره گرفته است. این احساس عمومی با خشم زیادی عجین شده است. بهرغم دو شکست انتخاباتی برای گزینش نمایندگان پارلمان اروپا و مجلس قانونگذاری فرانسه، اردوی رئیسجمهور همچنان قدرت را رها نمیکند. رئیسجمهور حتی جرأت میکند که «اجماع ملی» (حزب دست راست افراطی) را با نیروهای “جبهه نوین مردم” یکسان جلوه دهد تا بدین ترتیب بتواند با بازیهای سخیف سیاسی از بهدست گرفتن مسئولیتها توسط “جبهۀ نوین مردمی” جلوگیری کند.
با این حال زنان و مردان فرانسوی در هفتههای اخیر سه بار با ریختن آرای خود به صندوقهای رایگیری خواستشان مبنی بر تغیر را ابراز کردند. البته از بولتنهای متفاوتی استفاده کردند اما هر بار و با همان اراده، همان خشم و همان هدف: پایان دادن به سیاستهای امانوئل ماکرون!
با امتناع از تغییر، کل فرآیندهای دمکراتیک و همۀ نهادهای جمهوری تضعیف میشوند. متاسفانه فرانسه رئیسجمهوری دارد که آمادۀ انجام هر کاری برای حفظ قدرت و ادامۀ سیاست خود به نفع ثروتمندترین اقشار و مجامع مالی کشور است. گناه ناشی از غرور؟ فشار از جانب مجامع مالی؟ تاریخ به آن پاسخ خواهد داد.
ما به پایان یک حکایت رسیدهایم. حکایت جمهوری پنجم که بهخاطر استفادۀ یک قدرت از همۀ بندهای قانونی برای جلوگیری از اینکه دمکراسی به حیات خود ادامه دهد از مسیر خود منحرف شده است. حکایت ایجاد یک سد جمهوریخواهانه که به نامزدهای طرفدار مکرون و یا راست فرصت دهد که به لطف آرای چپ انتخاب شوند اما بعداً در عمارت مجلس به انها خیانت کنند. حکایت تجزیۀ راست جمهوریخواه که مرتب در حال چرخش بیشتر به سمت راست افراطی است. حکایت نیروهای چپ و طرفداران محیط زیست که تا حدی غرق در وسوسۀ انتخابات ریاست جمهوری بعدی با َحضور ژان لوک ملانشون که هماکنون خود را در دورۀ دوم و در رویارویی با مارین لوپن میبیند، شدهاند. این کشنده است.
حوادث چند ماه اخیر معضلات عمیق کشوری که قطبنمای جمهوریخواهانۀ خود، یعنی دفاع از منافع مردم در درجۀ اول را گم کرده است را برملا میسازد. با همین قطبنما بود که جمهوریمان از سال ۱۷۸۹ تا جنبش مقاومت و آزادی میهن درجنگ جهانی دوم و زمانی که ملت توانست برای بازسازی کشور گرد هم آید، ساَخته شد. این فرهنگ ارجحیت دادن به منافع عمومی از بین رفته است و منافع خاص بر آن تسلط یافته است.
این یک نماد مهم است که انتشار رتبهبندی ۵۰۰ ثروتمندترین فرانسوی در همین ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۴ نشان داد که داراییهای آنها در فردای دستبرد جریان مکرونی و راست در مجلس بازهم رشد کرده است. در طول این ۷ سال حکومت، دارایی این ثروتمندان از دوبرابر هم بیشتر شده و از ۵۷۰ میلیارد یورو در سال ۲۰۱۷ به ۱۲۲۸ میلیارد یورو در سال ۲۰۲۴ یعنی معادل ۱۱۵درصد افزایش داشته است. بدیهی است که دستمزد ها از زمان انتخاب امانوئل مکرون به ریاست جمهوری رشدی مشابه با آن نداشته است. در طول این ۷ سال حکومت ماکرونیسم، تعداد کارگران با حداقل دستمزد از ۱۲درصد به ۱۷درصد افزایش یافته است.
همه چیز از تعداد میلیاردها گرفته تا تعداد کارگران با حداقل دستمزد در حال افزایش است. به علاوه، افزایش تعداد یکی با افزایش دیگری همسو است. صندوقهای دولت توسط این دولتها که در درجۀ اول در خدمت ثروتمندان بزرگ بودند خالی شدند. سالانه بیش از ۷۰ میلیارد یورو به ثروتمندترینها، و سهامداران ث اث ۴۰ (۱) و دنیای مالی هدیۀ مالیاتی داده شده است. زمانیکه تمامی امکانات دولت رها شدهاند چگونه مَیشود خدمات عمومی قابل و کارآمد را تامین مالی کرد، بهترین مدارس را برای همۀ فرزندانمان، صرفنظر از خاستگاه اجتماعی یا محل زندگی آنها را تضمین نمود، آرامش عمومی را تضمین کرد و همشهریانمان را در مقابل مواد مخدر و یا گلولههای سرگردان و مبارزاتشان علیه فساد و فرارهای مالیاتی حفاظت نمود؟ وقتی دولت از صحنه به بیرون پرتاب میشود، دیگر سنگ روی سنگ باقی نمیماند.
امانوئل مکرون فرانسه را رها کرده است. از جمله در صحنۀ بینالمللی؛ ترجیح دادن حمایت از راههای جنگطلبانه بهجای صلح در اوکراین و همچنین خاورمیانه، کاملاً پشت سر سیاست آمریکا قرار گرفته است. در ماههای آینده او باید این وضعیت را در نظر بگیرد: بنبستی دموکراتیک برای دولتهایی که در اولین استیضاح سقوط خواهند کرد، خواه از دست راست و یا حتی از «جهبۀ نوین مردمی». پس از این انحلال، مجلس، فرانسه غیر قابل اداره میباشد.
این یک بنبست سیاسی برای فرانسویهایی است که هرگز شاهد تغییر مورد انتظارشان نخواهند بود. خشم آنها بیشتر خواهد شد.چگونه آن را بیان خواهند کرد؟ نمیدانم اما در کنار آنها خواهم بود تا با هم بتوانیم این سیاستها را برای همیشه شکست بدهیم. اما امروز، در آستانۀ رفتن به تعطیلات تابستانی، میخواهم به صراحت به رئیسجمهور بگویم: تخم این هرجومرج را شما کاشتید، و شما باید مسئولیت تمام پیامدهای ناشی از آن را به عهده بگیرید. برای کوچکترین حمایت از شما نه امروز و نه فردا، روی ما حساب باز نکنید. تنها راه برونرفت از سوی مردم، جنبش اجتماعی و نیروهای سیاسی خواهد بود که مانند ما هرگز قطبنمای خود را از دست ندادهاند. ما مردم و همۀ نیروهای زندۀ ملت، اتحادیهها، انجمنها، شهروندان، را به مداخله در امور مربوط به خودشان دعوت خواهیم کرد. علیرغم همۀ اینها، جهت ایجاد امید برای تغییر بهنفع آنها، ما در میان نیروهای چپ و طرفدار محیطزیست متحد خواهیم ماند.
ما وظایف خود را در پارلمان تماماً به انجام خواهیم رساند، با سناتورهای زن و مرد و نمایندگان کمونیست و همگروه آن در مجلس دفاع از هرآنچه که در مسیر درست پیش رود دفاع خواهیم نمود و هرآنچه که به ضرر شهروندانمان باشد را سانسور خواهیم کرد. ما در شهرها، استانها و در مناطقی که کمونیستها در آنجا جزو مقامات منتخب هستند و بسیار نزدیک با مردم، با صداقت و صمیمیت فراوان، انجام وظایف میکنند، حضور بازهم بیشتری خواهیم داشت با این هدف که همواره مفیدتر و مؤثرتر عمل کنیم. ما در تمام مبارزات، در شهرها، روستاها، هر چه نزدیکتر با مطالبات حقوقبگیران، جوانان، ساکنان شهرهای بزرگ و روستانشینان همراه خواهیم بود. کرامت هر فرد، صلح و آب و هوا در مرکز تعهدات ما قرار دارند. ما امید خود برای ساختن روزهای خوشتر را دستنخورده نگه میداریم.
بعد از پایان تعطیلات تابستانی ما تمام توان خود را در این راه بهکار خواهیم برد.
قرار ما در جشن اومانیته!
توضیح:
(۱) ث اث ۴۰، شاخص اصلی بورس در پاریس است و در سال ۱۹۸۷ ایجاد شد. اولین شاخص آن در ۳۱ دسامبر ۱۹۸۷ تعین گردید، اما تنها در ۱۵ ژوئن ۱۹۸۸ لازمالاجرا شد. ث اث ۴۰، سبدی متشکل از سهام ۴۰ شرکت فرانسوی است که از میان ۱۰۰ شرکت با بیشترین حجم معاملات اوراق بهادار برگزیده میشوند. وزن هر شرکت در رابطه با سرمایۀ آن در بازار تنظیم شده بورس اوراق بهادار (NYSE Euronext) تٰعیین میگردد. برای مثال ارزش (LVMH) ۵.۱ درصد و ارزش (Bouygues) تنها ۰۶درصد است. « وزن سرمایهایی» یک سهم، نمیتواند از ۱۵درصد شاخص آن تجاوز کند. بهعنوان مثال، در سال ۲۰۰۴ وزن توتال محدود به ۱۵درصد شاخص بود.