جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳ - ۲۱:۳۳

جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳ - ۲۱:۳۳

#اینگونه‌_بود_ژرمینال
ازهمین فاصله هم می‌شود دید که  نوارهای نقاله به‌جای حمل ذغال‌سنگ، جنازه کارگران را از عمق معدن  بیرون می‌آورند. زن، صورتش را پنهان می‌کند تا کسی چشمان اشک‌بارش را نبیند....
۱۳ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
دولت امانوئل ماکرون پس از انتخابات زودهنگام فرانسه.
آقای امانول مکرون رییس‌جمهور فرانسه با انحلال مجلس ملی و اعلام برگذاری انتخابات پیش دوره‌ای دو نوبتی که در ۷ ژوئیه ۲۰۲۴ خاتمه یافت و پاتریک لوهایرک سر دبیر سابق...
۱۳ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: ف. دوردانی
نویسنده: ف. دوردانی
داستان‌هایی از زندگی روزانۀ معدنچیان طبس
قریب یک دهه است که دیگر شاهد تنوعی در سبد کالایی خانوارهای کارگران معادن نیستیم. دراین مدت، جابه‌جایی منابع و نابرابری گسترده در توزیع آن، پیمانکاران را وادار کرده است...
۱۲ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: حسین نوش‌آذر
نویسنده: حسین نوش‌آذر
اندیشیدن به خشونت!
آیا انسان‌ها ذاتاً به خشونت گرایش دارند یا این که ارتکاب خشونت مستلزم غلبه بر بی‌میلیِ ذاتی است؟ آیا غلبه بر این بی‌میلی برای انسان‌های مدرن دشوارتر از قرون گذشته...
۱۱ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: فیلیپ دوآیر: برگردان عرفان ثابتی
نویسنده: فیلیپ دوآیر: برگردان عرفان ثابتی
عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!
مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به...
۱۱ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: شورای سردبیری کار
نویسنده: شورای سردبیری کار
چشم انداز مذاکرات هسته ای ایران...
چارچوب اصلی مذاکرات - شامل ایران، پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان - دیگر برای دستیابی به حل مسئله در مدت زمان معقول مفید نیست.
۱۱ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: نام مستعار
نویسنده: نام مستعار
تشدید درگیری‌ای که تل‌آویو خواهان آن‌ است! لبنان در قلب طوفان
در شرایطی که اکثر پایتخت‌های عربی یا سکوت می‌کنند و یا درخواست‌ کاهش تنش را دارند، نخست‌وزیر اسراییل می‌داند که هر چه هم انجام دهد، می‌تواند روی چشم‌پوشی کشورهای غربی‌...
۱۱ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: شروين احمدي
نویسنده: برگردان: شروين احمدي

بیرق رنگین

پرشور می‌خندند. جوانی که فقط با لبانش نمی‌خندد، با چشمانش هم می‌خندد، با تمام خطوط چهره‌اش هم می‌خندد، انگار گل خندان قصه‌های خانم جان است که در گوشه حیاط زندان جان گرفته، فریبرز (صالحی) صدایش می‌کنند. از پشت روزن تمام وجودم چشم می‌شود وبراین حرکات زیبا و نرم خیره می‌ماند. گلِ خندان، آرزو می‌کنم روزن مرا بشناسی. می‌خواهم قصه پریچهرِ به زنجیر کشیده‌ات را برایت بگویم. حلقه رقصان پرشور ده دقیقه‌ای چنان دستها و بدن‌ها را حرکت می‌دهند که گویی در میانه جشنی به پایکوبی ...

خاوران داغی به وسعت دل یک ملت، سندی تاریخی از کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ و نمادی برای به یاد داشتن و مبارزه با فراموشی این فاجعه ملی و خون به ناحق ریخته شده عزیزانمان می باشد. زنده نگه داشتن خاطره جان‌باختگان این فاجعه، وفاداری به عشق و وظیفه هر وجدان آگاه و بیدار است. از نام و یاد و رزم و عزم آنان صرف نظر از تعلق اندیشگی، سیاسی و سازمانی‌شان به بزرگی و عزّت یاد کرده و خاطرات زنده یادان سهیلا درویش کهن، حسن دشت آرا و فریبرز صالحی را باز نشر میکنیم «تا نگویند که از یاد فراموشانند».*

********************************

کودکان بسیاری را به نام تو می‌خوانند، کودکانی که هنوز زاده نشده‌اند، کودکانی که مادر زمین آبستن آنهاست، زمین نام ترا بر آنها خواهد گذاشت، نام تو، نام او، نام شما، نام همه تان که اکنون هفته‌هاست، ماه‌هاست، سالهاست، قرن‌هاست ستاره شده‌اید و شب که فرو می‌افتد در گوشه‌گوشه آسمان شب گرفته پیداتان می شود و مردم از روی زمین می‌بینند که با سیاهی سر ستیز دارید. شب که می شود می‌خواهم تک‌تک‌تان را از آن بالا بچینم، و بر قلب آتش گرفته‌ام بنشانم، شاید اندکی آرام گیرد. می خواهم یک شب، یک ساعت، یک آن چراغ خانه‌مان را روشن کنید. بیایید بنشینید. هیچ هم که نگویید، تمام غصه‌های دلمان با یک لبخندتان محو می‌شوند. چقدر چشمانم را ببندم و در کوچه پس کوچه‌های خیال پرسه بزنم؟

 صدای کلنگ که گوشه‌ای از خاک باغچه را جابجا می‌کند مرا از جا بر می‌کند. نمی‌دانم کدام نیرو مرا از لوله نسبتا بلند شوفاژ بالا می‌کشاند و بر تاقچه کوچک روزنی کوچک که پنجره نام دارد می‌نشاند. از لابلای کرکره‌های نشسته برهم تماشایتان می کنم، بی آنکه شما بتوانید حتا چشمان مشتاقم را از آن سوی کرکره‌های رویهم غلتیده ببینید. شما، مردان سپید‌موی دو به دو گرداگرد حیاط می‌چرخید. پچپچه‌های‌تان را نمی‌شنوم. مثل مادربزرگم فقط قربان صدقه  قد و بالایتان می‌روم. حیاط نسبتا بزرگ است و زمان کوتاه. مگر در بیست دقیقه چند دور می‌شود چرخید؟ مگر در بیست دقیقه چندبار می‌شود درست روبروی روزنه‌هایی به نام پنجره قرار گرفت، آنهم برای چند؟ چندبار می شود دزدانه مشت‌های گره کرده را بالا آورد روبروی روزنه‌هایی که می دانید، و یا فقط حدس می زنید که چشمانی مشتاق نگاه‌تان می‌کنند. مگر در بیست دقیقه دزدانه انگشتان را به نشانه پیروزی بالا آورد برای چشمان عاشقی که هر روز بیست دقیقه، هزار و دویست ثانیه تنها از پشت روزنه‌هایی به نام پنجره، شما را، همه‌تان را یکجا در خود فرو می‌برند تا همه عمر بتوانند همچنان عاشق بمانند. و تازه از کجا معلوم که فقط نگاه‌های عاشقند که خیره نگاه‌تان می‌کنند؟ اما خطر می‌کنید. بخاطر همان یک جفت چشم عاشق هم که شده، هربار روبروی روزنه ها قرار می‌گیرید، لبخند می‌زنید، خم می‌شوید و با ملایمت گل سرخی را می‌بویید. مشت های گره کرده را دزدانه بالا می‌گیرید و تکان تکان می‌دهید.

چه زود هشدار پایان وقت هواخوری داده می‌شود. چشم‌هاتان را با چشم بند می‌پوشانید و رو به سوی دری می‌روید که به راهرویی دراز و نیمه تاریک می‌رسد. آخرین گام‌ها را که بر می‌دارید کسی از آن میان، سپیدمویی مشت‌ها را بالای سر گره می‌کند و دوبار تکان می‌دهد: بدرودی پرشور. چند دقیقه‌ای مبهوت آنهمه شور بر بالای روزن می‌نشینم. ناگهان  از درون همان راهروی بلند و نیمه تاریک جان‌های جوان رخ می‌نمایند. همه شان پرشور و خندان، انگار در بزرگ مدرسه‌ای باز شده و دسته پسران شلوغ و بی خبر از غم عالم به حیاط پای می‌گذارند، خنده‌هاشان  با تذکرها و فریادهای پیاپی نگهبان هم خاموش نمی‌شود.

درضلع شمال غربی حیاط پنج جوان دایره‌ وار حلقه می‌زنند، پرشور می‌خندند. جوانی که فقط با لبانش نمی‌خندد، با چشمانش هم می‌خندد، با تمام خطوط چهره‌اش هم می‌خندد، انگار گل خندان قصه‌های خانم جان است که در گوشه حیاط زندان جان گرفته، فریبرز (صالحی) صدایش می‌کنند.

از پشت روزن تمام وجودم چشم می‌شود وبراین حرکات زیبا و نرم خیره می‌ماند. گلِ خندان، آرزو می‌کنم روزن مرا بشناسی. می‌خواهم قصه پریچهرِ به زنجیر کشیده‌ات را برایت بگویم.

حلقه رقصان پرشور ده دقیقه‌ای چنان دستها و بدن‌ها را حرکت می‌دهند که گویی در میانه جشنی به پایکوبی مشغولند. ده دقیقه باقی مانده را دور حیاط می‌چرخند. دویدن مجاز است ولی توقف حتا به قدر یک لحظه ممنوع.

یک آن از کنار روزن من می‌گذرند، فریاد هم که بزنم در یک آن چه می‌توانم گفت؟ لیوان آبی با خود بر بالای روزن می‌برم. تلاش می‌کنم از لابلای کرکره‌های بهم چسبیده قطره‌هایی آب بیرون بریزم، به نشانه آنکه در پشت این روزن کسی را با آنها کاری است، دلی پرتپش به انتظار نشسته است. تلاشی بی حاصل. بیست دقیقه به پایان می‌رسد. صف جوانان به طرف دری که به راهروی دراز و نیمه تاریک گشوده می‌شود به راه می‌افتد. صدای خنده‌هاشان انگار از خیلی دوردست به گوش می‌رسد. چشم بندها را به چشمانشان می‌زنند. دستها بر شانه‌های نفر جلویی آخرین قدم‌ها را به طرف در بر می‌دارند. درست در آستانه در گلِ خندان دست‌هایش را درهم مشت کرده بالای سرش می‌گیرد و دوبار تکان می‌دهد، انگار حدس می‌زند از پس روزن یا روزن‌هایی چشمانی بدرقه‌شان می‌کنند، با صاحبان آن چشمان است که بدرود می‌گوید. سکوتی وهم‌انگیز بر حیاط سایه می‌اندازد. انگار سالهاست هیچ موجودی بر سنگفرش‌های آن نگذشته است. 

از قاب روزن پایین می‌پرم. شادی همه عالم یک جا از قلبم فوران می‌کند. سلولی که فقط با پنج قدم کوتاه می‌توانم به انتهای آن برسم وجودم را از هر سو در خود می‌فشارد. نمی دانم چند ساعت، چند صد بار پنج قدم رفته‌ام، پنج قدم بازگشته‌ام. اینجا برخلاف اتاق‌های بند، از خاموشی خبری نیست. در میان نور چراغ باید چشم ها را بست و به خواب رفت. امشب اما خواب با من سرآشتی ندارد. نوک مداد باریکی را از نهانگاهش بیرون می‌آورم، آن را میان دو انگشتم می‌گیرم، انگشت شصتم را بر آن می‌فشارم . قصه پریچهر را بر حاشیه‌های سفید باریکی که از صفحه آگهی‌ها بریده‌ام باز می‌نویسم.

پشت به در دراز می‌کشم. می‌دانم نگهبانان شب ها از دریچه کوچکی که بر بالای در قرار دارد همه سلول‌ها را می‌پایند. پشت به در دراز می‌کشم. بی حرکت. مانند کسی که به خوابی عمیق فرو رفته است. انگشتانم مغزی مداد را در خود می فشارد وحکایت‌ها در حاشیه باریک جان می گیرند. قصه امشب که پایان می‌گیرد، روزنامه را لوله می‌کنم. جای محکم ومطمئنی قرارش می‌دهم تا اگر بهر دلیلی مجبور به ترک سلول شدم از هجوم گشت در امان بماند.

ادامه دارد..

 

*******************************

*این مطلب قبلا در نشریه کار منتشر شده است  و از طریق لینک زیر قابل دسترسی می‌باشد
http://kar-online.com?p=79546http://kar-online.com?p=79546
تاریخ انتشار : ۱۷ شهریور, ۱۴۰۳ ۳:۳۵ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اسراییل با حمایت آمریکا عفریت جنگ را به لبنان کشانده است!

ما بار دیگر حملۀ اسراییل به لبنان، همچنین اِعمال ترور و زیر پا گذاشتن همۀ اصول پذیرفته شدۀ جهانی در زمینۀ جنگ از سوی اسراییل را شدیدا محکوم می‌کنیم. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) امیدوار است سازمان ملل و شورای امنیت آن گام‌های عملی و موثر برای آتش‌بس و پایان جنگ در غزه و لبنان بردارند. ما امیدواریم حکومت‌های منطقه مخالفت خود با جنگ و نسل‌کشی و ترور را با اقدامات قاطع همراه کنند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت

سفر آقای پزشکیان، نفر دوم حکومت اسلامی در ایران؛ به عراق، از مهمترین رویدادهای چند روز گذشته است. عراق با ایران و امریکا روابط گرم و دوستانه‌ای دارد. ایران و امریکا هردو؛ در صحنه سیاسی عراق صاحب نفوذ هستند. عراق میدان مبارزه‌ی نیروهای شبه‌نظامی عراقی مورد حمایت ایران و نیروهای ارتش امریکا مستقر در عراق هم هست.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

اسراییل با حمایت آمریکا عفریت جنگ را به لبنان کشانده است!

ما بار دیگر حملۀ اسراییل به لبنان، همچنین اِعمال ترور و زیر پا گذاشتن همۀ اصول پذیرفته شدۀ جهانی در زمینۀ جنگ از سوی اسراییل را شدیدا محکوم می‌کنیم. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) امیدوار است سازمان ملل و شورای امنیت آن گام‌های عملی و موثر برای آتش‌بس و پایان جنگ در غزه و لبنان بردارند. ما امیدواریم حکومت‌های منطقه مخالفت خود با جنگ و نسل‌کشی و ترور را با اقدامات قاطع همراه کنند.

مطالعه »
پيام ها

یاد فریبرز بهادری را گرامی می‌داریم!

روحیه پرشور در دفاع از زحمت‌کشان و آرمان های مردمی موجب محبوبیت شاخص فریبرز بهادری در روحیهٔ پرشور در دفاع از زحمت‌کشان و آرمان‌های مردمی موجب محبوبیّت شاخص فریبرز بهادری در میان اهالی مسجدسلیمان و یاران او بود. وی که دوران سخت زندان در جمهوری اسلامی را هم با ایستادگی پشت سر گذاشت، در تمام سال‌های مهاجرت و دوری از وطن نیز هم‌چنان بر آرمان‌های مردمی و عدالت‌خواهانه پایدار ماند …

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

#اینگونه‌_بود_ژرمینال

دولت امانوئل ماکرون پس از انتخابات زودهنگام فرانسه.

داستان‌هایی از زندگی روزانۀ معدنچیان طبس

اندیشیدن به خشونت!

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

چشم انداز مذاکرات هسته ای ایران…