یکی از استراتژی های جنبش سبز برای تداوم و بقاء این جنبش استفاده از مناسبت های گوناگون حکومتی و غیرحکومتی بوده است : از روز قدس گرفته تا ۱۳ آبان و ۱۶ آذر و ۲۲ بهمن. ۲۲۲ بهمن آخرین مناسبت حکومتی در سال جاری بود که جنبش سبز می توانست از آن برای اعتراض استفاده نماید . پس از آن، دو مناسبت که هر دو هم غیرحکومتی هستند پیش روی این جنبش قرار داشت: هشتم مارس (هفده اسفند) «روز جهانی زن»، و چهارشنبه سوری.
اولی مناسبتی جدید و آگاهانه که حاصل توافق پیشروترین زنان مبارز معاصر برای یادآوری هرساله ی تبعیض جنسیتی وتلاش در جهت کسب حقوق برابر برای زنان سراسر جهان است که سرانجام بعد از ۶۰ سال سازمان ملل متحد به حقانیت آن، صحه گذاشت و آن را به عنوان روز جهانی زن پذیرفت. و دومی مناسبتی کهن که میراث ملی ایرانیان است وبا گذشت روزگاران تلخ براین ملک و تاخت و تاز و هجوم و سلطه بیگانگان ،همچنان در ذهن مردم باقی مانده است.
شاید اگر وجه اشتراکی برای این دو مناسبت بجوییم، ممنوع بودن برگزاری هر دوشان از سوی حکومت است. برگزاری مراسم هشتم مارس در ایران، هر سال که می گذرد با سختگیری بیشتری روبه روست تا جایی که برگزاری آن حتی در حریم خصوصی خانه های زنان قدغن و ممنوع است و دخالت و اقدام نیروهای امنیتی برای برهم زدن آن نشان از عزم لجبازانه دولت برای فرونشاندن مبارزات مسالمت آمیززنان دارد. چهارشنبه سوری هم از آنجا که شاید هویت ملی و ایرانی را برای شهروندان زنده می کند خوشایند شان نیست و به بهانه حفظ سلامت مردم، هر سال از چند هفته قبل با هشدار پلیس و تهدید و ارعاب برپای دارندگان آتش ها، به پیشواز آن می روند و سرانجام با امنیتی و نظامی شدن فضای شهرها و خاموش شدن اجباری آتش های برافروخته نوجوانان و کودکان و ایجاد دلهره و هراس و بازداشت شهروندان پایان می یابد.
به نظر می رسد که جنبش سبز، از میان این دو مناسبت، مناسبت دوم یعنی چهارشنبه سوری را برگزیده است. آنچه این انتخاب را قابل تامل می کند این است که این جنبش اگر چه بارها بر لزوم پرهیز از خشونت و خویشتنداری در مقابل خشونت عریان نیروهای سرکوبگر اصرار داشته، اما اکنون زنان را که اولا سهم انکار ناپذیری در اعتراضات مدنی ۸ ماه گذشته داشته اند و ثانیا خصلت عدم گرایش به خشونت جنبش سبز مدیون حضور آنان است، نادیده گرفته و مناسبت دوم (چهارشنبه سوری) را که در مقایسه با مناسبت اول (هشت مارس) بدون شک، پتانسیل بیشتری برای ایجاد خشونت دارد برمی گزیند. این در حالی است که خصلت عدم گرایش به خشونت در جنبش زنان بسیار ریشه دار و نیرومند است و اگر مغزهای متفکر جنبش سبز که پیش از این، راهبردهای خود را برای تداوم مبارزه بی خشونت در سایت های حامی جنبش از جمله جرس ارائه می دادند به جای کم توجهی و سکوت نسبت به هشت مارس، به ظرفیت های عظیم و شگفت انگیز مسالمت جویی در جنبش زنان توجه و تکیه می کردند قطعا نتایج بهتری برای خود و کل جامعه، به ارمغان می آوردند. به همان میزان که غفلت از مراسم هشت مارس، سبب از دست رفتن فرصت های بی بازگشت و خسران عظیم است.
به نظر می رسد، پذیرفتن یا نپذیرفتن مطالبات و ظرفیت های واقعی جنبش زنان، یکی از خطوط قرمز عمده حتی برای کسانی به شمار می رود که خواهان تغییر و تحول در وضعیت موجود البته در چهارچوب نظام هستند. باز هم به نظر می رسد برای این طیف از جنبش سبز، مساله زنان، چندان موضوعیت ندارد و از همین رو به سکوت برگزار می شود. بدون تردید پیام این سکوت برای جنبش زنان این است که: مساله زنان به دست خود زنان حل می شود و این خود زنان هستند که باید با برنامه ریزی برای مناسبت هایی مثل هشت مارس، مطالبات خود را مطرح و حقوق خود را پیگیری نمایند.
اما از سوی فعالان جنبش زنان هم تاکنون برنامه ای عمومی، برای هشتم مارس اعلام نشده است که آن را می توان نتیجه سرکوب و ارعاب روزافزونی دانست که پیروزمندانه، فعالان جنبش زنان را به انفعال کشانده است. به نظر می رسد حکومت با سرکوب تجمعات زنان در سالهای گذشته، توانسته است به زنان بقبولاند که برای جلوگیری از برگزاری مراسم و تجمعات زنان به هر خشونتی دست می زند ،و تنها پاسخش به طرح مطالبات زنان در عرصه عمومی: باتوم و کتک و توهین و زندان خواهد بود.
آثار پذیرش این موضوع و ناامیدی زنان از برگزاری مراسم هشت مارس را می توان در نوشته های برخی از آنان دید از آن جمله خانم ناهید توسلی که می نویسد ” شاید بهتر باشد که دیگر تنها امید به روز ۸ مارس یا «روز جهانی زن» و یا یارانههای راهکاری نهادهای بینالمللی چون سازمان ملل و… دل نبندیم” .و یا خانم شهلا لاهیجی که می گوید” حتما هر زنی در دل خودش این روز را به خودش تبریک میگوید”!
این قبیل اظهار نظرها، اگر چه می تواند به عنوان یک توجیه نظری مورد توجه قرار گیرد، اما نهایتا راه به کلبی مسلکی وانفعال در جنبش زنان می برد. برای رسیدن به حقوق برابر، این عمل ماست که تعیین کننده خواهد بود. برای ما زنان هشتم مارس، فرصت گرانبهایی است برای بیان خواست هایمان و فریاد زدن اعتراض هایمان به وضع موجود که نباید به آسانی از دست برود.