رفقای گرامی!
«کمیته مرکزی حزب توده ایران»، برگزاری سیزدهمین کنگرهٔ «سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)» را تبریک میگوید، و موفقیت شما را در برگزاری کنگرهتان، که در شرایطی بسیار حساس از تاریخ میهنمان برگزار میشود، آرزومند است.
تاریخ مبارزات دهههای اخیرِ حزب ما و سازمان شما در راه دموکراسی، آزادی، و عدالت اجتماعی در میهنمان پیوند محکمی با همدیگر دارد. حزب توده ایران همواره بر این امر تاکید داشته است که، برقراری پیوندهای مؤثر، و درعمل، بین مبارزههای دو سازمان سیاسی ما، برای موفقیت مبارزه چند بُعدی و بغرنج کنونی برای رهاندن مردم زحمتکش میهنمان از حاکمیت استبدادی رژیم ولایت فقیه و پایهریزیِ آیندهیی دموکراتیک و آزاد، اهمیت دارد. ما معتقدیم، و بر این اعتقاد تاکید میورزیم، که اتحاد عمل نیروهای مترقی، ملی، و آزادیخواه میهنمان، به ویژه اتحاد عمل میان نیروهای مدافع حقوق کارگران و زحمتکشان، عامل اساسی و انکارناپذیری در راستای برپایی جایگزینی مردمی و دموکراتیک در برابر رژیم ضدمردمی “ولایت فقیه” است.
رفقای گرامی!
سیاستهای ماجراجویانه، نابخردانه، و ارتجاعی رژیم حاکم نه فقط اقتصاد کشور را ویران و بخشهای گستردهیی از مردم را بهطور بیسابقهای به فقر، بیکاری، و بی ثباتی معیشتی کشانده و محکوم کرده است، بلکه همچنین کشور را در برابر تهدید مداخلهٔ مستقیم و غیرمستقیم خارجی و فروپاشی یکپارچگی ارضی آن، که بر دفاعِ واقعی و مؤثر از میهن برپایهٔ پیوندِ اعتمادآمیز و عمیق بین طبقهها و لایههای مردم و نهادها و ارگانهای حکومتیِ برخاسته از اراده تودهها باید متکی باشد، ناتوان کرده است. ادامه سیاست خارجی ماجراجویانه و متناقض رژیم، کشور را بهطورِمحسوسی در منطقه منزوی کرده است. این امر در شرایطی که امپریالیسم آمریکا و «اتحادیه اروپا» سیاست ایجاد «خاورمیانه نوین» برپایهٔ گسترشِ هژمونی همهجانبهشان بر کل خاورمیانه را به طورِفعالی دنبال می کنند، استقلال کشور و نیز امکان تحولهای صلحآمیز در درون میهنمان را بهمخاطره انداخته است. تحمیل تحریمهای اقتصادی و مالی گسترده از سوی کشورهای امپریالیستی بر ایران، دشواریهای بیسابقهیی برای مردممان و کشور بهوجود آورده است. بسیاری از واحدهای تولیدی در رشتههای مختلف اقتصادی بهدلیل دسترسی نداشتن به قطعههای یدکی، مواد خام، و خدمات تکنولوژیک- که از تحریمها ناشی میشوند- تعطیل و یا ورشکسته شده اند. پول ملی کشور از آغاز اجرای تحریمها در ۱۸ ماه گذشته نزدیک به ۷۰ درصد ارزش خود را از دست داده است.
اغراق نیست اگر گفته شود که بحرانِ همهجانبه و بیسابقهٔ سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی، کشور را دربرگرفته است. خود رژیم ولایت فقیه در بحرانِ بیاعتباری و مشروعیت سیاسیای عمیق درگیر است، و شکافهای بهوجود آمده در بالاترین سطح آن از هر زمان دیگری آشکارتر شده است. گستردهترین قشرهای جامعه، از زحمتکشان گرفته تا اقشار متوسط و تقریباٌ مرفه جامعه، از جوانان، دانشجویان، و زنان مبارز گرفته تا کارگران و روشنفکران متعهد، در برابر رژِیم ولایت فقیه جبهه گرفتهاند، و مخالفت صریح خود را با سیاستهای اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی آن اعلام کردهاند.
رفقای گرامی،
رژیم حاکم، در هماهنگیِ عملی کامل با نسخههای «صندوق بینالمللی پول» و «سازمان تجارت جهانی»، خصوصی سازی، الغای یارانهها، و خارج کردن کارگران از پوششِ «قانون کار» را در همه بخشهای اقتصادی کشور و در سطح وسیعی بهاجرا گذاشته است. اجرای قانون «هدفمند کردن یارانهها» از سوی رژیم که کاملاٌ در راستای نسخههای نولیبرالی «صندوق بینالمللی پول» قرار دارد، یکی از ضد مردمیترین سیاستهای اقتصادی- اجتماعی سالهای اخیر بهشمار میآید. اجرای مرحلهٔ اول هدفمندی یارانهها، میزان تورم را افزایش داد، گرانی را تشدید کرد، و با افزایش بهای حاملهای انرژی، کارگاههای کوچک و متوسط را به ورشکستگی کشاند.
در حالی که مبارزه کارگران و زحمتکشان برای دفاع از حقوق خود و جلوگیری از دستبرد به شرایط کاری خود در طول سالهای اخیر گسترش داشته است، به دلیل خفقان حاکم و نبودِ امکان سازماندهی سندیکاهای مستقل کارگری، زندگی آنان در فقر، بیکاری گسترده، و بی حقوقی افسارگسیختهیی غوطهور شده است. جنبش زنان در دفاع از حقوق برابر و عادلانه و مبارزه بهمنظور رفع تبعیضهای جنسیتی، باوجود پیروزیهای درخشان یک دهه گذشته، در سالهای پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ بهشدت زیر فشار و پیگرد قرار داشته است. جنبش دانشجویی نیز در شرایطی مشابه قرار دارد. رژیم سرکوبگر با تهاجم به آزادیهای سیاسی، محدود کردن فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، و هنری، تعطیل مطبوعات مستقل، و بازداشت و زندانی کردن روزنامهنگاران و اندیشمندان جامعه، ایران را به زندان زحمتکشان فکری جامعه بدل کرده است.
ما بر این باوریم که، گردانهای مختلف جنبش اجتماعی، که در بیش از یک دهه گذشته هم از نظر سازماندهی و هم به لحاظ ذهنی تجربه مشخصی را از سر گذراندهاند، در مقابل این هجوم ارتجاع نیز مقاومت خواهند کرد. با وجود درپیش گرفتن سیاست سرکوب خشن و جنایتکارانه در سال های اخیر، و به ویژه در دوره پس از کودتای انتخاباتی خرداد ۱۳۸۸، رژیم در برقرار کردن سکوت قبرستانی بر کشور موفق نبوده است، و به همین دلیل هر روز که میگذرد، ترکیب نظامی- امنیتی آن پررنگتر میشود. فرماندهان سپاه پاسداران اکنون نقش ویژه و تعیین کنندهای را در عالیترین سطحهای تصمیم گیری رژیم برعهده دارند.
رفقای عزیز!
تحولهای موسوم به «بهارعربی» در سه سال گذشته، که در جریان آن تودههای محروم در شماری از کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه برضد دیکتاتوری، ستم طبقاتی، و فساد حکومتی قیام کردند، تجربههای مهمی را با خود بههمراه داشته و دارند. در بیشترِ این کشورها، این قیامهای مردمی، با به میدان آوردن میلیونها تن به میدان نبردی نابرابر، و با شعارهایی مشخص در خواستاریِ عدالت اجتماعی، مخالفت با فساد، و هواداری از دموکراتیزه کردن حیات جامعه، بارِ دیگر قانونمند بودنِ انقلابهای اجتماعی را به اثبات رساندهاند و نقش مبارزه هدفمند برای تغییرهای پایهای را به نمایش گذارده اند. از سوی دیگر، ضعف ساختارهای دموکراتیک و مستقل از حکومت، نظیر سندیکاها، حزبهای چپ، و ملی در روند هدایت جنبشهای مردمی به سوی آماجهای اصلی آن، باعث شد که این جنبشها نتوانند به خواستهای عمدهشان یعنی: آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی، و ریشه کن کردن فساد حکومتی، دست یابند.
مداخله مستقیم ایالات متحده، انگلستان، فرانسه، و عاملهای منطقهای سیاستهای آنها، یعنی: ترکیه، عربستان سعودی، و قطر، در تحولهای سیاسی برخی از کشورهای منطقه، نهتنها در راستای حمایت از مبارزه مردم و زحمتکشان این کشورها در مسیر اصلاحات اجتماعی و سیاسی ترقی خواهانه و دموکراتیک نبوده است، بلکه بههدف انقیاد استعمارگرانه این کشورها و دستیابی به منابع عظیم نفتیشان طراحی شده اند. این مداخلهها این حقیقت را آشکار میسازد که، کشورهای سرمایه داری زیر عنوان مبارزه برای برقرار کردن معیارهای تمدن “غربی” و “جنگ علیه ترور”، از هرگونه سلاحی، و از جمله حمایت از تاریک اندیشترین نیروهای ارتجاعی، برای پیشبرد منافع سیاسی، نظامی، و ایدئولوژیکی انحصاری خود بهره میگیرند.
رفقای فدائی!
حزب توده ایران از دیرباز خواهان و دعوت کننده به برپایی وسیعترین جبهه متحد نیروهای ترقیخواه و دموکراتیک میهن بهمنظور سازمان دهی مبارزهیی مؤثر با هدف گشودن راه برای دستیابی به دموکراسی واقعی، آزادی پایدار، و عدالت اجتماعی در کشورمان بوده است. دیدگاه ما، بر پایه تجربههای تاریخی و نمونههای موفق و کارآمد بینالمللی، همواره بر این مبنا بوده است که، نیروهای معتقد به سوسیالیسم ومبارز در راه منافع زحمتکشان و طبقه کارگر، در طرح، برپاداشتن، و موفقیت چنین جبههیی سهمی ویژه دارند. ما، بین آماجهای دموکراتیک و عدالتخواهانهٔ این جبهه وسیع و هدفهای دموکراتیک و سوسیالیستی نیروهای چپ و مبارزِ راه سوسیالیسم- که حزب توده ایران خود را بخشی جدا ناپذیر از آن میداند- ارتباط ناگستننی و دیالکتیکی قائلیم.
ما همچنان بر این باوریم که، طرد رژیم ولایت فقیه در حکم سد راه تحولهای میهن ما، در گرو سازماندهی جنبش مردمی و گردانهای اصلی آن است. این وظیفه مهم بدون تلاش و عمل متحد همه نیروهای مدافع حقوق بشر و معتقد به دموکراسی و عدالت اجتماعی در زمینههای گوناگون، امکان پذیر نیست.
رفقای گرامی
برای سیزدهمین کنگرهٔ شما در تدوین برنامه عملی برای مبارزات سیاسی آینده و رویارویی با تحولهای پرشتاب و بغرنج کنونی، بار دیگر صمیمانه آرزوی موفقیت می کنیم.
با گرم ترین درود های رفیقانه
کمیته مرکزی حزب توده ایران
۲۹ فروردین ماه ۱۳۹۲