رفیق رضا اکرمی گرامی!
اقلیم کردستان عراق، رفراندوم برای استقلال از عراق را پشت سر گذاشت و در آن، بالای ۷۲ درصد از مردم در رفراندوم شرکت کردند و بیش از ۹۰ درصد از شرکتکنندگان در همهپرسی به خواست استقلال “آری” گفتند. اقلیم اکنون سخت در کشاکش سیاسی پیرامون چگونگی تحقق نتیجه رفراندومی است که برگزار کرد. هم ازاینرو واقعه رخداده از جوانب مختلف موردبحث و فحص قرارگرفته زیرا که تأثیرات معینی هم در تحولات سیاسی کشور عراق دارد و هم در تحولات منطقه و بینالمللی. این تحولات بهویژه در کشورهای همسایه عراق مانند ایران، ترکیه و سوریه مشهود بوده، و آنان را بشدت تحت تأثیر خود گرفته است.
در همین رابطه گروه کار ملی-قومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تصمیم گرفت، تا با انجام مصاحبه با صاحبنظران و کنشگران در عرصه مسائل ملی-قومی بهویژه “مسئله کرد”، طیفی از دیدگاهها در این زمینه را در معرض افکار عمومی قرار دهد. ما میکوشیم تا به سهم خود و از این طریق به امر روشنگری دراینباره و چالشهای آتی و حال دولت اقلیم کردستان و کشورهای منطقه یاریرسانیم.
از شما تقاضا داریم که با پاسخ به این سؤالات، در روشنی بخشی به تحولات اقلیم کردستان عراق و تأثیرات این تحولات بر صحنه سیاسی حال و آینده عراق و منطقه مشارکت کنید و پیشاپیش ما را سپاسگزار خود کنید.
گروه کار ملی- قومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
12 اکتبر ۲۰۱۷
————————-
در ٢۵ سپتامبر رفراندوم همەپرسی استقلال در اقلیم کردستان برگزار شد کە در آن اکثریت قابل ملاحظەای رأی آری بە استقلال کردستان دادند. بە نظر شما چە عواملی بخش مهمی از نیروهای سیاسی را بە برگزاری این رفراندوم تشویق کرد؟
براى من نقش عوامل بینالمللی هنوز خیلى روشن نیست اما تصورم این است که بدون چراغ سبز و یا احتمال توافق برخى کشورهاى صاحب نفوذ ( و یا شخصیتهای مؤثر در سطح این کشورها ) در سازمان ملل و منطقه همچون آمریکا ، فرانسه و آلمان ، رهبرى حکومت خودمختار « اقلیم» با این سرعت و جدیت موضوع استقلال را به رفراندوم نمیگذاشت . اما همینجا تأکید کنم هیچیک از کشورهاى نامبرده در لحظه حاضر استقلال را مسئله روز نمیبینند و خواهان باز شدن جبههای جدید و درگیرى نظامى بین دولت مرکزى عراق و اقلیم نیستند . اما براى احزاب کردستانى دشوار نیست که ببینند موضوع تشکیل دولت مستقل کلاً دیگر یک تابو نیست و در معادلات جدید منطقه میتواند جایی داشته باشد .
البته طرح مسئله رفراندوم ، علل داخلى در عراق و خود کردستان هم دارد که براى برشمردن همه جوانب آن احتیاج به اطلاعات بیشترى است که در اختیار ما طبعاً نیست اما به مواردى میشود اشاره کرد.
– خوب میدانیم حمله لشکریان مخوف داعش به خاک عراق و ناتوانى ارتش در دفاع از خاک خود و غافلگیر شدن نیروهاى «ائتلاف» شرایطى پیش آورد که فقط نیرویی چون «پیشمرگ» میتوانست از پیشروى آنها جلوگیرى کند . شبیه آنچه در کوبانى انجام شد با این تفاوت که مناسبات و سطح رابطه پیشمرگ اقلیم با پیشمرگان در کوبانى با ارتشهای غربىِ حاضر در منطقه متفاوت بود . اگر رزمندگان کوبانى در حین عملیات به سلاحهای پیشرفته و آموزش نظامى مدرن مجهز شدند ، براى پیشمرگان اقلیم این زمینه از پیش فراهم بود درنتیجه آنها توانستند ضمن کند کردن پیشروى داعش بخشهایی از سرزمین مورد مناقشه خود با بغداد را هم به خاک حریم کردستان ضمیمه نمایند و یا علیالحساب تحت اداره تشکیلاتى خود قرار دهند .
از سوى دیگر همراه با جدال با داعش و بخصوص با بیرون راندن آنها از شهرهاى مهم عراق نیروى جدیدى وارد صحنه و معادلات عراق گردید به نام «حشد الشعبى» این نیروى شبهنظامی که دستپرورده سپاه قدس پاسداران جمهورى اسلامی است ازاینپس هم تهدیدى علیه اقلیم کردستان تلقى گردید و هم باعث نگرانى رقباى منطقهای جمهورى اسلامى همچون عربستان سعودى. به نظر میرسد مجموعه این تغیر و تحولات باید احزاب کردى در عراق را به این نتیجه رسانده باشد که بهتر است تا هنوز این منطقه تحت نفوذ ما قرار دارد و امکان برگزارى رفراندوم در حوزه مسئولیتى اقلیم هم قرار میگیرد ازنظر مردم جویا شویم تا اگر مذاکرات بعدى در پیش بود ، ازجمله بر سر تقسیم همین سرزمینها و معادن و شهرهاى مورد اختلاف دست بالا را داشته باشیم .
اگر گفتگوهاى احزاب سهگانه دمکرات ، گوران و اتحادیه میهنى را هم دنبال کرده باشیم ، به شمول تحلیل و ارزیابیهای شخصیتهای مستقل کردستانى ، خواهیم دید که رقابتهای درونحزبی و بین احزاب هم دراینباره نقش داشته باشد .
به نظر میرسد موتور حرکت رفراندوم حزب دمکرات کردستان و حکومت خودمختار که اساساً در اختیار همین حزب است بوده است و با اتحادیه مهینى علیرغم اختلاف به تفاهم نیمبندی رسیده بودند و چنانکه شاهد بودیم جریان تغییر « گوران» نیز بااینکه تا شب و روز رفراندوم با آنها همراهى نداشت زیر فشار افکار عمومى و عطش بخش بزرگى از مردم براى استقلال در آن شرکت کرد و با رأى آرى ( علیرغم تمایل منفى نمایندگانش در پارلمان کردستان) نتیجه رفراندوم را قرین موفقیت کردند. در اینجا من وارد دلایل این اختلافات نمیشوم چراکه طولانى خواهد بود.
آیا اقلیم کردستان، تمهیدات لازم را تدارک دیدەبود؟
تا تمهیدات را چگونه ببینیم. پاسخ به سؤال اول تا حدودى موضوع را مشخص میکند. اما اگر تمهیدات را نه فنى بلکه سیاسى و بر بستر منطقهای و جهانى ببینیم باید بگویم خیر .
برداشتن چنین گام بزرگى باید سه عامل مهم را مدنظر قرار دهد . یک ، پشتیبانى مردم . رفراندوم نشان داد که میل مردم به استقلال قوى است . اما مردم همیشه همه مسئله و مشکلات کار را نمیبینند و نمیدانند .این احزاب و پیشقراولان آنها هستند که معمولاً بر افکار آنها تأثیرگذارند. به اعتقاد من در کردستان عراق امروز سه نیروى عمده در این زمینه (نه همه عرصههای اجتماعى و سیاسى) ایفاى نقش میکنند، این سه نیرو را پیشتر نامبردهام اگر این نیروها بر سر این خواست معین متحد نباشند و بدتر از آن با اختلاف جدى و حتى رودررویی نظامى مواجه شوند نهتنها تمهیدى دیده نشده بلکه به یک ماجراجوئى دستزدهاند. چیزی که هنوز زود است در موردش اظهارنظر کنیم . متأسفانه علائم ناخوشایندی در این زمینه دیده میشود.
عامل دوم ، سرزمینى است که قرار است در آن بذر دمکراسى ، انتخابات و حق تعین سرنوشت کاشته شود . بهعبارتدیگر سطح پیشرفت دمکراسى و فرهنگ دمکراتیک. عراق امروز و منطقه خاورمیانه نهتنها در چنین جایگاهى قرار ندارد بلکه به یک انبار باروت تبدیلشده است. احتمالاً امروز در عراق اسلحه بیشتر از نان در دسترس مردم است. مهار نفرت و خشونت حاصل از سالها جنگ و خونریزى کار سادهای نیست. عراق با همسایگانى هم مواجه است که دول آنها نهتنها کمترین احساس مسئولیتى در قبال یکدیگر ندارند بلکه هریک نسبت به مردم خود هم بدگمان و در مواردى درگیر جدالى مشابهاند.
عامل سوم ، براى رسیدن به استقلال، حمایت بینالمللی از آن ، آنهم نه با دخالت نظامى بلکه حمایتى برمبناى حقوق بینالمللی و قوانین کشور مربوطه لازم است. دراینباره هم چنانکه شاهدیم و علیرغم برخى حمایتهای غیررسمی و غیر آشکار، ما شاهد پشتیبانى کشورهاى صاحب نفوذ در جامعه بینالملل تا امروز روبرو نیستیم.
اگر عناصر پیشگفته درست باشند جواب من به سؤال شما مبنى بر دیدن تمهیدات ضرور منفى خواهد بود و به نظر میرسد تأکید بر رفراندوم( و نه لزوماً اصولیت آن) زودهنگام بوده است.
قویترین و ضعیفترین جوانب این رفراندوم کدام میباشند؟
قویترین جنبه آن آزاد بودن ، سازماندهی و نظارت بر صندوقهای رأی ( به صورتی که از این زاویه انتقاد جدیای از طرف نیروهاى مختلف متوجه آن نشده است) و دعوت از خبرگزاریها ، مطبوعات و سازمانهای غیردولتى براى حضور و نظارت بر پروسه رأیگیری بوده است. جنبه منفى را در بعد کلى در سؤال دوم جواب دادهام اما خارج از آن عراق و منطقه موردبحث وقتى هنوز در فضاى جنگى است و طرفین دعوا در حال وزن کردن سنگهای خود، نمیتوان نادیده گرفت احساسات ، تردیدها و ترس افراد و ملاحظاتى که بر رأى آنها مؤثر واقع میشود.
بە نظر شما وضعیت داخلی اقلیم، از لحاظ اقتصادی و سیاسی، بعد از برگزاری رفراندوم بدتر شدە است یا بهتر؟
من اطلاع آمارى ندارم اما شاید احتیاج به آمار هم نباشد، وقتى تمام مرزها، یا اکثریتقریببهاتفاق آنها بستهشدهاند. این روزها میبینیم که چاههای نفت کرکوک هم به مخاطره افتاده است . کلاً صدور نفت با مانع روبروست، هزینه جنگ و حفظ لشکر پیشمرگه هم فزونى میگیرد و دهها عامل دیگر ، باید اوضاع اقتصادى خرابتر شده باشد. چنانکه پیشتر هم خبر میرسید وضعیت اقتصادى پیشازاین هم چندان درخشان نبوده است. حرف از فساد مالى و اداری است و پولى هم از مرکز نمیرسد .
البته اگر همه این عوامل کوتاهمدت باشد میشود فهمید اما متأسفانه در همین مدت کوتاه شاهد روندهایی هستیم که امیدوارکننده نیست.
به لحاظ سیاسى هم وضع چندان مناسب نیست. راستش تصور من این نبود که حتى همکارى بین حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنى تا بدین حد شکننده باشد. ما از اختلافات پیشین آنها خبر داشتیم ، میدانستیم که متأسفانه تا رویارویی نظامى هم پیش رفتند، اما به نظر میرسید بر سر این رفراندوم و حتماً تبعات آن باید مذاکره کرده باشند و تعهداتى را هر یک پذیرفته باشند. چیزی که البته شاید هنوز تمامشده نباشد و با کوتاه کردن دست نیروهاى خارجى در امور خود بتوانند مرهمى بر آن بگذارند .
با توجە بە موفقیت رفراندوم در جلب رأی آری، چرا اعلام استقلال نشد؟
اینکه اعلام استقلال تابهحال نشده نشان از خردمندى آنها دارد . همانطور که پیشتر گفتم دو عامل خود ویژه بودن تحولات و دست بالا داشتن در مذاکرات احتمالاً باعث جلو افتادن رفراندوم شده وگر نه آنها هم باید بدانند که اعلام استقلال سئولهای بسیارى را پیش رو میگذارد از شناسایی بینالمللی گرفته تا حل اختلافات با دولت مرکزى .ما در کشور دمکراتیکى چون اسپانیا امروز شاهدیم براى استقلال کاتالونیا چه موانعى پیشروست . حتى راه دور نرویم کشور مستقل انگستان که میخواهد تنها از یک اتحادیه خارج شود با کوهى از مشکل مواجه شده است . اگر قرار نباشد بر قطعهای خاک و کوهستان در محاصرهشده حکومتى بر پا شود ، باید بسیار دوراندیشتر بود و در اعلام استقلال شتاب نداشت .
شما پیامدهای تداوم مخالفت جامعە جهانی با امر رفراندوم را چگونە میبینید؟
فکر کنم پاسخ این سؤال را هم داده باشم؛ اما بخش مهمى به این برمیگردد که تحولات در عراق، سوریه ، ترکیه و ایران و سایر کشورهاى همجوار چگونه رقم بخورد . شما میدانید که این عناصر هم بهشدت در حال تغییر و تحولاند. کردستان عراق در این دو دهه به حکومت خودمختار رسید چون دولت جرج بوش به عراق حمله کرد. این حکومت و کردها در سوریه در جنگ کشورهاى غربى با داعش و اسد به سلاحهای سنگین مسلح شدند چون نیروهاى « ائتلاف » نمیخواستند دیگر در زمین به جنگند و با پشتیبانى هوایى و کمکهای تسلیحاتى و آموزشى از رزمندگى پیشمرگان بهره بردند و هرروز هم شاهد بازگرداندن جنازه سربازان خود به کشورشان نبودند. آینده هم متأسفانه چندان روشن نیست . نه این جدالها پایانیافته و نه نیروهاى درگیر دست روى دست میگذارند. هر ساعت ممکن است صفبندیها شکل جدیدى به خود بگیرد.
تا چە اندازە همگرایی میان ایران، ترکیە و عراق میتواند در توقف روند اعلام استقلال کردها مؤثر باشد؟
سه کشوری که نامبردهاید جز نفت بر آتش این جدالها ریختن، کارى از آنها ساخته نیست.
جمهورى اسلامى این روزها کبکش خروس میخواند. فکر میکند هلال شیعیاش در حال تکمیل شدن است و از هر طرف «دشمن صهیونیستی» در محاصره، از جان و مال مردم ما هزینه میکند و متأسفانه بخش بزرگى از همین مردم هم فعلاً با آن همراهاند. فراموششده است که مردود بود جنگ و کشتار در سایر کشورها فقط شامل حال دیگران نمیشود. در ایران ما نه جنبش ضد جنگ و دخالت گری در برون مرزها در جریان است و نه مردم در اینگونه سیاستگذاریهای کلان رأى و نظرى میتوانند داشته باشند. در ایران حتى به این احتمال هم توجه لازم نمیشود که باز کردن چنین میدان گستردهای ممکن است پوست موزى باشد که میتواند به یک جنگ تمامعیار حتى در داخل مرزهاى کشور ختم شود.
در ترکیه هم جدا از مسائلى که خود با خلق کرد در کشور خود دارد اردوغان و حزبى بر سر کار است که هرروز یک سازى کوک میکند.
عراق هم تکلیفش از این هر دو روشنتر.
در کوتاهمدت چنانکه شاهدیم سیاست آنها تا حدودى هماهنگ شده است و حملات اخیر به کرکوک و خانقین و … حاصل همین هماهنگیهاست. اینها نیز تا کى میتوانند دست اتحاد به هم بدهند نامعلوم است . چون تنها خود آنها نیستند که تصمیم میگیرند.
بازهم باید منتظر واکنش کشورهاى قدرتمندتر شد و تغیر جبههها.
فعلاً چنانکه شاهدیم توانستهاند منطقه اقلیم کردستان را با چالش جدى مواجه سازند.
از تحریم اقتصادى و بستن مرزها تا ایجاد شکاف در صفوف احزاب کردستانى و فعلاً محاصره نظامى برخى شهرها.
آیا بە نظر شما امکان درگیری نظامی وجود دارد؟
هماکنون خبرهایی مبنى بر درگیرهاى محدود میرسد . باید امیدوار بود که کار به درگیرى تمامعیار نکشد که فاجعه ایست نهتنها براى کردستان بلکه براى امروز و آینده تمام منطقه خاورمیانه .
آیا با توجە بە موضع تند دولت مرکزی عراق، امکان مذاکرە میان دولت مرکزی و اقلیم وجود دارد؟
همانطور که میبینیم و خبر میرسد تلاشهای چندگانهای از خارج از منطقه ، و جناحهای مختلف در عراق و همینطور در صفوف خود نیروهاى کرد در جریان است . ما بهعنوان یک ناظر از راه دور نمیتوانیم نسبت به پیشرفت و دامنه آنها ارزیابیای داشته باشیم اما نشانههایی هست که حتى بخشى از حامیان بینالمللی اقلیم کردستان هم که جانبدار استقلال هستند بهشدت بر لزوم مذاکره و حل مسالمتآمیز مسئله تأکید میکنند . آیا وقتى در خلوت میروند کار دیگران میکنند یا خیر « الله و اعلم ».