رفیق علیرضا(علی) حسنی شوقی؛ کارگر قالیباف، فدایی پرشور و همرزم و همراه دوست داشتنی، که یک عمر عشق و وفاداری و ایستادگی را بر تارو پودش میبافت، از میان ما رفت. رفیق علی در خانوادهای کارگری و زحمتکش و در سعید آباد تبریز بدنیا آمد و در کوچه پس کوچههای تبریز پرورش یافت، سراسر عمرش با کار و زحمت عجین بود. با انقلاب و در نوجوانی به صفوف فدائیان خلق پیوست. عضو سازمان جوانان فداییان خلق – اکثریت بود و تا آخرین نفس به آرمان رهائی طبقه کارگر وفادار ماند. رفیق در سال ۶۴ پس از پخش تراکت سازمان «تحریم انتخابات ریاست جمهوری گامی است در جهت سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی» که خود تکثیر کرده و در مناطق مرکزی شهر و با ابتکارات خاص خود بشکل وسیعی پخش نموده بود، به هنگام حضور در محل پخش تراکتها برای تهیه گزارش از بازخورد مردم، توسط مأمورین اطلاعات و لباس شخصیها که بطور گستردهای به محل پخش تراکتها ریخته بودند، در چهارراه آبرسان مورد سوءظن قرار گرفته و دستگیر شد. در بازجوییهای رفیق پخش تراکتها را انکار نمود، ولی تحقیقاتی که اطلاعات بعمل آورد حاکی از آن بود که رفیق از فعالین فدایی است، از اینرو به زیر شکنجه بردندش و در زیرزمین معروف اطلاعات تبریز تن و پایش را زیر کابل شکنجهگران ریش ریش نمودند، بقول خودشان تعزیرش کردند. اما علیرغم تحمل شکنجههای طاقتفرسا رفیق اسرار سازمان و رفقایش را در سینه نگهداشت. رفیق علی در بازجوییها و در پاسخ سؤال بازجو که از دین و اعتقادش پرسیده بود با شهامت گفت؛ “من کمونیستم” و همواره کمونیست ماند. و این پاسخ شکنجه بیشتری را برایش به همراه داشت. با این همه توانست با گمراه ساختن بازجوها از زیر بار مسئولیت پخش تراکت شانه خالی کند و پس از یکسال بلاتکلیفی نهایتا به یکسال زندان محکوم شد و پس از خاتمه زندان هم چند ماهی ملیکش بود، تا اینکه در سال ۶۶ و در عین وفاداری به آرمانهای انسانیش از زندان آزاد شد.
رفیق علیرضا؛ تمثیل وفاداری به آرمان رهایی کارگران بود و زندگانیش نمادی از عشق به رفقا و هم رزمانش. این یار صادق زحمتکشان پس از آزادی نیز همچنان فدایی زیست و همانگونه که شایسته یک کمونیست بود تا واپسین دم به سوسیالیسم و آرمان رهایی طبقه کارگر وفادار ماند. متأسفانه فشارها و شکنجههای زندان، آسیبهای جسمی و روحی و روانی را که متحمل شده بود تا آخر عمر با وی ماند و همیشه از آن رنج میبرد، بطوریکه چندین بار بدلیل عارضه قلبی ناشی از شکنجهها و زندان تحت عمل جراحی قرار گرفت. نهایت آن قلب پرشور در سحرگاه روز پنجشنبه ۱۳ مرداد نتوانست جسم پرشورش را همراهی نماید و بر اثر سکته قلبی خانواده و یارانش را تنها گذاشت. خبر مرگش یاران و دوستانش را در بهتی غریب فرو برد، یقین که تحمل نبودنش سخت خواهد بود.
ما درگذشت این رفیق و هماندیش مهربان و وفادار را به همسر و فرزندانش به خانواه و یارانش تسلیت میگوئیم و عهد می-بندیم که راه پر افتخارش را ادامه دهیم.
یادش گرامی، راهش پر رهرو باد!
شورای سردبیری نشریه کار آنلاین
۱۸ مرداد ۱۴۰۱