در سوئد و دانمارک، قرآن کتاب مقدس مسلمانان، توسط افرادی در ملاء عام سوزانیدەشد. سوزاندن قرآن منجر بە واکنش تند تعدادی از مسلمانان، و واکنشهای اعتراضی از سوی دولتهائی در اقصا نقاط جهان کە داعیە دفاع از اسلام را دارند، شد.
اما آیا قرآن سوزی، و اساسا سوزانیدن کتاب یا هر کتابی می تواند معرف آزادی باشد؟ آیا این عمل نادرست ما را بە یاد تمامی آن اعمالی نمی اندازد کە حکومتهای دیکتاتوری در طول تاریخ با کتاب کردند و بر سر کتاب آوردند، از امثال عمر خلیفە دوم مسلمانان گرفتە، تا هیتلر و خود نظام جمهوری اسلامی کە حال سینە برای دفاع از حرمت قرآن سپر کردەاست؟ آیا عمل سوزاندن کتاب می تواند بمثابە یک عمل جدی در رد و یا نقد محتویات آن باشد؟ آیا کتاب سوزی کە در آن هیچگونە کردار عقلانی از طریق کلمات و گفتار صورت نمی گیرد، می تواند ما را اقناع کند کە کتاب سوزاندە شدە حاوی مطالبی است کە عمل آتش زدن آن را توجیە می کند؟
نە برای رد و نقد قرآن، بلکە برای رد و یا نقد هر اندیشەای انسانها آزاداند کە در مورد آن تحقیق کنند و بنویسند، و در یک عمل عقلانی و از طریق استدلال بە رد آن دست بزنند؛ اما سوزاندن کتاب نە تنها منجر بە این امر نمی شود، بلکە حضور آن را در اذهان مستحکمتر می کند. باید گفت کە هیچ اندیشەای توسط آتش زدن و عمل حذف فیزیکی از بین نرفتە است، در واقع تنها اندیشیدن، نقد و استدلال کلامی است کە می تواند بە مصاف با آنها برخیزد. کتاب را تنها با کتاب می توان بە مصاف فراخواند. تنها آگاهی می تواند آگاهی را بە دوئل فرا بخواند.
عمل کتاب سوزی کە در حوزە آزادی بیان و آزادی نوشتن نمی گنجد و بە حوزە عمل سمبلیک تعلق دارد، حتی در این حوزە هم نمی تواند بە هدف خود، کە نفی محتوای کتاب موردنظر، و یا توجە افکار عمومی بە چگونگی محتویات است، دست یابد. این عمل سمبلیک می تواند دق دل عامل آن را خالی کند، اما در عوض منجر بە نفرت پراکنی می شود. این عمل سمبلیک کە بیشتر نفرت فرد کتاب سوز را نمایش می دهد تا مورد دیگری، منجر بە شعلەورترشدن آتش خشم و نفرت معتقدان بە آن شدە و بیشتر از هر زمان دیگر راە دیالوگ و گفتگو را می بندد.
قرآن سوزی باید مانند سوزانیدن هر کتاب دیگری متوقف شود، و جای آن را نقد کلامی و مراودات اندیشە پر کند.