دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۶:۲۱
نتایج این عملیات تروریستی تنها به زیان مردم ستمدیده ای است که همواره زیر فشارهای ناشی از محرومیت های اقتصادی و اجتماعی و تبعات تبعیض حقوق مذهبی بین سنی وشیعه قرار داشته و در ماههای گذشته وحشیانه ترین سرکوب های حکومت جمهوری اسلامی را متحمل شده اند.
مهسا امینی دختر ۲۲ سالهٔ کرد ایرانی بود که در ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ توسط گشت ارشاد تهران بازداشت گردید و بر اثر ضرب و شتم و آسیب به جمجمه ، دچار مرگ مغزی شد و در ۲۵ شهریور درگذشت. پس از انتشار این خبر، بلافاصله گروهی از مردم در اعتراض به قتل او در نزدیکی بیمارستان کسری تجمع کردند و شعارهای “مرگ بر دیکتاتور”، “گشت ارشاد: گشت کشتار”، “میکشم میکشم، کسی که خواهرم کشت”، “قسم به خون مهسا، ایران میگردد رها “، “خامنه ای قاتله، حکومتش باطله” و “از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان” سردادند.
احمد دشتلو روحانی اهل مشهد گفته است :”اگر قرار باشد که روزی جمهوری اسلامی دیگر نباشد , سرزمین سوخته ای تحویل تان می دهیم که هر گز نتوانید آن را آباد کنید“. البته چندی پیشتر, آیت الله علم الهدی هم در جمع مداحان و بسیجیان مشهد گفته بود:” در صورت ادامه فشارها برای براندازی نظام روحانیت, شعله های آتش خشم بسیج و سپاه گریبان مردم را گرفته و سراسر کشور به آتش کشیده میشود و با آواره شدن روحانیت به عراق و افغانستان, چیزی بجز یک سرزمین سوخته نصیب مردم ایران نخواهد آمد”.
در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سختتر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محلهای کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمعهای اعتراضی میزنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …
بهرغم اینکه رژیم اسرائیل بارها تلاش کرده خالده جرار را ساکت و منزوی کند و مقاومت او را در هم بشکند، خالده همواره قوی و محکم ایستاده است. او چه خارج و چه داخل زندان، با بهرهگیری از شیوههای مختلف اعتراض، به مقاومت در مقابل نظام استعماری خشونتگر ادامه داده و سرسختانه از حقوق خود بهعنوان یک زن زندانی فلسطینی دفاع میکند.
جوان اما چشم انتظار تابستان بود. رویاهایی که در ذهن داشت، جلوههای کوهستان، کوه وخنکای شبهای مهتابی، تماشای آسمانِ پرستاره و شوقِ ثبت نامِ آخرینِ سالِ دبیرستان در پایتخت… او هنوز نمیدانست همهی داستانهای تلخ روزی تمام خواهد شد.
تجارت دورزدن تحریمها، دلالی نفت و رانت در میان حکومتیان و حلقه نزدیک بهآنها، به ظهور و عروج قشری نوکیسهی فاسد انجامیده است. اینان که، تقریبن؛ اقتصاد کلان کشور را در قبضه دارند، مخالفان سرسخت لغو تحریمها هستند.
ما زمانی با یک متن ارتباط برقرار میکنیم که حداقل پرسش مشترکی بین ما وجود داشته باشد. ما در جامعۀ خودمان با ستم و ظلم مواجهایم، در نتیجه، از خواندن داستان سیاوش لذت میبریم، داستان جوردانو برونو، ستارخان، مصدق، اسپارتاکوس و ابوذر را هم میخوانیم و لذت می بریم
پرشور میخندند. جوانی که فقط با لبانش نمیخندد، با چشمانش هم میخندد، با تمام خطوط چهرهاش هم میخندد، انگار گل خندان قصههای خانم جان است که در گوشه حیاط زندان جان گرفته، فریبرز (صالحی) صدایش میکنند. از پشت روزن تمام وجودم چشم میشود وبراین حرکات زیبا و نرم خیره میماند. گلِ خندان، آرزو میکنم روزن مرا بشناسی. میخواهم قصه پریچهرِ به زنجیر کشیدهات را برایت بگویم. حلقه رقصان پرشور ده دقیقهای چنان دستها و بدنها را حرکت میدهند که گویی در میانه جشنی به پایکوبی …
ادعای حل مشکل پرستاران با تقلیل به پرداختِ معوقات، در واقع پاککردن صورت مسئله است. مشکلات پرستاران فراتر از پرداخت معوقات است، معوقات بخش کوچکی از مشکلات آنان است…..
سازمان ما وظیفۀ خود میداند در کنار دیگر نیروهای مترقی میهنمان، اعمال آقای پزشکیان و دولتی را که برمیگزیند با حد برآوردن خواستهای مردم زیر نظر داشته باشد، در برابر انحراف از منافع ملی و نقض حقوق اساسی مردم بایستد و علیه آن مبارزه کند. موضع ما در قبال دولت پزشکیان قبل از همه با سیاستها و عملکرد ایشان در قبال مطالبات جامعۀ مدنی و تشکلهای مردمی گره خورده است.
رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کمتوقع داشت. بیادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایماش آرامبخش جمع رفقایاش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق بهمعنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمانمان، سازمان البرز و ما!
سازمان ما وظیفۀ خود میداند در کنار دیگر نیروهای مترقی میهنمان، اعمال آقای پزشکیان و دولتی را که برمیگزیند با حد برآوردن خواستهای مردم زیر نظر داشته باشد، در برابر انحراف از منافع ملی و نقض حقوق اساسی مردم بایستد و علیه آن مبارزه کند. موضع ما در قبال دولت پزشکیان قبل از همه با سیاستها و عملکرد ایشان در قبال مطالبات جامعۀ مدنی و تشکلهای مردمی گره خورده است.