خبرگزاری فارس به مناسبت ١٣ آبان ـ سالگرد اشغال سفارت امریکا در سال ١٣۵٨ـ مصاحبه ای با عزت الله ضرغامی رئیس سابق سازمان صدا و سیما انجام داده است. مصاحبه کنندگان مدعی شده اند که برای اولین بار سفارت امریکا در سال ١٣۵٧ توسط چریکهای فدایی خلق اشغال شد. آن ها نظر ضرغامی را در این مورد خواسته اند. ضرغامی هم در پاسخ گفته است چریک های فدائی چند ساعتی سفارت را در اشغال خود داشته اند. آیا سازمان در آن زمان دست به چنین اقدامی زده بود؟
مصاحبه کنندگان خبرگزاری فارس و ضرغامی اولین کسانی نیستند که چنین ادعائی را مطرح می کنند. قبل از آن ها یعقوب توکلی و عباس سلیمی نمین در مصاحبه با خبرگزاری مهر گفته بودند: “تسخیر بار اول سفارت آمریکا در ایران توسط چریک های فدائی خلق در ٢۵ بهمن ۵٧” صورت گرفت. دکتر ابراهیم یزدی هم در خاطراتش به این موضوع اشاره کرده است.
برای روشن شدن نقش سازمان در این رویداد، من به مسئولین وقت مراجعه کردم. آن ها هر گونه نقش سازمان در تسخیر سفارت امریکا را تکذیب نمودند. رفیق مهدی فتاپور در مصاحبه با کارآنلاین اعلام کرد: “من در آنروزها مسئولیت ستاد سازمان در تهران را بر عهده داشتم. هیئت اجرائی و مسئولین ستاد نه تصمیمی برای حمله به سفارت امریکا گرفته بودند و نه سازمان در روز ٢۵ بهمن ۵٧ به چنین اقدامی دست زد.”
گزارش روزنامه اطلاعات از اشغال سفارتخانه در همان روز، خاطرات برخی دیپلمات های آمریکایی از جمله ویلیام سالیوان ـ آخرین سفیر آمریکا در ایران ـ و خاطرات دکتر ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت که از جانب آیت الله خمینی موظف شد تا به کمک کمیته انقلاب که در راس آن ماشاالله قصاب قرار داشت، به اشغال سفارت پایان دهد، نشان می دهد که چنین رویدادی اتفاق افتاده است.
اما به گفته رفیق فتاپور: “ما چنین اقدامی انجام ندادیم و بعدها هم ما از رفقای خود نشنیدیم که با این عملیات همراهی کرده باشند.” آنچه واقعیت دارد این است که گروه هائی از مردم که در روزهای بعد از ٢٢ بهمن مسلح بودند به صورت خودجوش به مراکز ساواک، پلیس، پادگان ها و سفارتخانه ها حمله می کردند. این امکان وجود دارد که تعدادی از هواداران جنبش فدائی در اقدام برای اشغال سفارت امریکا در ٢۵ بهمن ١٣۵٧ با مردم مسلح همراه شده باشند. آنزمان هواداران بدون ارتباط با سازمان، فعالیت گسترده ای داشتند و راسأ به این و یا آن اقدام دست می زدند. اما امروز “تاریخ نویسان” و رسانه های حکومتی عامدانه آن اقدام را به حساب جریان فدائی می گذارند. در حالی که نه مسئولین وقت سازمان چنین تصمیم گرفته بودند و نه اعضاء و کادرهای سازمان به چنین اقدامی دست زده بودند.
اطلاعات سپاه در روزهای اخیر تعدادی از روزنامه نگاران را به اتهام عضویت در یک ‘شبکه نفوذ’ بازداشت کرده است. چرا این بازداشت ها صورت گرفته است؟
مسئله در اساس به سازمان اطلاعات سپاه، خامنه ای و تئوری “نفوذ” برمی گردد. خامنه ای اعتماد زیادی به سازمان اطلاعات سپاه دارد. اطلاعات سپاه در اجرای کودتای انتخاباتی سال ١٣٨٨ نقش اصلی را داشت. اطلاعات سپاه بلافاصله بعد از انتخابات چهره های شاخص اصلاح طلبان را دستگیر کرد، برای آن ها پرونده ساخت و جنبش سبز را با عنوان “براندازی نرم” معرفی نمود. خامنه ای به پاس خدمات اطلاعات سپاه، آن را از مقام معاونت به یک سازمان فرارویاند و در جایگاه مشابه وزارت اطلاعات قرار داد و به کار اطلاعاتی ـ امنیتی آن، رسمیت بخشید. از سال ١٣٨٨ به بعد سازمان اطلاعات سپاه فعال مایشاء شده، برابعاد فعالیت خود افزوده و برای بستن فضای سیاسی و سرکوب فعالین سیاسی و مدنی به مسابقه با وزارت اطلاعات ـ امنیتی برخاسته است.
تحلیل خامنه ای و سازمان اطلاعات سپاه این است که غرب و به ویژه امریکا در دوره پسابرجام در پی “نفوذ” در جمهوری اسلامی و “استحاله نظام از درون” است. او می گوید “نیّت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را به طور قاطع خواهیم بست؛ ….. با همه توان مقابله خواهیم کرد”. دستگیری های اخیر سازمان اطلاعات سپاه به همین مسئله برمی گردد. آن زمان که تئوری “براندازی نرم” ساخته شد، سپاه سراغ تعدادی از فعالین سیاسی و مدنی رفت، آن ها را بازداشت کرد، تحت فشار گذاشت و سناریوی مورد نظر خامنه ای را ساخت تا به افکار عمومی بقبولانند که “آقا” که در دشمن شناسی خبره است، تاکتیک دشمن را شناخته و اعترافات بازداشت شدگان هم گواه آن است.
دستگیری های اخیر نیز به تئوری “نفوذ” خامنه ای برمی گردد و گرنه بدون مصداق سازی، تئوری او بی اعتبار می شد. این مصداق سازی را حسن روحانی هم فهمیده است. او در جلسه روز ١٣ آبان هیئت دولت گفت: “بیخودی نرویم، یک نفر، دو نفر را از اینجا و آنجا به بهانهای بگیریم، پروندهسازی کنیم و بعد بیاییم آن را در کشور بزرگ کنیم و بگوئیم این خط، خط نفوذ است و جریان نفوذ است. “
سازمان اطلاعات سپاه همین برنامه را دارد. به علاوه سازمان اطلاعات سپاه در ماه های مانده به انتخابات، می خواهد جو امنیتی را حفظ و تشدید کند.
مدت ها است که در مورد پروژه وحدت چپ دمکرات و سوسیالیست سکوت حاکم است و گزارشی از جانب مسئولین پروژه به علاقمندان پروژه ارائه نمی شود. چرا؟
سئوال به جائی است. لازم بود که گروه کار تدارک و سازماندهی در مورد وضعیت پروژه وجدت چپ دمکرات و سوسیالیست به موقع اطلاع رسانی می کرد. پروژه وحدت چپ برطبق نقشه راه پیش رفت و به مرحله ای رسید که باید به طرف های پروژه مراجعه می شد و پاسخ آن ها نسبت به شرکت در کنگره واحد اخذ می گردید. در زمان تعیین شده، سازمان ما، شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران و کنشگران چپ به مراجعه گروه کار تدارک و سازماندهی جواب دادند. ولی پاسخ سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران بدرازا کشید. شورای موقت هم متعاقباً اطلاع داد که نظر مشخص خود در باره با پروژه به زودی اعلام خواهد کرد. آنها هم در نشست اخیرشان پاسخ نهائی را در اختیار گروه قرار دادند.
گروه کار تدارک و سازماندهی بعد از دریافت پاسخ ها، گزارش روند پیشبرد پروژه را تهیه کرد. گزارش همراه با پاسخ های دریافتی از جانب چهار طرف پروژه، منتشر خواهد شد.
اخیرا موضع گیری هیئت سیاسی ـ اجرائی پیرامون حمله به اردوگاه لیبرتی در یادداشت اخبار روز مورد نقد قرار گرفت و عکس العمل هائی را برانگیخت. نظر شما نسبت به این نقد چیست؟
در این مورد باید بگویم که سازمان ما همواره از نقدهائی که پیرامون مواضع آن صورت می گیرد، استقبال کرده و از آن ها تاثیر می پذیرد. ولی نه از برخوردهائی که از جنس نقد نیست. متاسفانه یادداشت اخبار روز از جنس نقد نیست. نویسنده یادداشت با اعلامیه برخورد غیرمنصفانه داشت. ادبیات یادداشت از موضع دوستانه و تاثیرگذار نیست. تیتر، کلمات انتخاب شده و آرایش مطلب این امر را به وضوح نشان می دهد. یادداشت نه تنها تاثیر مثبت بررفقای سازمان ما نگذاشت، بلکه این شبهه را برای آن ها به وجود آورد که گویا محرر یادداشت با هدف نقد دست به قلم نبرده بلکه قصد دیگری داشته است. به ویژه آنجا که نویسنده اعلامیه را دستآویز قرار داده و از بازگشت در برخی موضع گیری ها به اوائل دهه ۶٠ و همراه شدن با جمهوری اسلامی صحبت کرده است. همراه شدن با جمهوری اسلامی، تهمت سنگین به سازمان است. لازم است نویسنده یادداشت، “برخی مواضع” را که به زعم او همراه شدن با جمهوری اسلامی است، مشخص کند و ادعای خود را مستدل سازد. از سردبیر اخبار روز انتظار نمی رفت که بدون استناد و مدرک، چنین تهمتی به سازمان زده شود و او آن را به عنوان موضع اخبار روز درج کند.
ظاهرأ دستآویز نویسنده یادداشت سیاسی این بود که چرا مسئولیت حمله به جمهوری اسلامی نسبت داده نشده است. “ارتش مختار” مسئولیت حمله را پذیرفته است. “ارتش مختار” برآمده از قیام “انتفاضه ـ شعبانیه” است که در پایان جنگ خلیج فارس شکل گرفت و در نتیجه آن کنترل بخش اعظم کشور عراق به دست قیام کنندگان افتاد. ولی قیام توسط نیروی نظامی صدام حسین به شدت سرکوب گردید. خانواده قربانیان این حرکت معتقدند که سازمان مجاهدین در این سرکوب با صدام همکاری کرده است. کردها هم چنین ادعائی دارند. برخی پژوهشگران هم آن را تائید می کنند. “ارتش مختار” چندین بار به ساکنین اردوگاه لیبرتی اخطار داده و اعلام کرده است که انتقام قربانیان را از مجاهدین خواهد گرفت. مشخص است که جمهوری اسلامی در شکل گیری این جریان، در سازماندهی و تجهیز آن نقش دارد. “ارتش مختار” جریان هاری است و از دست زدن به جنایت ابائی ندارد. وقتی جریانی مسئولیت جنایتی را برعهده می گیرد نمی توان آن را نادیده گرفت. در اعلامیه به همین نکته توجه شده است و گرنه نقش جمهوری اسلامی در ترور مخالفین و کشتار مجاهدین امر مسلمی است. همین چند ماه پیش مامور جمهوری اسلامی در کردستان عراق می خواست قرارگاه کومله را منفجر نماید که موفق نشد. آن اقدام جنایتکارانه را ما به صراحت محکوم کردیم.
در یادداشت از احساس فاصله مجاهدین و بسیاری از نیروهای چپ با سازمان صحبت شده است. ممکن است که نویسنده مطلب، نگاه دیگری به سازمان مجاهدین داشته باشد و طرفدار برقراری رابطه نزدیک با آن باشد و از همین نگاه یادداشت را نوشته باشد. ولی سازمان تا زمانی که تغییرات اساسی در نگاه، سیاست ها و ساختارهای مجاهدین صورت نگیرد، خواهان برقراری مناسبات با آن نخواهد بود. ده ها سئوال در مورد عملکرد رهبری مجاهدین وجود دارد که باید به آن ها پاسخ گفته شود. ما نمی توانیم با سازمان توتالیتر رابطه و همکاری داشته باشیم. اما از گفتگو با نیروهای سیاسی از جمله مجاهدین استقبال می کنیم.
یک نکته را می خواستم به اطلاع نویسنده یادداشت برسانم که مواضع سازمان به خاطر نزدیکی و یا دوری با مجاهدین و سایر نیروهای چپ و یا خواست این و یا آن فرد و یا سایت تدوین و اتخاذ نمی شود. مبانی سیاست های ما در برنامه سازمان آمده است. استراتژی سیاسی ما، تحول طلبی است و ما در اتخاد مواضع سیاسی و تاکتیک ها برپایه آن عمل می کنیم. ما آگاهیم که مواضع ما مورد پذیرش و پسند مدافعین استراتژی های اصلاح طلبی و نیز انقلابی و سرنگونی طلب نیست. مدافعین استراتژی اصلاح طلبی ما را به سرنگونی طلبی متهم می کنند و سرنگون طلبان به اصلاح طلبی. سازمان صرفنظر از خوش آیند آن ها، سیاست های خود را پیش می برد. این و یا آن سیاست سازمان می تواند به نقد کشیده شود که ما از آن استقبال می کنیم. ولی پذیرای تهمت، تحریف و برخوردهای ناروا تحت پوشش نقد نیستیم. امیدوارم رفیق سردبیر اخبار روز به این مسائل توجه کند. اخبار روز در پاسخ به اعتراضی به این یادداشت، توضیحی نوشته است که متأسفانه کمکی به وضوح بخشیدن به برخورد ناروای یادداشت سیاسی نمی کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* برای تحلیل رویدادهای سیاسی، طرح مواضع سیاسی و برنامه ای سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، فراهم آوردن امکان گفتگوی متقابل با فعالین سیاسی و گسترش ارتباط با آنها و پاسخ به سئوالات مطروحه در مورد سازمان و مواضع آن، برنامه «گفتگو» تهیه و انتشار می یابد. برای تماس و طرح سئوالات:
آدرس ایمیل