به نقل از پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران[i]
دکتر فرشاد مومنی استاد دانشگاه علامه طباطبایی در مطلبی که در سامانه جماران منتشر شده است با انتقاد از عملکرد اقتصادی جریان اصولگرایی در کشور میگوید برای حل بحرانهای اقتصادی به صلاحیت و اهلیت حرفه ای علمی نیاز داریم، وی در آغاز سال تحصیلی جدید، از مسئولان کلیدی کشور خواست با مداخله خود، این همه حریم شکنی نسبت به اهل علم و این همه جفا و تعرض به همه ساحتهای نهاد دانشگاه را متوقف کنند.
به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی که در نشست بررسی عقلانیت توسعه در موسسه مطالعاتی دین و اقتصاد، سخنرانی میکرد، با بیان اینکه آقایان بهشتی و مطهری، اساس و بقای جامعه را بر عدالت استوار میدیدند، خاطرنشان کرد: در واقع عدالت، شاقولی بود که میزان خرد، دانایی، اعتبار و صحت ادعاها و وعده ها را با آن میسنجیدند و اکنون این بزرگترین گمشده ما است.
وی پشت کردن به عدالت و فخرفروشی به آن را جزء حیرت انگیزترین مسائلی دانست که در دوره بعد از جنگ تحمیلی و از دریچه اجرای برنامه تعدیل ساختاری شاهد بوده ایم و افزود: در فرایندهای تصمیمگیری، تخصیص منابع و طراحی غایات متعالی اجتماعی برای کشور، در ۱۰ساله اول بعد از پیروزی انقلاب، به طور نسبی، بیش از هر چیز عدالت معیار بود. اگر میبینید که میتوانیم معجزه دفاع مقدس را شکل دهیم و آنقدر شرافتمندانه و افتخارآمیز در مناسبات به غایت نابرابر، خود را حفظ کنیم و شاید این اولین جنگ طولانی بعد از ۴۰۰ سال بود که ایرانیها در آن، به دلیل عدالت محوری و پایبندی نسبی به موازین عدالت، حتی یک سانتی متر زمین هم از دست ندادند.
به گفته مومنی؛ قله غفلت از عدالتمحوری را در چارچوب شیطنتها، فسادها و فریبکاریهایی میبینیم که در ذهن برخی حکومتگران ایجاد شده که براساس آن رفتن به سمت حکومت یکدست افتخار تلقی میشود و آنها به همه ابزارهای مشروع و نامشروع متمسک میشوند که به صورت غیرخردورزانه و غیرعادلانه، شایستهها و صاحب صلاحیتها را از کانونهای قدرت حذف کنند. حکومت یک دست، به معنای حذف غیرمطیعان و جذب چاپلوسان است و وقتی این به بازارگرایی مبتذل پیوند بخورد، در چارچوب این اندیشه، حق، با «آرای دلاری» و برحسب «آرای دلاری» تعریف میشود و انسان به ماهوانسان صاحب حق تلقی نمیشود و هر کس به اندازه سرمایه ای که دارد صاحب حق تلقی میشود.
وی اضافه کرد: آنها چون به عدالت پشت کردهاند، برای سنجش خود شاقول ندارند. باید گفت مگر اسم خود را اصولگرا نگذاشتهاید، از نظر دینی، آنکه داعیه اصولگرایی دارد، باید عدالت شاقول شاقولهایش باشد! در این چارچوب، خشنترین مذمتها مربوط به این میشود که پول، زایندگی پیدا کند و ربا موتور خلق ارزش شود.
مومنی پرسید: چطور برانگیخته نمیشوید که مناسباتی در حیطه اقتصاد ایجاد کردهاید که در آن، ربا موتور خلق ارزش است، چیزی که درباره آن نص صریح وجود دارد. مناسباتی ایجاد کردهاید که در سه دهه گذشته، بهای پول برای تامین مالی سرمایه در گردش تولیدکنندگان، همواره بین ۵ تا ۱۰برابر نرخ بهره در استاندارد میانگین جهانی بوده است. کاری کردهاند که ما بگوییم لطفا «مرحمت کرده و ما را مس کنید»! و به همان مناسباتی برگردانید که اسم آن را سرمایه داری میگذارید و مذمتش میکنید.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: وقتی ماجرا اینگونه شد، از نظر اصولی، در حیطه اندیشه، میگوییم چرا این دولت قادر نیست برای هیچ کدام از جهتگیریهای سیاست اقتصادی – اجتماعی خود، مبنای نظری ارائه دهد. آنها به نام عقل نظری، عقل عملی را منکوب کردند و بعد همان عقل نظری را هم زیر پا گذاشتند و منفعتگرایی افراطی کوتهنگرانه و مبتذل و غیرمردمی را جایگزین کردند. برای سیستهای اقتصادی-اجتماعیشان، نمیتوانند هیچ مبنای نظری قابل دفاعی ارائه دهند.
مومنی خاطرنشان کرد: چقدر اینها تلاش کردند بگویند کل ماجرای تورم در ایران، به نقدینگی مربوط میشود، اما همانها که چنین ادعایی دارند، راجع به اینکه چرا نقدینگی در دوره پس از جنگ، این همه افراطی رشد کرد، که واقعا از تسلط امثال آقای عالینسب و مهندس موسوی و همکارانشان حیرت میکند که چگونه توانستند این قدر شرافتمندانه اقتصاد را اداره کنند، سکوت میکنند. آنها راجع به اینکه نقدینگی جهش یافته، تابع چه متغیرهایی است، چیزی نمی گویند و بعد آقایان شاکری، راغفر و افراد عالم، عامل، دردمند، دلسوز و پاکدامن، با مستندات غیرقابل انکار تاکید میکنند که این نقدینگی افسارگسیخته، در درجه اول، معلول تمایل افراطی به شوک درمانی است. بعد همانها که میگویند باید فکری برای نقدینگی کنیم، بزرگترین نیروی محرک شوک درمانی در این مملکت شدند! این همه فاجعه آفریدند و حتی یک وعده از وعدههایشان محقق نشده، باز هم دست برنمیدارند. پس اینجا علم مبنا نیست. آیا اکنون منافع کوتهنگرانه شبه مافیایی، مقدرات کشور ما را تعیین میکند، نه مصالح ملت، دین و کشور؟ این مثل روز روشن است.
این اقتصاددان، ضمن تشریح روندها و پیامدهای «انقلاب کینزی»، اظهارداشت: کینز توانست با واقعیتهای محرزشده، بازارگراها را از توهم بیرون بیاورد. اکنون واقعیتهای محرز شده، میگوید شاگرد اول جهش نقدینگی، شوک درمانی است و شاگرد دوم آن، جولان سوداگرانه فاجعهساز بانکها و به ویژه بانکهای خصوصی است. اگر واقعا عقل عملی مبنا قرارداشت، صدها بار گفته شده که حتی در کشورهای صنعتی پیشرفته نیز اولین کاری که در شرایط بحرانی میکنند، ملی کردن بانکها است. وقتی این مساله را درک میکنید و به آن تن نمیدهید، روشن میشود مساله، منافع ملی و خرد و دانایی علمی برای اداره کشور نیست.
مومنی تاکید کرد: وقتی برای شما محرز شد، شوکدرمانی و عملکرد بانکهای خصوصی، تولیدکنندگان ایران را به فلاکت، ورشکستگی و افلاس کشانده، وضعیت بدهیهای دولت را به آستانههای خطرناک برده و کارد را به استخوان مردم رسانده، با چه معیاری میتوان هشدار داد که ادامه این شیوه حکمرانی که در حوزههای سیاست و اقتصاد، به عدالت پشت کرده، دستاوردی نخواهد داشت و تنها میتواند فاجعه را تشدید کند.
این اقتصاددان پرسید: کی زمان آن میرسد که عزیزان روی ترمز بزنند و اعلام کنند شواهد، از حدود متعارف در این زمینه فراتر رفته است. اما متاسفانه آنچه که بسیار غمانگیز است، این است که به جای اینکه علم، قانون و برنامه، محور باشد و لوازم آن سنجیده شود، محدودیت در دسترسی به اطلاعات بیشتر وجهه همت قرارگرفته است و به هر شیوه ممکن علیه شفافیت اقدام میکنند. تحلیل کارشناسی که سایتی با آن نشان میدهد در این چارچوب حکمرانی، سیاست خارجی شما هم با شکستهای پی در پی روبرو شده، اگر منطق دارید کارشناسانی که قادر هستند از این جهتگیریهای سیاست خارجی دفاع کنند را بیاورید و با شاخصهای معقولی نشان دهید آن تحلیل غلط بوده؛ اما وقتی با استفاده از زور میخواهید صدای آن تحلیلگران را ببندید، هیچ نشانه خوبی نیست.
مومنی اضافه کرد: در چنین جامعه ای، پول پاشی، مبنای کسب مشروعیت میشود به جای اینکه راه را برای میدان خلاقیت، تولید، بالندگی و مشارکت فعال مردم در سرنوشت سیاسی و اقتصادی شان تعریف کنند. آدم خجالت میکشد از حکومتگری که رشته اش اقتصاد است و فخر میفروشد به اینکه ما پول پاشی بیشتری کردیم و بعد استناد میکند به اینکه با این کار ما، «ضریب جینی» هم بهبود پیدا کرد! باید گفت شما متوجه نمیشوید احمدی نژاد هم این کار را کرد و اوضاع و احوال را به کجا کشاند! صمیمانه و مشفقانه به آنها میگویم فکر نکنید اینکه در هفته دولت با دادن آمارهایی که نه مبنای منطقی دارد و نه کوچکترین ردی از ملموس بودن در آن وجود دارد، حرفهای عجیب و غریب میزنید، مسائل حل میشود. وی در ادامه گفت: متاسفانه در دوره احمدی نژاد هم همین شیوه حاکم بود؛ مرتب حرفهای بی ضابطه میزدند و بعد که دادههای رسمی با همه آن کنترلهایی که بر روی آن اعمال میشد بیرون میآمد، روشن میشد که واقعیت هیچ نسبتی با حرفهایی که گفته میشد ندارد. به تک تک اعضای این دولت، مشفقانه میگویم اگر فرصت ندارند از تاریخ چند صد ساله گذشته ایران عبرت بگیرند، حداقل از عملکرد دوره احمدی نژاد عبرت بگیرند!
وی درعین حال گفت: احمدی نژاد در مقایسه با اینها، ادعای عدالت هم میکرد! هر چند فلاکت را به جای عدالت نشاند و در ماههای پایانی مسئولیتش شاخص فلاکت به دو برابر اندازهای که تحویل گرفته بود رساند. شماها که از آن شعارها میدهید، نمیخواهید از این عبرت بگیرید که مرکز آمار اکنون گزارش داده که علیرغم همه آن حرفهای بی ضابطه توخالی که برخی مقامات اقتصادی زدند که چقدر شاهکار کردند و چقدر جور دولت قبلی را کشیدند و نوآوری داشته اند، شاخص فلاکت در سال ۱۴۰۱، به قله تاریخی ۱۰ ساله گذشته خود رسیده است. این را میخواستید!
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: آنقدر به دولت حسن روحانی، بدو بیراه میگویید، ما هم نقدهای اصولی به آن وارد میدانستیم و نقد میکردیم، این دولتی که شما همه آن سیئات را به آن نسبت میدهد، در سال ۱۳۹۵، شاخص فلاکت را به ۱۹.۲رسانده بودند اکنون شما این رقم را در پایان سال ۱۴۰۱ به ۵۴.۸ رساندهاید.
مومنی با بیان اینکه همین چند روز پیش، مرکز پژوهشهای مجلس، در گزارشی اعلام کرد در سال ۱۴۰۱، نسبت به سال ۱۴۰۰، اندازه بدهی دولت ۳۰درصد رشد کرده و اندازه بدهی شرکتهای دولتی ۹۰درصد رشد داشته است، اظهارداشت: حالا ببینید چقدر حرفهای بی ضابطه زدند که ما دست در کیسه بانک مرکزی نکردیم و از طریق انتشار اوراق با نقدینگی چنین و چنان کردیم و پول پرقدرت چاپ نکردیم! ما چقدر به اینها گفتیم این تبلیغات را که هیچ پایه علمی هم ندارد در دولت روحانی نیز مطرح میکردند و ما با مستندات نشان دادیم که در آخرالامر ماجرای انتشار اوراق نیز در نهایت به انتشار پول پرقدرت منجر میشود.
مومنی هشدارداد: وقتی با مالیه خود دولت و شرکتهای دولتی این بساط را به پا کرده باشند، ببینید اوضاع و احوال خانوارها و تولیدکنندهها چه میشود. چرا باید سرمایه گذاری در ایران دچار بحران شود. به این دلیل که شما با سیاستهای مبتذل شوک درمانی و سرمایه سالار رباخوار و نه سرمایه سالار مبتنی بر نوآوری فناورانه، بساطی را برپا کردهاید که اکنون نه خانوارها پس انداز چندانی دارد و نه بنگاهای تولیدی انگیزهای برای سرمایه گذاری دارند و نه چیزی از توان مالی برای حکومت مانده است. از کجا میخواهد بیاید! چقدر ما به شما هشدار دادیم که وقتی در قاجاریه این اتفاق افتاد، سرآغاز بدبختی شد. چون مرحله بعدی این است که شما یاس فراگیر از اینکه از طریق ظرفیتهای دانایی موجود در کشور بشود کشور را اداره کرد پدیدار میکنید و همه را متوجه خارج میکنید.
رئیس موسسه مطالعاتی دین و اقتصاد ادامه داد: چقدر تکان دهنده است که بالاترین سقوطها در استاندارد بینالمللی، در زمینه کیفیت محیط زیست ایران دقیقا در دوره حکومت یک دست اتفاق افتاده است. در دوره احمدی نژاد، تقریبا در فاصله پنج، شش ساله، بیش از ۶۰رتبه سقوط به سمت کشورهایی با بدترین وضعیت محیط زیست تجربه کردیم. در دولت آقای رئیسی هم سقوط بیش از ۵۰ رتبهای در فاصله سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ رخ داده است.
مومنی توضیح داد: متفکران بزرگ توسعه میگویند نابرابریهای ناموجه، سرمنشا همه عدم تعادلها است. همه تعادلهای حیات جمعی را بیعدالتی برهم میزند و علتالعلل همه بی عدالتیها این است که در ساختار قدرت، راه بر روی شایستگان، تحت عنوان خودی بازی و نصب خودیها بسته شود. در همین دوره کوتاه دو، سه ساله، باز هم این به اصطلاح خودیها، چند بار غربال شدند! شدت تغییرات را در دولت آقای رئیسی ببینید! نگاه کنید چه خبر است! تحولاتی که از نظر رتبه ایران به لحاظ پاکدامنی اقتصادی در دنیا رخ داده است، نشان میدهد ما دوباره سقوط داریم و در معیار حتی نسبت به سال ۱۴۰۰، پس رفت داشته ایم.
این استاد دانشگاه تمام این شاخصها را به هم مرتبط دانست و تاکید کرد: وقتی باب خلاقیت، تولید فناورانه و شایسته محوری بسته شود، گزینه بدیل آن ناکارآمدی، فساد، انحطاط و سقوط در کیفیت زندگی و محیط زیست مردم میشود.
مومنی خاطرنشان کرد: صمیمانه و مشفقانه به نهادهای فرادست در ساختار قدرت ایران عرض میکنم که با این بساطی که تحت عنوان برنامه هفتم تدارک دیده شده و با این بودجه هایی که در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ جنبه قانونی پیدا کرده، روند پیشروی در باتلاق را سرعت خواهیم بخشید. مسیر بازگشت هم براساس موازین دینی و علمی کاملا روشن است و اینجا به معنای دقیق کلمه،؛ هر آنچه که علم بگوید دین هم میگوید و برعکس. مسیر کاملا روشن است، شفافیت، مشارکت و عدالت. از درون اینها، ما میتوانیم از چنبره همه این بحرانهایی که دچار هستیم خود را خلاص کنیم و انشالله راهی به سمت اوضاعی بهتر باز کنیم.
مومنی در پایان گفت: دلیل اینکه علیرغم همه بی مهریهایی که به جامعه علمی میشود، و برخی تریبونها با وقاحت تمام بدترین اهانتها را در تایخ ایران به اهل علم این کشور روا میدارند، ما بازهم انگیزه داریم و از دریچه علم نصیحت میکنیم، این است که ذخیره دانایی موجود در کشور ما هنوز در حدی است که بشود کشور را نجات داد و از چنبره این همه بحرانها به سلامت عبور داد. اما ماجرا این است که هر لحظه تاخیر در اصلاح رویههای کنونی حکمرانی، میتواند برای کشور ما هزینههای غیرقابل جبران و فزایندهای را پدید آورد.
وی ادامه داد: مهندس بحرینیان دوست عزیز من؛ مکرر راه حلی را برای اصلاح نظام تصمیم گیریهای اساسی کشور مطرح کردند، این راه حل را من هم به گونهای از آن روزی که اختیارات غیرعادی و دور زننده قانون اساسی به سران قوا داده شد، گوشزد کردم. گفتم حتی اگر اینکه ما سران قوا را قله حسن نیت بدانیم، در شرایطی که حادترین بحرانهای کشورمان بحران اقتصادی است، ویژگی مشترک هر سه این بزرگواران این است که هیچ تخصصی در این زمینه ندارند. ولو اینکه برای آنها حسن نیت و پاکدامنی قائل باشیم، آنها لازم هستند، اما کافی نیستند.
مومنی با بیان اینکه ما به صلاحیت و اهلیت حرفه ای علمی نیاز داریم، تاکید کرد: عزیزان آنهایی که تحت عنوان کارشناس دور خود جمع کردند و نامشان را کارشناس خودی گذاشتند، چند نمونه از کارنامه شان را در پرتو گزارشهای رسمی که از عملکرد ۱۴۰۲ درآمده، مشاهده کردید. نمیشود با حذف اهل علم، و هتاکی به آنها انتظار بهبود وضعیت داشت. در ابتدای سال تحصیلی جدید، از مسئولان کلیدی کشور میخواهم با مداخله خود، اجازه این همه حریم شکنی نسبت به اهل علم و این همه جفا و تعرض به همه ساحتهای نهاد دانشگاه را متوقف کنند.
1 Comment
ای کاش این اغتشاش مافیا گرانه اقتصاد ایران تن به این تذکرات و هشدارهای دلسوزانه میاد. ای کاش رهبران جمهوری اسلامی به اتکا به متعهد و متعهد نماهای دروغین به کارشناسان واقعی رجوع می کردند.