سه شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۹

سه شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۹

اين‌جا، کس به‌کینه آلوده نیست
من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام مردمانی را که هفتاد کیلومتر به‌دور از شهر به جست‌وجوی آب، به‌ما رسیده بودند. و دیدم یزید را که آب بر آن‌ها بست. من...
۱۵ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: بیژن رحمانیان
نویسنده: بیژن رحمانیان
دیوان بین‌المللی دادگستری: ضرورت خروج اسراییل از سرزمین‌های اشغالی
نتیجه‌گیری‌ای که دادگاه ترسیم می‌کند، به نوار غزه نیز مربوط می‌شود، و این مرکز ثقل اظهارنظر دیوان بین‌المللی دادگستری به شمار می‌رود: سوءاستفادۀ مستمر اسراییل از موقعیت خود به عنوان...
۱۵ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: رافائل میسون-برگردان: س.جوادزاده امینی
نویسنده: رافائل میسون-برگردان: س.جوادزاده امینی
شاه و پایان یک دوران: چرا رژیم پهلوی سقوط کرد؟
اینان هنوز هم طرفدار اعدام و آویزان کردن مخالفان سیاسی خود هستند. اینان ظاهراً سرود آزادی و مخالفت با ظلم و ستم سر می‌دهند، و لی خود تجسم بی‌عدالتی و...
۱۵ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
نه به جنگ! نه به مداخله خارجی! نه به جمهوری اسلامی! آری به دموکراسی!
ما برای آبادی و رفاه ایران به عزم و توان ملت ایران نیازمندیم تا در سایه صلح و بدون ستیز با جهان و همسایگان، برای خود و فرزندان خود کوشا...
۱۵ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور و جبهه ملی ایران- اروپا
نویسنده: سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور و جبهه ملی ایران- اروپا
پیام به همایش اتّحاد جمهوری‌خواهان ایران
سازمان ما در راه گذاری مسالمت‌آمیز و خشونت‌پرهیز از جمهوری‌ اسلامی و دست‌یابی به جمهوری‌ای‌ غیردینی (سکولار) مبتنی بر آزادی، برابری، عدالت اجتماعی و مردم‌سالاری (دموکراسی) مبارزه می‌کند و در...
۱۴ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
خشم و آرزو
به چهرهٔ بی‌رنگِ تو نگاه می‌کنم، پریشان می‌پرسم: آخر کدام مادری،  برای جنگ می‌زاید؟
۱۴ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری
آقای وزیر کار! در ایران امروز کار به بهای جان جریان دارد!
این بزرگترین تقصیر ساختاری شما برای نقض بارزسی‌ها است که به جای بهره‌مندی از خود تشکل‌های کارگری به عنوان مطمئن‌ترین ضمانت اجرای قوانین حفاظت و بهداشت، به ایجاد سازمان عریض...
۱۴ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: حسین اکبری
نویسنده: حسین اکبری

سهیلا درویش کهن همه ما را سوزاند و رفت⁩!

بغضی غریب گلویم را می‌فشارد. آنقدر صمیمی و نازنین بود. حکم من و او با هم تمام می‌شد. یادم نمیره شبی که بهم گفت: من خیلی از شما خجالت می‌کشم. گفتم چرا؟ گفت آخه من کم حکم گرفتم و با تو که بیشتر از من اینجا موندی، با هم آزاد میشم. همین جمله‌اش که نشان از بی‌ ریایی و زلالی‌اش دارد، کافی است تا یک عمر آتش بجان آدم بیندازد. کجایی سهیلا جان؟ کجایی که هنوز آزاد نشده ...

خاوران داغی به وسعت دل یک ملت، سندی تاریخی از کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ و نمادی برای به یاد داشتن و مبارزه با فراموشی این فاجعه ملی و خون به ناحق ریخته شده عزیزانمان می باشد. زنده نگه داشتن خاطره جان‌باختگان این فاجعه، وفاداری به عشق و وظیفه هر وجدان آگاه و بیدار است. از نام و یاد و رزم و عزم آنان صرف نظر از تعلق اندیشگی، سیاسی و سازمانی‌شان به بزرگی و عزّت یاد کرده و خاطرات زنده یادان سهیلا درویش کهن، حسن دشت آرا و فریبرز صالحی را باز نشر میکنیم «تا نگویند که از یاد فراموشانند».*

 

********************************

در تابستان ۱۳۶۷، بهنگام آن جنایت مخوف، زنان چپ و کمونیست براساس فتوای فقها اعدام نمی‌شدند، بلکه مشمول حکمی می‌شدند که بر طبق آن یا بایستی تواب می‌شدند و یا روزانه پنج بار حد شرعی  ضربات شلاق روی آنها اجرا می‌شد تا بمیرند. رفیق سهیلا درویش‌کهن تنها رفیق ما در زندان اوین بود که جانش را از دست داد. با توجه به شرایط آن دوران گروه کار  تبلیغات و رسانه سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) شایسته دانست از نوشته یکی از هم‌بندان او در این ایام خروش زنان میهن بر علیه احکام فقها استفاده نماید. 

 نام و یادش مانا باد

گروه کار تبلیغات و رسانه سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

*****

 

سهم من گردش حزن آلودی در باغ خاطره هاست 

“فروغ فرخزاد”

تاریخ ها دقیق یادم نیست اما رویدادها چنان در ذهنم حک شده اند انگار همین امروز اتفاق افتاده اند. صبح روزی از روزهای تیرماه ۶۷ بود. تمام زنانی را که حکم‌شان تمام شده بود، و اصطلاحا به آنها “آزادی” می گفتند از بندهای مختلف جمع کرده بودند و در اتاق های دربسته طبقه اول بند آموزشگاه، به طور فشرده قرار داده بودند. هر اتاق گنجایش ده نفر را داشت در حالیکه نوزده بیست نفر در آن بودند. ما هم در اتاقی بودیم که چند مجاهد، چند چپ شعبه ششی (همه چپ‌ها بجز اکثریتی، توده‌ای را شعبه ششی می‌نامیدند)، بچه های حزب و سازمان شعبه پنجی بودند. وجه مشترک همه ما، آزادی، بودن‌مان بود. من و سهیلا درویش کهن هم در این اتاق بودیم. خود این که حکمت را کشیده باشی و وقتی انتظار آزادی را داری، تازه به بند تنبیهی منتقل شوی و از همان امکانات محدود سایر بندها هم محروم بمانی، نوعی شکنجه محسوب می شود.

سهیلا درویش کهن همه ما را سوزاند و داغ بر جگرهامان گذاشت و رفت. هنوز هر وقت یادش می افتم، در همه مراسم‌ها همیشه یادش می‌افتم، بغضی غریب گلویم را می‌فشارد. آنقدر صمیمی و نازنین بود. حکم من و او با هم تمام می‌شد. یادم نمیره شبی که بهم گفت: من خیلی از شما خجالت می‌کشم. گفتم چرا؟ گفت آخه من کم حکم گرفتم و با تو که بیشتر از من اینجا موندی، با هم آزاد میشم. همین جمله‌اش که نشان از بی‌ ریایی و زلالی‌اش دارد، کافی است تا یک عمر آتش بجان آدم بیندازد. کجایی سهیلا جان؟ کجایی که هنوز آزاد نشده خجالت می‌کشیدی که حکمت کم بوده. اصلا چرا باید حکم می‌گرفتی نازنین؟ و بعد آخرین شبی که با هم در اتاق دربسته بودیم نوبت کارگری ما دوتا بود. بعد از شستن ظرف‌ها نشستیم، سهیلا گفت: وقتی با هم کارگری میدیم خیلی خوشحالم، واقعا خسته نمیشم، خوش می‌گذره، می‌گیم و می‌خندیم. گفتم برای منم همینطوره.                                     

 هیچ کدام‌مان سختگیر نبودیم، برای همین با هم راحت بودیم. اون شب یادمه سهیلا با خاطراتی که از خانواده‌ش می‌گفت اونقدر همه مون را خنداند که واقعا یک شب به یاد ماندنی شد. صبح هنوز صبحانه نخورده بودیم که حلوایی آمد دم در اتاق. یکی از پاسداران زن هم که مسئول بهداری بود کنارش بود. پچپچه‌ای کردند و چند نفر را صدا زدند که بیرون برن. سهیلا را هم صدا زدند. نمی دانم چه مدت گذشت که همه شان به اتاق برگشتند. یکی از آنها کتری چای را می‌چرخاند، و تند تند جریان دادگاه را تعریف می‌کرد. سوال‌هایی که پرسیده بودند، جواب‌هایی که داده بودند. در بهت و حیرت بودیم. شادی شب گذشته به یکباره گم شد. چیزی نگذشت که دوباره همان‌ها را صدا زدند. انگار فرستاده بودن‌شان تا جریان دادگاه را تعریف کنند. رفتند و تا مدت ها همه جا نشان آنها را می‌جستیم. کم کم همه برگشتند، بی نشان از سهیلا . داغ سهیلا داغی دیگر است برای ما. انگار که بچه‌ات رفته باشد، انگار که خواهر جوانترت رفته باشد، انگار که پاره خوب وجودت رفته باشد.  

بعد از قتل عام‌های سال ۶۷، حکم دادگاه تفتیش جمهوری اسلامی در مورد بچه های چپ بدین ترتیب بود که از آنان سوال میکردند: آیا مسلمانی؟ و آیا نماز می‌خوانی؟ اگر پاسخ نماز نمی‌خوانم بود، حکم به روزی ۵ وعده شلاق به جای نخواندن ۵ وعده نماز در شبانه روز تا زمانی که زندانی یا زیر شکنجه بمیرد و یا نماز بخواند، می‌دادند. سهیلا جزو زندانیانی است که به دلیل قبول نکردن اسلام حکم حد می‌گیرد، و روزی ۵ وعده شلاق براى جیره نماز می‌خورد، به روایتى او ضربه‌هاى شلاق هر روزه را تاب نمى‌آورد و زیر ضربات شلاق کشته مى‌شود و یا دست به خودکشى مى‌زند. مادرش مرگ دختر ۱۸ ساله خود را هرگز باور نمی‌کند و تعادل روانی خود را از دست می‌دهد.

یاد و نام عزیزش مانا 

*******************************

*این مطلب قبلا در نشریه کار منتشر شده است  و از طریق لینک زیر قابل دسترسی می‌باشد.
(http://kar-online.com?p=79391)
تاریخ انتشار : ۷ شهریور, ۱۴۰۳ ۵:۵۲ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

2 Comments

  1. مریم گفت:

    …ستاره بود:
    یک دم درین ظلام درخشید و جست و رفت.
    شاملو

  2. رئوف حسن زاده گفت:

    چقدر دردناک‌است که ما رفقای خود را ایچنین از دیت دادیم‌و‌میدهبم، اما برخی از ما زندگان‌ هنوز چشم به ابن رژیم دوخته‌ایم‌که شفاعتی نماید. بیایید به یاد و خاطر سهیلا درویش کهن و همه یاران و رفقای جان بر کف نهاده مان، آرمان‌هایشان را پاس و داشته به آنها وفادار بمانیم.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اسراییل با حمایت آمریکا عفریت جنگ را به لبنان کشانده است!

ما بار دیگر حملۀ اسراییل به لبنان، همچنین اِعمال ترور و زیر پا گذاشتن همۀ اصول پذیرفته شدۀ جهانی در زمینۀ جنگ از سوی اسراییل را شدیدا محکوم می‌کنیم. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) امیدوار است سازمان ملل و شورای امنیت آن گام‌های عملی و موثر برای آتش‌بس و پایان جنگ در غزه و لبنان بردارند. ما امیدواریم حکومت‌های منطقه مخالفت خود با جنگ و نسل‌کشی و ترور را با اقدامات قاطع همراه کنند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت

سفر آقای پزشکیان، نفر دوم حکومت اسلامی در ایران؛ به عراق، از مهمترین رویدادهای چند روز گذشته است. عراق با ایران و امریکا روابط گرم و دوستانه‌ای دارد. ایران و امریکا هردو؛ در صحنه سیاسی عراق صاحب نفوذ هستند. عراق میدان مبارزه‌ی نیروهای شبه‌نظامی عراقی مورد حمایت ایران و نیروهای ارتش امریکا مستقر در عراق هم هست.

مطالعه »
یادداشت

این‌جا، کس به‌کینه آلوده نیست

من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام مردمانی را که هفتاد کیلومتر به‌دور از شهر به جست‌وجوی آب، به‌ما رسیده بودند. و دیدم یزید را که آب بر آن‌ها بست. من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام زنی را در بیابان‌های خشک، بی ریالی در مشت؛ راه می‌جست. به‌جایی که نمی‌دانست کجاست.

مطالعه »
بیانیه ها

اسراییل با حمایت آمریکا عفریت جنگ را به لبنان کشانده است!

ما بار دیگر حملۀ اسراییل به لبنان، همچنین اِعمال ترور و زیر پا گذاشتن همۀ اصول پذیرفته شدۀ جهانی در زمینۀ جنگ از سوی اسراییل را شدیدا محکوم می‌کنیم. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) امیدوار است سازمان ملل و شورای امنیت آن گام‌های عملی و موثر برای آتش‌بس و پایان جنگ در غزه و لبنان بردارند. ما امیدواریم حکومت‌های منطقه مخالفت خود با جنگ و نسل‌کشی و ترور را با اقدامات قاطع همراه کنند.

مطالعه »
پيام ها

یاد فریبرز بهادری را گرامی می‌داریم!

روحیه پرشور در دفاع از زحمت‌کشان و آرمان های مردمی موجب محبوبیت شاخص فریبرز بهادری در روحیهٔ پرشور در دفاع از زحمت‌کشان و آرمان‌های مردمی موجب محبوبیّت شاخص فریبرز بهادری در میان اهالی مسجدسلیمان و یاران او بود. وی که دوران سخت زندان در جمهوری اسلامی را هم با ایستادگی پشت سر گذاشت، در تمام سال‌های مهاجرت و دوری از وطن نیز هم‌چنان بر آرمان‌های مردمی و عدالت‌خواهانه پایدار ماند …

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

این‌جا، کس به‌کینه آلوده نیست

دیوان بین‌المللی دادگستری: ضرورت خروج اسراییل از سرزمین‌های اشغالی

شاه و پایان یک دوران: چرا رژیم پهلوی سقوط کرد؟

نه به جنگ! نه به مداخله خارجی! نه به جمهوری اسلامی! آری به دموکراسی!

پیام به همایش اتّحاد جمهوری‌خواهان ایران

خشم و آرزو