یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰

یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰

دلتنگی هایم در زیر باران می شویم
پس از هفتاد و هفت سال/ دلتنگی هایم در زیر باران می شویم... از خاطرات یک سبد تجربه می چینم/ باز می کارم، در باغچه ی دل.
۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
جایگاه تحولات سوریه در سیر تطورات منطقه...
در ملاقاتهایی هم که در واپسین روزهای حکومت اسد بین بشار اسد با مقامات ایرانی از جمله عراقچی و ولایتی و لاریجانی انجام شده بود، وی با اعتماد به نفس...
۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: م. نوید
نویسنده: م. نوید
به مقابله جدی با فاشیست های سلطنت طلب برخیزیم!
ما باید انفعال را کنار گذاشته و بار دیگر تاریخ را برای مردم و بویژه جوانان توضیح دهیم، ما باید علیه تحریف و واژگون کردن واقعیت های تاریخی که از...
۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!
غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را...
۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
قاتل و مقتولِ مقصر قتل خود!
...اگر کشته شدن باعث تقویت می‌شود، چرا برای قوی‌تر شدن نباید خودمان را به کشتن بدهیم؟ چرا برای تقویت ارتش‌مان، آن را به ارتش یک کشور دیگر تبدیل نکنیم تا...
۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: ا. م. شیری
نویسنده: ا. م. شیری
نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!
همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات...
۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران( اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران( اکثریت)
روایت ترانه علیدوستی، از بازداشت تا ممنوعیت از پرواز!
پدیده ممنوعیت از پرواز در غرب موردی آشناست و عمدتا بعد از عملیات القاعده در سال ۲۰۰۱ به سپهر عمومی راه یافت. بویژه در ایالات متحده لیست هایی بوجود آمد...
۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه

کیمیای مردم سالاری

مردم سالاری سوسیالیستی تا آنجا معتبرمی ماند كه علاوه برحقوق دمكراتیك آزادی های مردمی را نیز منظورنظرداشته باشد؛ و دمكراسی سرمایه سالارانه تا آنجا به مفهوم واقعی دمكراسی نزدیك می شود كه حقوق دمكراتیك مردم و مفهوم انسانی عدالت اجتماعی را برای همه ی مردم كشورتامین كند.

دشوار است بتوان دردنیای سده های بیستم و بیست ویکم واژه ای آرمانی تر و پرکاربردترازواژه مردم سالاری (دمکراسی) یافت. شماری بسیار از جوامع، دولت ها، تشکل ها، حزب ها و سازمان ها درگستره ای به پهنای جهان خود را خواستاروهوادارمردم سالاری و پیرو سرسخت اصول آن می شناسند و می شناسانند، و برخی از آن ها حتی واژه ی مردم سالاری (دمکراسی) را آذین نام خود ساخته اند. جریان های رقیب سیاسی هر یک خویشتن را مرجع و پا یگا ه آن می خوا نند و حریفان را به نقض اصول آن متهم می کنند. درمیان این چنین انبوهه ی وانمودها، ادعاها، گفتا ر ها، نوشتارها و اتهام زنی ها چگونه می توان به تصویری از واقعیت نا ب نمایانگر مردم سالاری فرا گیر در پهنه ی عملی و نظری رسید؛ برآن چنگ زد و ازآن در بازسازی و بهسازی و ضعیت بحرانی و رو به زوال جهان امروز بهره جست.

در این جا طرح چند سوء ال مربوط به موضوع بحث می تواند راهگشا و سودمند است:

١ـ آیا مفهوم مردم سالاری همان آزادی های صوری بی بند وباراست که به هفت تیرکشی درمکان های گوناگون اجتماعی، ازجمله درمدارس برخی کشورهای مدعی مهد دمکراسی بودن می انجامد؟

٢ـ آیا معنی آن آزادی ویترینی رای گیری و رای دهی به دفعات بسیار، بدون توجه به زمینه ها و پیش شرط های فرهنگی این اقدام یا انجام هزینه های بسیار برای تبلیغات انتخاباتی یا خریدن آرای مردم؟

٣ـ آیا برقراری اصول دمکراسی در یک کشور بدون توسیع آن به سراسر جهان، و تامین منافع دولتی و خصوصی اشخاص و گروه های اجتماعی معین به پیشبرد مردم سالاری درسطح جهانی کمک می کند؟ (البته با توجه به این فرض منطقی که ” فرض محا ل محا ل نیست”، زیرا آن کس یا گروه که مردم سالاری همه بشری را پاس ندارد، چگونه ممکن است ازپی گرفتن منافع ناروای فردی و گروهی خود به سود برقراری مردم سالاری در کشورش نیز چشم بپوشد؟)

۴ـ آیا این مفهوم همانا نفی هرگونه آزادی اجتماعی، از آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی اجتماعات وتظاهرات بدون حمل اسلحه، آزادی مذهب و عقیده و… دیگر آزادی های مصرح در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و ملحقات آن به بهانه ی تامین حقوق انسانی ملل است؟

۵ـ آیا حمله کشوری به کشور دیگر و کشتن مردم آن، به بهانه ی ترویج و گسترش اصول مردم سالاری و سرکوب دیکتاتورمنشانه ی ملل در سطح جهانی به راستی به پیشبرد دمکراسی درجهان کمک می کند؟ چگونه می توان مدعی ضرورت بی دولتی و کاهش نقش دولت دراداره کارها و تملک دارایی ها شد و همزمان با آن به افزایش نقش سازمان های دولتی یا شبه دولتی به صورت پنهان وعیان دست یازید؟ به طورخلاصه و خلاصه چگونه گمان می کنند که می توان با فزونی نقش دولت به بی دولتی و جامعه ی بی دولت رسید؟

۶ـ آیا تحمیل فرضی خواست و آرمان اکثریت جوامع به اقلیت ها یا تحمیل اراده ی” اقلیت اقتدارگرا” به “اکثریت خاموش” با زور سرنیزه و با تهدید وارعا ب آنها نمایشگردمکراسی است؟

٧ـ و سرانجام آیا بدون تامین آزادی های دمکراتیک می توان به تامین حقوق دمکراتیک دست یافت؟ یا به وارون، می توان بدون کوشش در تامین حقوق دمکراتیک به آزادی های مردمی رسید؟ به بیان دیگر آیا حقوق و آزادی های دمکراتیک مستقل از یکدیگراست؟

پاسخ ١. در جوامع سرمایه داری روندی وارون آنچه گفتیم، یعنی برترشمردن آزادی های مردمی برحقوق مردم، یعنی عدالت اجتماعی را مشاهده می کنیم. این احترام به آزادیها نیز (آ) مشروط است. برای نمونه می توان ازمحدودیت فعالیت حزب کمونیست آمریکا که در طول تاریخ آن کشور پیوسته تداوم یافته است و دردوران سیاه مک کارتیسم به اوج خود رسید یاد کرد؛ (ب) افراط گرای است. و نشانه های این افراط گرایی را درآزادی

حمل جنگ افزاروفعالیت آزادانه ی گروه های فاشیست و شبه فاشیست وآزادی بی کران مالکیت خصوصی ابزارتولید، به بهای بهره کشی بیرحمانه ازکارگران و زحمتکشان می- توان یافت؛ (پ) پیروقدرت سرمایه واستواربرپایه ی توان مالی سرمایه است. بجزآنچه که پیش ازاین درباره ی فعالیت حزب کمونیست درآمریکا گفتم، ازهزینه ی کلان تبلیغات انتخاباتی وکانالیزه کردن آرای رای دهندگان درراستای رای دادن به نامزدها یی از پیش تعیین شده ازاحزابی معین وبرخوردارازامکانا ت کلان تبلیغی می توان نام برد.

پاسخ ٢. آموزه های سوسیا لیستی مردم سالاری را برسا خته ازدوعامل: حقوق و آزادی های دمکراتیک، بسان عامل هایی تفکیک ناپذیر از یکدیگر می دانند؛ به بیا ن آنها این دو عامل برخوردار از پیوند دیالکتیکی با یکدیگر وهر یک دردیگری تاثیر گذارند؛ اما دولت های سوسیالیستی آن چنان که شایسته ی پاسخگویی به این آموزه ها بود، به این پیوند عضوی توجه نشان ندادند و با تبیین اصولی دگرگونی ناپذیر و مبتنی بر فزونی نقش دولت، تا پیش از آمادگی ورود به مرحله ی کمونیستی گذر، به نیت تامین حقوق مردمی جامعه از وجه و عامل آزادی های مردمی روبرتافتند. و حاصل این کار محصورماندن در اصول نظری وعملی خودشان بود که نمی توانست حاصلی جزتک صدایی درجامعه و بی توجهی به آرای” اقلیت” یا به دیگربیان “اکثریت خاموش جامعه” داشته باشد. نتیجه ی ناگزیراین روند نیزفروپاشی ناگزیر جامعه ی “واقعا موجود سوسیالیستی” بود. بهانه ی دولت های سوسیالیستی دراین زمینه نیز ضرورت رویارویی با دنیای سرمایه وامکان نفوذ اندیشه های سرمایه داری به دنیای نوسا خته و به ناگزیرتثبیت- نیافته ترسوسیا لیستی بود. دولت های پیرو “سوسیالیسم واقعی” یا “سوسیالیسم واقعا موجود” در عرصه ی عمل به ضرورت آزادی دمکراتیک کم بها دادند وآن را قربانی حقوق دمکراتیک کردند. برقراری سرمشق مردم سالاری برپایه ی آموزه های بنیانگذاران سوسیالیسم علمی می توانست مبنای مناسب و روای برپایی جامعه ی سوسیالیستی باشد که متاسفانه چنین نشد.

پاسخ ٣. مدعای منادی و طلایه دارمردم سالاری جهانی بودن، مدعایی است که هم “امپریالیست ها” و هم کشورهای گام نهاده به “سوسیالیسم واقعی” به آن دست یازیده اند؛ من نوشتم که هیچ یک ازاین کشورها (در پهنه رقابت جهانی خود، به بهانه ی” گسترش دمکراسی درجهان”) یا به بهانه ی دفاع دربرابر”هجوم امپریالیستی”، درراستای تحقق مردم سالاری واقعی و تمام عیار نکوشیده اند یا دراین راه کوششی نا بسا وبیش از آن نااثربخش داشته اند. حضوربی رحم ترین و فاسد ترین دولت های خودکامه، تمامت خواه واقتدارگراوانواع گوناگون کودتا گران نظامی در کشورهایی که نوعی مردم سالاری را، اگرنه به طور کامل، تجربه می کرده اند در کنار کشورهای بلوک غرب و حضور نظامی برخی ازکشورهای بلوک شرق، به بهانه دفاع ازدولت های نه چندان مردم سالارکشورهای پیرامونی، به درخواست خود آن دولت ها، گواهی بر این مدعاست.

اکنون می رسیم به اینکه کشورهایی که خود هنوزهم مردم سالاری را به گونەای تمام عیار و آرمانی یا در محدوده ی امکانات وشرایط موجود خویش تجربه نکرده اند و کوششی مجدانه و هدفمند در راستای تحقق آن نشان نداده اند کدام سرمشق واقعی را دارند که بخواهند به کشورهای پیرامونی خویش ارائه دهند؟ آیا این امکان وجود نداشته است که با تبادل تجربه ها ی جهانی درپهنه های برنامه ریزی و عدالت اجتماعی از یک سو و آزادی های مدنی از دگرسوی، به جای افزایش دم افزون مسابقه ی تسلیحاتی، بتوان گام هایی جدی تر و صبورانه تر در راستای تحقق مردم سالاری جهانی برداشت؟

بی تردید منظورم عدول کشورهای بلوک شرق از اصول بنیانی سوسیالیسم و چشم پوشی کشورهای بلوک غرب ازاصول سرمایه داری نیست. تبادل نیک خواهانه و پیوسته این تجربه ها می توانست هم ازتنش های گسترده و پرهزینه ی بین المللی بکاهد وهم هریک ازاین کشورها و بلوک ها را درشناخت دیگری یاری دهد، و به مثابه ی عاملی مکمل درتوسعه و کمال یابی هریک به کار آید و به نوبه ی خود به برقراری مردم سالاری همه – بشری یاری رساند.

وجود کشورهایی همچون اسراییل، عربستان سعودی، مصر، قطر، امارات متحدعربی، عراق، پاکستان، افغانستان و… درآسیا، اوگاندا، آفریقای جنوبی پیش ازاستقلال، زیمبابوه ی پیش از استقلال، لیبریا، آفریقای مرکزی و کنگوی کین سازا و… در آفریقا و بیشتر کشورهای آمریکای لاتین پیش ازانقلاب های رهایی بخش ملی، و پیش از همه شیلی پس از سرنگونی آلنده، دومینیکن دوران تروخیو، و… درکنار کشورهای بلوک غرب و برخی از کشورهای پیروسمت گیری سوسیالیستی در سه قاره ی درمجموع کمترتوسعه یافته تر و پرجمعیت تر: آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین گواه براین مدعاست. نبودن سرمشق واقعی و تمام عیار دمکراسی درسراسرجهان، پس از قرن ها داعیه ترویج دمکراسی ودفاع ازاین آرمان ارزشمند جهانی، ازهمین بی اعتمادی ها، تنشها و مسابقات جهانی تسلیحاتی سر برزده است.

پاسخ ۴. در جوامع واپس نگه داشته شده و توسعه یا بنده دولت ها مدعی ضرورت تحمیل قدرت بر مردم به گونەای ناگزیرند و بر این باورند که جوامع این کشورها هنوز رشد و بلوغ بسنده برای حکومت برخود را ندارند و از این رو حکومتگران باید برای جلوگیری از لغزش مردم (براساس اصل خودکامگی، تمامت خواهی یا اقتدارگرایی) برآنان حکومت کنند. بیشتراین جوامع به دلیل بی بهره ماندن از توان خلاق ذهنی اکثریت کنشگر جامعه، و نیز محدود ماندن به توان ذهنی و قدرت عمل انحصاری خویش، به ناگزیرتکیه گاه (ها ی) خارجی متکی می مانند و به گونه ای فزاینده ازکشورهای پیشرفته فاصله می گیرند. کشورهای توسعه یابنده بربایه ی همین دلایل پیوسته پهنه ی رقابت جنگ افزاری کشورهای پیشرفته ی صنعتی اند، و براسا س نیاز طبیعی خود به این کشور ها از استقلال سیاسی، صنعتی ونظامی بی بهره اند. به همین سبب بیشتر کودتاها در کشورهای توسعه یابنده و عقب نگه داشته شده رخ می دهد، و به دلیل کاستی امکان رشد و نبود آزادی، این کشور ها کمترین مردم سالاری ممکن را تجربه می کنند و دولت ها استقرار واجرای قوانین آشکارا ضد مردم سالاری را در زیر لوای دمکراسی به خورد مردمشان می دهند.

پاسخ ۵. می دانیم که باورهای سرمایه داری و همچنین آموزه های سوسیالیستی، هریک به شیوه ی خود، منادی کاستی منادی کاستی نقش و وظیفه ی دولت درراستای تحقق مردم سالاری اجتماعی اند که به زعم آنها این آرمان سرانجام باید در سطح جهانی استقراریابد. بی تردید تنها راه استقراراین مفهوم دمکراسی تمام عیارهمانا گسترش هدفمند و فراگیرفرهنگ مردم سالاری در همه ی جوامع بشری و سرانجام درجامعه همه- بشری است. مردم جوامع بی فرهنگ یا کم فرهنگ پراکنده درسراسرجهان چگونه می توانند حتی معنی و مفهوم مردم سالاری را دریابند تاچه برسد به این که بخواهند آن را تجربه وتمرین کنند. این را نیزمی دانیم که کشورهای بلوک “سوسیالیسم واقعی”، پیش ازفروپاشی، و کشورهای صنعنی سرمایه داری در طول تاریخشان ازاستقرارآزادی های انکار – ناپذیر بشری، تا آنجا که با منافع و نیاتشان در تضاد بوده، جلوگیری می کرده اند. در این راه بوروکراسی تک حزبی حاکم در کشورهای پیرو” سوسیالیسم واقعی”، به بهانه ی دفاع از آرمان های سوسیالیسم یا دولت های “امپریالیستی” به بهانه “دفاع ازآرمان دمکراسی” یا گاه به طورعریا ن به بهانه ی” دفاع ازمنافع خود”، به جای کوشش در برقراری دمکراسی واقعی و جامعه ی بی دولت به صورت ابزار سرکوب و ماشین جنگی طبقات و اقشارحاکم در کشورهایشان در آمده اند. گسترش مسابقه ی تسلیحاتی، پیش ازفروپاشی بلوک سوسیالیستی و استقرارنیروی نظامی و تحمیل جنگ بر کشورهای پیرامونی ، درهر دو بلوک و بیشتردربلوک غرب، گواه براین مدعاست. و بی تردید این شیوه های نظامی گرانه ی خشونت آمیز کمکی به استقراردمکراسی واقعی و دنیای دمکراتیک یکپارچه نمی کند، چون دردرجه اول سهمی عمده از ثروت ملل را درمقیاس جهانی به مصرف فعالیت های تبلیغا تی، تسلیحاتی و جنگ طلبانه می رساند که ممکن بود این هزینه های نجومی هم درراه هم سطح کردن وارتقای سطح فرهنگ جهانی به کار رود و هم به نوبه ی خود به تبادل تجربه های توسعه و تکامل جامعه بشری کمک کند.

پاسخ ۶. با وجود تاکید برجامعه ی بی دولت و بزرگ داشت آیین مردم سالاری درهمه ی نظام های اندیشگی مطرح جهان نو، کمابیش همه ی دولت ها به ترتیبی خود را نه درخدمت مردمی که به آن ها رای داده و یا نداده اند، بلکه سرور آنان می شمارند. و وظیفه ی خود را درهمین جایگاه به انجام می رسانند. به همین دلیل دراغلب کشورهای هرسه بخش از جهان، به ویژه کشورهای توسعه نیافته و عقب نگه داشته، دولت هایی برسرکارند که دست کم در مدتی که برپایه ی قانون اساسی کشورشان برسرکارند و نیز اراده ی نظامی را که برپایه ی قوانین در دست اجرا درآن بر مردم حکم می رانند بر آنا ن تحمیل می کنند. این اقدام را آنا ن تحت عنوان هایی همچون اخلال در امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام وعناوینی دیگر از این قبیل انجام می دهند که این گونه عنوان های جرم با تعریف دولت و وظیفه ی آِن به لحاظ ماهوی ناسازگار و به منزله ی قراردادن هرم اقتدار بر راس آن است. بدین

معنی که درآن حقوق و آزادی های دولت برآمده ازمتن مردم و برای خدمت به آن را مقدم برحقوق و آزادی های خود مردم، یعنی موکلان اصلی دولت، می شناسا نند. و بدین سان به درستی معلوم است که دولت خود منشا اقتدار، و نه خا دم توده ها ی مردم کشور، از کاردرمی آید و این خود نفی تمام عیا رمفهوم مردم سالاری و تهی

کردن آن از محتوا ی واقعی است؛ چه با صفت دینی، چه با مفهوم سوسیالیستی و چه با محتوای سرمایه دارانه باشد.

درچنین جهانی مردم سالاری به سان مفهومی نه مطلق، کامل یا قطعی، بلکه نسبی، ناقص و اعتباری از کار درمی آید؛ بدین معنی که دمکراسی دینی تا آن اندازه از دمکراسی نشان می یابد که روایتی از دین به سان فرمان خداوند که با آزادی ها و حقوق انسانی فردافرد مردم سازگارباشد و مانع تحقق اراده ی آنان نشود؛ و با این عامل بنیانی مردم سالاری ناسازگار درنیاید در آن حاکم باشد؛ مردم سالاری سوسیالیستی تا آنجا معتبرمی ماند که علاوه برحقوق دمکراتیک آزادی های مردمی را نیز منظورنظرداشته باشد؛ و دمکراسی سرمایه سالارانه تا آنجا به مفهوم واقعی دمکراسی نزدیک می شود که حقوق دمکراتیک مردم و مفهوم انسانی عدالت اجتماعی را برای همه ی مردم کشورتامین کند. نتیجه اینکه، نمی توان مردم سالاربود؛ اما ازامکان تحقق خواست ها، آزادی ها و حقوق مردم کشوردرهرسطح، بی هیچ حصر و استثنا، جلوگیری کرد یا به هرشکل و شیوه ی ممکن، ازجمله با نفی آزادی ها، برخورد خشونت آمیزبا مردم ، هجوم به کشورهایی دیگر که گاه در دوردست ترین مکان نسبت به کشور مهاجم قرارگرفته اند، به تامین منافع شخصی و گروهی خویش در پهنه ی تقابل با توده های محروم مردم کشوروجهان دست یازید.

پاسخ ٧. بی تردید بدون تا مین آزادی های دمکراتیک مردم هرکشور و سراسر جهان نخواهند توانست به حقوق دمکراتیک خود برسند؛ همان گونه که بدون تحقق حقوق دمکراتیک مردم نیز تحقق تمام عیارآزادی های دمکراتیک ممکن نیست. نخست اینکه مردم باید از آزادی اندیشه و بیان، مطبوعات، اجتماعا ت و تظاهرات و دیگر آزادی های جامعه ی شهروندی بهره مند شوند تا بتوانند در سایه ی ارتقای فرهنگی در کشورشان حقوق مردمی خویش را دریابند تا به مددآن بتوانند در جهت تحقق آنها به گونه ای که شایسته ی جامعه ی مردم سالار باشد اقدام کنند و آنها را از دولت هایشان بخواهند. دوم اینکه مردم باید از حداقل حقوق شهروندی خویش، و از حداقل مواهب زندگی برخوردارشوند و بتوانند بدون بیم از تهدید جان، مال و ناموسشان به کوشش در راه تحقق آزادی های دمکراتیک دست زنند. هر یک از این دو عامل که در زیرسلطه و سیطره ی دولت های مستبد، تمامت خواه و اقتدارگرای درهر نقطه ز جهان نفی شود، پیشرفت فراگیردر همه ی وجوه زیست اجتماعی نیازمند هزینه های مادی ومعنوی فراوان خواهد بود که بارسنگین این هزینه را هم دولت ها وهم ملت ها بر دوش خواهند کشید و چه بسا که رسیدن به این هدف های دوردست نیاز- مند مدت زمانی طولانی و مبارزه ای دشوار باشد. انقلاب اطلاع رسانی در دنیای امروز امکان ارتقای آگاهی های همه بشری را به گونه ای نامحدود فراهم کرده و جهان پراکنده و پرفاصله ی دیروز را به صورت دهکده ی جهانی درآورده است. نمونه ی چشمگیرانقلاب انفورماتیک که ما در دنیا ی سده ی بیست و یکم شاهد آنیم، انتشاراسناد رسمی سیاسی- دیپلماتیک وزارت خارجه آمریکا در سایت و یکی لیکس است که حقایق اوضاع جهان را، درست پس از وقوع آن و نه سی سال پس از آن که عرف سازمان مرکزی اطلاعات آن کشور است، در معرض افکارعمومی مردم جهان قرارداد. بازداشت مسوول سا یت ویکی لیکس که به افشای این اخباردست اول و فراگیر سیاسی- دیپلماتیک نهاد اصلی دیپلماسی آمریکا دست زده بود؛ بازداشت و زندانی کردن وب نگاران کنشگرحقوق مدنی در کشورها- ی نامردم سالارجهان و مسدود کردن وب سا یت هایی که درجهت تحقق آزاد یهای د مکراتیک مردم گام بر می دارند، به مثابه ی رویارویی مستقیم با دستاوردهای انقلاب جهانی اطلاع رسانی است. دولت ها می کوشند که با تمام توان در تقابل با ارزشمندترین فراورده ی دانش بشری برآیند و دانش را با دانش و به بیان دیگر با “ضد دانش” سرکوب کنند؛ اما دانش انسانی، به مثابه ی شگرف ترین د ستاورد زندگی و تمدن نوع بشر سرکوب ناپذیر و محدود ناشدنی است و هرروزمحصولی تازه تر و کامل تر در اختیار او قرارمی دهد. کیمیای گرانبهای مردم سالاری سرانجام با هیبت پهلوانی خویش به خدمت انسان

یگانه درخواهد آمد و در راه نیکروزی و ارتقای مادی و معنوی او به کارخواهدرفت، هرچند که او در تحقق این آرمان راهی دشوار و پرفراز و نشیب را در پیش رو داشته باشد.

تاریخ انتشار : ۱۹ آذر, ۱۳۸۹ ۷:۲۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

مطالعه »
پيام ها

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

دلتنگی هایم در زیر باران می شویم

جایگاه تحولات سوریه در سیر تطورات منطقه…

به مقابله جدی با فاشیست های سلطنت طلب برخیزیم!

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

قاتل و مقتولِ مقصر قتل خود!

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!