کشور ما در برابر فشارهایی که ممکن است تشدید شوند، توانمند برآمد نخواهد کرد، هرگاه در عرصۀ سیاست داخلی شکاف و بیاعتمادی میان حکومتگران و مردم، تا این حد گسترده باشد. شکست تشبثات جنگافروزان و استقرار صلح در ایران در گرو تغییرات اساسی و بنیادین از سوی حکومت در سیاستهای داخلی است.
مسئله فقط به شخص لاریجانی محدود نمیشود؛ بلکه به الگویی تکراری در سیاست ایران بازمیگردد: حذف و بازگرداندن چهرهها، بر اساس ملاحظاتی که نه شفافاند و نه برای افکار عمومی قابل درک. جامعه وقتی میبیند فردی بدون تغییر در مواضع یا عملکرد، در یک موقعیت رد و در موقعیتی دیگر تأیید میشود، بهدرستی نسبت به منطق تصمیمگیریها دچار تردید میشود. این فرآیندهای مبهم، زمینهساز بیاعتمادی عمومی به نهادهای تصمیمگیرنده است.
روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاستهای خصوصیسازی بانک جهانی پیش میرود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمیکند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.