سینمای ایران اکنون درحال احتضار است و این احتضار محصول افراط و تفریطهایی است که خواسته یا ناخواسته ازسوی سازمانها و نهادهای دولتی و نیمه دولتی به سینما تحمیل شده است.
ایلنا: مجمع فیلمسازان سینمای ایران با انتشار بیانیهای از مرگ قریبالوقوع سینمای ایران اعلام خطر کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، متن بیانیه مجمع فیلمسازان سینمای ایران که به امضای علیرضا داودنژاد، مهدی فخیم زاده، کیومرث پوراحمد، مجیدقاری زاده،، مهردادفرید، داودموثقی، منوچهر مصیری، محمداحمدی و عزیزاله حمیدنژاد رسیده و نسخهای از آن در اخیتار ایلنا قرار گرفته؛ بدین شرح است:
مردم ایران و آنها که قلبشان برای فرهنگ و هنر ایران اسلامی میتپد، طی سالهای اخیر شاهد جریانی بودهاند که کمر به قتل سینمای ایران بسته است. جریانی که اگر تدبیر خردمندان آن را متوقف نکند، رفته رفته و در آیندهای بسیار نزدیک، شاهد مرگ این سینما خواهیم بود. جریانی که در گذشتهای نه چندان دور اعلان کرده بود که اگر قرار است فیلمهای دلخواه ما ساخته نشود، ایران نیز میتواند مثل بسیاری از کشورهای دیگر سینما نداشته باشد! جریانی که میخواهد فیلمسازان مستقل از نگاه انتقادی خود دست بکشند و بله قربان گوی آنها باشند.
جریانی که برای فیلمسازان فکور و جسور درخواست «اشد مجازات» میکند و به کمتر از اعدام بسنده نمیکند. جریانی که میخواهد فیلمساز متعهد و دلسوز را اسیر تنگ نظریهای مجیز گویانهٔ خود کند. جریانی که برخی دست اندرکاران و فیلمسازان سینما را به ابزار ممیزی و سانسور سینما تبدیل کرده است. جریانی که حتی تحمل فکر متفاوت را ندارد و میخواهد فیلمساز را در همان ایدهٔ اولیه فیلمنامه متوقف کند و نگذارد نگاههای انتقادی از حصارهای ممیزیهای تو در تو که از محدودههای قانونی نیز بسیارتنگتر است، عبور کند.
میخواهد جرات فکر کردن را از اهالی سینما بگیرد. جریانی که از پر شدن صندلیهای سینما توسط مردم واهمه دارد و ترجیح میدهد فرزندان معصوم این دیار اوقات خود را پای سریالهای بیارزش و مسخ کنندهٔ ماهواره بگذرانند و تصویر واقعی زندگی خود را در سینمای ارزشمند ایران نبینند، تا مبادا با حقایق پیرامون خود مواجه شوند. آنها خوب میدانند که سینمای، صرفا سرگرم کننده نیست.
روشنی بخش است. حقیقت یاب است. دردمند است. دستهای ناپاک را رسوا میکند. فرمایشی و بله قربان گو نیست. درحالی که به تعبیر زیبای امام خمینی (ره) کار «هنردرمدرسه عشق پرداختن به نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی ونظامی است.» صحیفه نورجلد۲۱
و در این میان بیم آن میرود مسوولان و مدیران فرهنگی کشور نیز ناخواسته چنین جریانی را همراهی کنند و در تشییع پیکر بیجان این سینما جلودار همه باشند! باید از این دسته از مسوولان پرسید که اگر فیلمسازی با اثر هنریاش به جنگ اسلام نمایان نو کیسه رفت، آیا باید به اشد مجازات تهدید شود؟ آیا اگر این سینما جریانات سوء اخلاقی برخی طبقات اجتماعی را به چالش بکشد، مستحق آن است که در نمایش فیلمهایش از اکثر سالنهای سینمایی متعلق به بیتالمال محروم باشد؟ آیا معنای حمایت از هنر و هنرمند متعهد که دیدگاههای مستقل دارد، این است؟
آری سینمای ایران اکنون درحال احتضار است و این احتضار محصول افراط و تفریطهایی است که خواسته یا ناخواسته، هم از سوی سازمانها و نهادهای دولتی و نیمه دولتی، به سینما تحمیل شده و هم از طریق اعمال نظرهای گروههای فشاری حقنه شده که نه تربیت یافته اندیشههای آرمانی معمار انقلاب اسلامیاند و نه شناختی درستی از هنرحساس و مهمی چون سینما دارند.
و در این میان تاسف از اندک رفیقان ناهمراهی است که اگر چه خود از اهل سینمایند، اما افسوس و صد افسوس که هیزم بیار آتشی شدهاند که برای نابودی سینمای ایران افروخته شده است